به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

گشاد دل به سخنهای آشنا بسته است

نشاط گل به سبکدستی صبا بسته است

تو گم نگشته ای از خویشتن، چه می دانی

که شمع رشته به انگشت خود چرا بسته است؟

مکن ملاحظه از شرم، حرف ما بشنو

که این طلسم به یک حرف آشنا بسته است

ز نقش اطلس و دیبا موافقت مطلب

که نقشهای موافق به بوریا بسته است

گناه روی به آیینه می کند نسبت

سیه دلی که کمر در شکست ما بسته است

چو موج محو شو اینجا که تخته تعلیم

در رسیدن دریا به ناخدا بسته است

ندیده سختی از ایام، دل نگردد نرم

که روسفیدی گندم به آسیا بسته است

فراغبال درین بوستان نمی باشد

که بوی سنبل و گل، دام در هوا بسته است

قدم ز خاک شهیدان کشیده ای عمری است

نصیحت که به پای تو این حنا بسته است؟

نماند ناخن تدبیر در کفم صائب

که این گره به سر زلف مدعا بسته است؟

ادامه مطلب
جمعه 21 خرداد 1395  - 8:34 PM

 

به هیچ و پوچ مرا عمر چون شرر بسته است

ز خود برون شدن من به یک نظر بسته است

اثر ز جنت دربسته در جهان گر هست

ازان کس است که بر روی خلق در بسته است

شود ز روزن و در خانه ها غبارآلود

صفای سینه به پوشیدن نظر بسته است

مرا رفیق موافق به وجد می آرد

عزیمت سفر من به همسفر بسته است

کند جلای وطن دیده ور عزیزان را

که تا به بحر بود، دیده گهر بسته است

به خرج آتش سوزنده می رود چو شرار

چو غنچه در گره خویش هر که زر بسته است

جز این که هر نفس از پیچ و تاب می کاهد

چه طرف رشته ز نزدیکی گهر بسته است؟

مرا ز داغ، دل تیره می شود روشن

جلای سوخته من به این شرر بسته است

به آن سرد دل من چو غنچه باز شود

گشاد من به هواداری سحر بسته است

به خون خویش محال است سرخ رو نشود

ستمگری که ترا تیغ بر کمر بسته است

چنان که راحت چشم است در ندیدنها

حضور گوش به شنیدن خبر بسته است

چرا غم دگران می کند پریشانم

اگر نه رشته جانها به یکدگر بسته است؟

صدای طبل رحیل است شادیانه او

کسی که توشه به اندازه سفر بسته است

به خرج می رود آخر درین جهان صائب

چو سکه هر که دل خویش را به زر بسته است

ادامه مطلب
جمعه 21 خرداد 1395  - 8:34 PM

هنوز خط ز لب یار برنخاسته است

غبار فتنه ازین رهگذر نخاسته است

ز بخت تیره من از آفتاب نومیدم

وگرنه صبح ز من پیشتر نخاسته است

مکن به دل سیهان پند خویش را ضایع

که خون مرده به صد نیشتر نخاسته است

نچیده است گل از روی دولت بیدار

ز خواب هر که به روی تو برنخاسته است

ز لرزش دل عشاق کی خبر داری؟

که آه سرد ترا از جگر نخاسته است

ز تندباد حوادث نمی روم از جای

فتاده ای چو من از خاک برنخاسته است

ز محفلی که مرا جستن است در خاطر

سپند از آتش سوزنده برنخاسته است

مکن به سنگدلان صرف آبرو صائب

که هیچ ابر ز آب گهر نخاسته است

ادامه مطلب
جمعه 21 خرداد 1395  - 8:34 PM

مرا به سیل سبکسیر رشک می آید

که غیر صدق طلب راهبر نخواسته است

کباب همت آن سایل تهیدستم

که غیر داغ چراغ دگر نخواسته است

خوشا کسی که درین خاکدان به جز در دل

گشادکار خود از هیچ در نخواسته است

ز مال خویش نبیند جهان نوردی خیر

که سود بهر کسان از سفر نخواسته است

طمع مدار ز تن پروران ترانه عشق

نوا کسی ز نی پر شکر نخواسته است

به سنگ، سنگ محال است سینه صاف شود

دل رحیم کس از هم گهر نخواسته است

ز ما به دست دعا همچو سرو قانع شو

که کس ز مردم آزاده بر نخواسته است

بس است گوهر شهوار آب، شیرینی

کسی ز چشمه شیرین گهر نخواسته است

نشاط روی زمین زیر آسمان صائب

ازان کس است که تاج و کمر نخواسته است

مسلم است شجاعت بر آن کسی صائب

که پیش تیر حوادث سپر نخواسته است

ترا کسی که به آه سحر نخواسته است

ز نخل زندگی خویش برنخواسته است

به کاوش مژه خون مرا دلیر بریز

که خونبها کسی از نیشتر نخواسته است

ادامه مطلب
جمعه 21 خرداد 1395  - 8:34 PM

به غم نشاط من خاکسار نزدیک است

خزان من چو حنا با بهار نزدیک است

یکی است چشم فرو بستن و گشادن من

به مرگ، زندگیم چون شرار نزدیک است

به چشم کم منگر جسم خاکسار مرا

که این غبار به دامان یار نزدیک است

چه غم ز دوری راه است بیقراران را؟

به موجهای سبکرو کنار نزدیک است

به آفتاب رسید از کنار گل شبنم

به وصل، دیده شب زنده دار نزدیک است

ز یاسمین تو بوی بنفشه می شنوم

مگر دمیدن خط زان عذار نزدیک است؟

شود به دور خط امید وصل روزافزون

به صبحدم شب فصل بهار نزدیک است

به خون من مشو آلوده کز کهنسالی

به سوختن جگرم چون چنار نزدیک است

چو سوخت تشنه لبی دانه مرا صائب

چه سود ازین که به من نوبهار نزدیک است؟

ادامه مطلب
جمعه 21 خرداد 1395  - 8:26 PM

عنان نفس کشیدن جهاد مردان است

نفس شمرده زدن ذکر اهل عرفان است

زمانه بوته خار از درشتخویی توست

اگر شوی تو ملایم جهان گلستان است

نهاد سخت تو سوهان به خود نمی گیرد

وگرنه پست و بلند زمانه سوهان است

به جان مضایقه با لعل دلستان مکنید

که ماه مصر به این سیم قلب ارزان است

مشو چو بدگهران غافل از سفیده صبح

که زیر این کیف بی مغز بحر پنهان است

بلاست نفس، عنان چون ز دست عقل گرفت

عصا چو از کف موسی فتاد ثعبان است

ز جان سوخته چشم یقین شود روشن

ترا خیال که این سرمه در صفاهان است

گذشت عمر و نکردی کلام خود را نرم

ترا چه حاصل ازین آسیای دندان است؟

ازان ز سایه اهل کرم گریزانم

که رد خلق شدن در قبول احسان است

رهین منت نه آسیا چرا باشم؟

مرا که از لب افسوس خود لب نان است

زمین ز پرورش ما فراغتی دارد

سفال تشنه جگر را چه فکر ریحان است؟

ز داغ کعبه سیاهی چرا نمی افتد؟

اگر نه سوخته عشق لاله رویان است

اگر خورم جگر خویش از پریشانی

همان ز چشم حسودان مرا نمکدان است

نواشناس درین روزگار نایاب است

وگرنه خامه صائب هزار دستان است

ادامه مطلب
جمعه 21 خرداد 1395  - 8:26 PM

زمین ز جلوه قربانیان گلستان است

بریز خون صراحی که عید قربان است

غبار هستی خود را بشو به زمزم اشک

که محرم است، ازین جامه هر که عریان است

به راه کعبه گل، پای سعی رنجه مکن

که دستگیری مردم هزار چندان است

برآ ز عالم گل، باش در حرم دایم

که از طواف، غرض قطع این بیابان است

به خصم گل زدن از دست من نمی آید

وگر نه آبله ام تشنه مغیلان است

ببند در به رخ آرزو اگر مردی

وگرنه بستن سد سکندر آسان ا ست

خط مسلمی از گردش سپهر مجوی

که این پیاله به نوبت مدام گردان است

دل رمیده من در میان خلق، بود

سفینه ای که عنانش به دست طوفان است

چگونه فکر اقامت کند درین میدان؟

سری که در خم فرمان هفت چوگان است

مجوی در صدف تن ز جان پاک قرار

که بیقرار بود گوهری که غلطان است

زیاد آن خط مشکین، دل شکسته من

همیشه تازه و تر چون سفال ریحان است

به سیم قلب شدم قانع و ز بیقدری

بهای یوسف من بار بر عزیزان است

تسلی دل بیتاب من به نامه خشک

علاج رعشه دریا به دست مرجان است

چه نسبت است ندانم به زلف یار، مرا

که عالمی ز پریشانیم پریشان است

ز دور باش رقیبان نهال قامت تو

گران به دیده مردم چو چوب دربان است

شکستن کمر کوه قاف چندان نیست

به مور هر که مدارا کند سلیمان است

مراست خاتم اقبال از جهان صائب

که مور من طرف حرف با سلیمان است

ادامه مطلب
جمعه 21 خرداد 1395  - 8:26 PM

ز داغ، سینه پر تیر من گلستان است

ز چشم شیر، نیستان من چراغان است

دلی که نقش تعلق به خود نمی گیرد

اگر به دست فتد، خاتم سلیمان است

پیاله ای که ترا وا رهاند از هستی

اگر به هر دو جهان می دهند، ارزان است

شکسته دل نتوان کرد خردسالان را

وگرنه شهر به دیوانه تو زندان است

گرفته است غم آب و دانه روی زمین

ز فکر رزق، جهان یک دل پریشان است

کباب مست مرا بی نمک به بزم آرید

پیاله تا به لبش می رسد، نمکدان است

کباب سوخته را اشک نیست، حیرانم

که چون ز خون دل من جهان گلستان است

درین بساط، چراغی که از نسیم فنا

به جان خویش نلرزد چراغ ایمان است

ز پاس شرم تو تن داده ام به بند لباس

وگرنه حلقه فتراک من گریبان است

مریز آب رخ خود برای نان صائب

که آبرو چو شود جمع، آب حیوان است

به چرب نرمی دشمن مرو ز ره صائب

که دام مکر درین خاک نرم پنهان است

ادامه مطلب
جمعه 21 خرداد 1395  - 8:26 PM

 

ز رنگ آل، ظهور جلال معلوم است

جلال حسن ز روی جمال معلوم است

صفای روح عیان گردد از تن خاکی

قماش آب زلال از سفال معلوم است

گرفت هر که کم خود، رسد به اوج کمال

تمام گشتن ماه از هلال معلوم است

لب گشاده، به حرص است حجت ناطق

غنای فقر ز ترک سؤال معلوم است

ز سایه پر و بال هما که در گذرست

شتاب دولت عاشق زوال معلوم است

به کنه نامه توان راه بردن از عنوان

که حال سال ز تحویل سال معلوم است

توان به ریشه اصل از سواد پی بردن

ز سایه سرکشی آن نهال معلوم است

حلال، صرف محال است در حرام شود

ز خرج، دخل حرام و حلال معلوم است

میان تازه خیالان، چو زلف از رخسار

خیال صائب نازک خیال معلوم است

ادامه مطلب
جمعه 21 خرداد 1395  - 8:26 PM

 

سحاب گرد کدورت شراب صبحدم است

نشاط روی زمین در رکاب صبحدم است

صفای چهره شبنم، گل سحرخیزی است

نقاب دولت بیدار، خواب صبحدم است

دمی که تیره نباشد، دم مسیحایی است

شبی که خوش گذرد در حساب صبحدم است

ز تیغ او جگر زخم تازه می گردد

که صیقل دل مخمور، آب صبحدم است

جهان ز پرتو خورشید غوطه زد در تیغ

هنوز شبنم ما مست خواب صبحدم است

مباد صرف کنی اشک و آه را بی وقت

که این متاع گرانمایه، باب صبحدم است

ادامه مطلب
جمعه 21 خرداد 1395  - 8:26 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 394

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4455877
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث