به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

کسی که دل به خیال تو در گرو دارد

به هر نفس که برآرد حیات نو دارد

نمی رسد به زبان خموش آسیبی

خط مسلمی این خوشه از درو دارد

مکن تعجب اگر نیست چرخ را آرام

کز این پیاده بسی چرخ در جلو دارد

همیشه عید بود در سرای آن قانع

که در نظر لب نانی چو ماه نو دارد

گل از ترانه بلبل به خاک و خون غلطید

سخن ازوست که گوش سخن شنو دارد

هنر ز فقر کند در لباس عیب ظهور

که نان گندم درویش طعم جو دارد

در آن مقام که مقصود بی نشان باشد

خطر ز سنگ نشان بیش راهرو دارد

دلیل تیره دلان فکرهای بی مغزست

که سیل از خس و خاشاک پیشرو دارد

دل دو نیم برد زیر خاک چون گندم

علاقه هرکه به این نشأه نیم جو دارد

ز هم نمی گسلد کاروان ملک عدم

کجا جهان وجود این برو برو دارد؟

ز جذب عشق بود بیقراری صائب

که موج را کشش بحر، خوش جلو دارد

ادامه مطلب
دوشنبه 31 خرداد 1395  - 7:03 PM

درین محیط چو غواص هرکه ته دارد

چو موج به که سر رشته را نگه دارد

شراب روز دل لاله را سیه دارد

چه حاجت است به شاهد سخن چو ته دارد؟

عنان سیل سبکرو به دست خودرایی است

پیادگی است که اندازه را نگه دارد

مشو مقید رهبر، قدم به راه گذار

که شش جهت به خرابات عشق ره دارد

ز دار و گیر خرد فارغند بی مغزان

ز سر گذشته چه پروای پادشه دارد؟

دلیل منزل آزادگان سبکباری است

به منزلی نرسد هرکه زاد ره دارد

برآورد ز گریبان رستگاری سر

کسی که مرتبه از خجلت گنه دارد

به بحر غور سخن گر فرو توانی رفت

بدانی این سخنان بلند ته دارد

اگر عبیر شود مغز من شگفت مدان

نسیم زلف دماغ مرا تبه دارد

چو آفتاب بکش جام آتشین بر سر

که از خمار، عذار تو رنگ مه دارد

اگر به غور معانی رسیده ای صائب

ازین غزل مگذر سرسری که ته دارد

ادامه مطلب
دوشنبه 31 خرداد 1395  - 7:03 PM

شراب روز دل لاله را سیه دارد

ازین سخن مگذر سرسری که ته دارد

فروغ مشعل خورشید کرم شب تاب است

چنین که زلف تو روز مرا سیه دارد

چه فیضها صدف از پرتو خموشی یافت

گهر شود به کفش آب، هرکه ته دارد

چگونه بدر نگردد هلال غبغب او؟

ز ناز بالش خورشید تکیه گه دارد

عنان گسسته چو سیلاب می روم، بفرست

توجهی که عنان مرا نگه دارد

چسان برون ندهم شعله شکایت را؟

ازان دلی که چو مجمر هزار ره دارد

گشود بند قبا بی حجاب، آه کجاست

که چشم روزن این خانه را نگه دارد

درازدستی در کاروان احسان نیست

وگرنه چندین یوسف هنر به چه دارد

کسی که فکر سر خود نمی کند صائب

همیشه باد به کف، خاک در کله دارد

ادامه مطلب
دوشنبه 31 خرداد 1395  - 7:03 PM

گلی که بلبل ما برگ عیش ازو دارد

هزار مرحله افزون به رنگ و بو دارد

خبر کسی که ازان حسن عالم آرا یافت

به هر طرف که کند روی، رو به او دارد

به آبرو ز حیات ابد قناعت کن

که خضر وقت بود هرکه آبرو دارد

به فکر پا سر آزادگان نمی افتد

که سرو، پای به گل در کنار جو دارد

دو هفته گرمی هنگامه اش نباشد بیش

علاقه هر که چو بلبل به رنگ و بو دارد

میان خوف و رجا حالتی است عارف را

که خنده در دهن و گریه در گلو دارد

ز حرف حالت بی مغز را توان دریافت

که در پیاله بود هرچه در کدو دارد

به سرو سرکشی افتاده است کار مرا

که رفتن دل من حکم آب جو دارد

ز سیر عالم بالا نمی شود غافل

چه شد که سرو به گل پای جستجو دارد

نخورده کرد سیه مست عندلیبان را

چه باده غنچه این باغ در سبو دارد؟

به چاره ساز ز بیچارگی توان پیوست

ترحم است بر آن کس که چاره جو دارد

فغان که آب نگردیده دل چو شبنم گل

کشش توقع ازان آفتاب رو دارد

امید لطف ز خورشید طلعتی است مرا

که آب زندگی آتش ز خوی او دارد

اگرچه سر به هوا اوفتاده آن خم زلف

خبر ز پیچش عشاق موبمو دارد

به هیچ رشته جان نیست تن پرستان را

علاقه ای که دل من به زلف او دارد

بجز سپند کز آتش نمی کند پروا

که ره به محفل آن ترک تندخو دارد؟

به هیچ چیز تسلی نمی شود صائب

که حرص عادت طفل بهانه جو دارد

ادامه مطلب
دوشنبه 31 خرداد 1395  - 7:03 PM

همین نه فاخته در سر هوای او دارد

به هر که بنگری این طوق در گلو دارد

کسی که سر به دو عالم فرو نمی آرد

یقین شناس که در سر هوای او دارد

ز هیچ ذره ناچیز سرسری مگذر

که زیر پرده هزار آفتاب رو دارد

درین محیط به هر قطره ای که می نگرم

نصیب خاصی از فیض عام او دارد

هزار بار مرا سوخت عشق و داد به باد

همان دلم رگ خامی ز آرزو دارد

بشوی دست و دل خویش از علایق پاک

که در نماز بود هرکه این وضو دارد

گلی که رنگ من از بوی او شکسته شده است

هزار مرحله افزون به رنگ و بو دارد

به عهد لعل لب آبدار او رگ سنگ

چو تاک گریه مستانه در گلو دارد

ز تاج پادشهان پایتخت می سازد

کسی که همچو گهر پاس آبرو دارد

به جرم بیخودی ای مستحب مرا مشکن

که از خم است اگر باده ای سبو دارد

ز چشم ما که کند اشک پاک، در جایی

که آب روی گهر قدر آب جو دارد

جواب آن غزل است این که عارفی گفته است

ندانم آن گل خودرو چه رنگ و بو دارد

ادامه مطلب
دوشنبه 31 خرداد 1395  - 7:03 PM

چه باده غنچه این باغ در سبو دارد؟

که هر نواطلبی برگ عیش ازو دارد

نمی توان به اثر از بهار قانع شد

وگرنه سنبل و گل آب و تاب ازو دارد

وضوی عشق همین دست شستن از دنیاست

به آبرو بود آن کس که این وضو دارد

چو عنکبوت ترا کار ریسمان بازی است

دل تو تا رگ خامی ز آرزو دارد

سخن ز راه نر بی غبار می خیزد

وگرنه طوطی ما راه گفتگو دارد

ز خود برون شدن ما به جوش دل بسته است

ز چشمه قوت رفتار آب جو دارد

چو مور دست سلیمان بود بر او زندان

به آستان قناعت کسی که خو دارد

به دوستان چه نویسم که سر برون آرند؟

مرا که خامه ز بخت سیاه مو دارد

به آفتاب ز افتادگی توان پیوست

وگرنه شبنم ما پای جستجو دارد

در آب تلخ، صدف تلخکام ازان نشود

که رخنه لبش از خاموشی رفو دارد

مرا به حلقه دامی است هر نفس سر و کار

خوش آن اسیر که یک طوق در گلو دارد

به صدق هرکه نهد سر به پای خم صائب

همیشه در ته سر دست چون سبو دارد

ادامه مطلب
دوشنبه 31 خرداد 1395  - 7:03 PM

دل رمیده ما شکوه از وطن دارد

عقیق ما دل پرخونی از یمن دارد

یکی است آمدن و رفتن سبکروحان

شکوفه جامه احرام از کفن دارد

چو غنچه هرکه به وحدت سرای دل ره برد

حضور گوشه خلوت در انجمن دارد

دلی که سوخته آن لب چو شکر شد

چو طوطیان ز پر و بال خود چمن دارد

سهیل اگر چه کند سیر لاابالی وار

به هر طرف که رود چشم بر یمن دارد

دلی خزینه گوهر شود که چون دریا

هزار مهر ز گرداب بر دهن دارد

ز نافه باد صبا نامه های سربسته

ز هر غزال به آن زلف پرشکن دارد

چه سرمه ها به سخن چین دهد، نظربازی

که راه حرف به آن چشم خوش سخن دارد

ز ناله ای که کند خامه می توان دانست

که کوه درد به دل صاحب سخن دارد

ز یوسفی که ترا در دل است بیخبری

وگرنه هر نفسی بوی پیرهن دارد

چنان ز بوی تو گردید عام بیهوشی

که شبنم آینه پیش رخ چمن دارد

کسی که گوشه گرفته است از جهان صائب

خبر ز چاشنی کنج آن دهن دارد

ادامه مطلب
دوشنبه 31 خرداد 1395  - 7:03 PM

ز خود گسسته چه پروای آن و این دارد؟

به خود رسیده چه حاجت به همنشین دارد؟

ز آسیای فلک بار برده ام بیرون

مرا چگونه تواند فلک غمین دارد؟

امید هست به پروانه نجات رسد

چو شمع هرکه نفسهای آتشین دارد

عجب که بر دل مجروح ما گذاری دست

که آستین تو از زلف بیش چین دارد

ازان زمان که مرا بر گرفته ای از خاک

هنوز سایه من ناز بر زمین دارد

به خرمنی نرسد برق فتنه را آسیب

که حصن عافیت از دست خوشه چین دارد

ز نوش قسمت زنبور نیست غیر از نیش

ازین چه سود که صد خانه انگبین دارد؟

برای پاکی دامان ما بهار از گل

هزار پنجه خونین در آستین دارد

به آب خضر کند تلخ زندگانی را

ز خط عقیق تو زهری که در نگین دارد

ز شرم عارض او آفتاب عالمتاب

به هر طرف که رود چشم بر زمین دارد

تمنعی که به فقر از غنا رسد این است

که شرم فقر دلش را ز غم حزین دارد

به خوردن جگرش در لباس، دندانی است

گهر به ظاهر اگر رشته را سمین دارد

یکی است نقش چپ و راست در نگین صائب

کجا خبر دل حیران ز کفر و دین دارد؟

ادامه مطلب
دوشنبه 31 خرداد 1395  - 7:03 PM

خوشم به باده گلگون که رنگ او دارد

رگی ز تلخی آن یار تندخو دارد

سر بریده شبنم به آفتاب رسید

همان امید مرا گرم جستجو دارد

چگونه جلوه کند آفتاب یکرنگی؟

درین زمانه که آیینه پشت و رو دارد

همین نه گردن شیطان ز کبر دارد طوق

به هر که بنگری این طوق در گلو دارد

ز بوی یاسمن یأس مغز من تازه است

گل امید ندانسته ام چو بو دارد

ز لاله زار شهادت قدم برون مگذار

بغیر تیغ که آبی دگر به جو دارد؟

مجوی سر خط آزادی از فلک صائب

که خود ز کاهکشان طوق در گلو دارد

ادامه مطلب
دوشنبه 31 خرداد 1395  - 7:03 PM

گلی که از عرق شرم دیده بان دارد

خط امان ز شبیخون بلبلان دارد

به عشق نسبت خاصی است ناتوانان را

گهر علاقه دیگر به ریسمان دارد

فراغ بال ز مرغان این چمن مطلب

که گر همای بود درد استخوان دارد

فغان که آینه رخسار من نمی داند

که آشنایی تردامنان زیان دارد

بجان رساند مرا داغ دوستان دیدن

چه دلخوشی خضر از عمر جاودان دارد؟

چرا ز غیرت، پروانه خویش را نکشد؟

که شمع با همه انجمن زبان دارد

وفا به وعده نکردن خلاف آداب است

وگرنه شکوه ما مهر بر زبان دارد

چه حالت است من خسته را نمی دانم

که هرچه جز دل خود می خورم زیان دارد

لباس ماتم بلبل همیشه آماده است

به هر چمن که در او زاغی آشیان دارد

چگونه دیده صائب گهرفشان نشود؟

که رو ز ملک خراسان به اصفهان دارد

ادامه مطلب
دوشنبه 31 خرداد 1395  - 7:03 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 394

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4334379
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث