به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

آن که در جام خضر آب بقا ریخته است

به لب تشنه ما زهر فنا ریخته است

ما نه امروز کبابیم، که معمار ازل

رنگ افلاک ز خاکستر ما ریخته است

طفلی و سنگ و گهر در نظرت یکسان است

تو چه دانی که درین خاک چها ریخته است!

نیست پرواز به بال دگران شیوه من

ورنه در سایه من بال هما ریخته است

خاک را دست به افسردن این آتش نیست

خون عشاق عیان است کجا ریخته است

ما نه آنیم که بر برگ بلرزیم چو بید

بارها دامن گل از کف ما ریخته است

صائب از چشمه آیینه کجا گیرد آب؟

آن که در شوره زمین آب بقا ریخته است

ادامه مطلب
جمعه 21 خرداد 1395  - 7:13 PM

هر طرف روی نهی باده جان ریخته است

این چه فیض است که در دیر مغان ریخته است

هر کجا فاخته ای هست درین سبز چمن

بال در جستن آن سرو روان ریخته است

سهل مشمار عدو را که مکرر در رزم

دهن تیغ من از آب روان ریخته است

نخل شمع است خزان دیده و از یکرنگی

بال پروانه چو اوراق خزان ریخته است

در بیابان طلب راهبری حاجت نیست

گوهر آبله چون ریگ روان ریخته است

غم خود خور تو که در کلبه ما بی برگان

برگ عیش است که چون برگ خزان ریخته است

نگرانم که چسان پای گذارم به زمین

بس که هر سو دل و چشم نگران ریخته است

هیچ جا نیست که در خاک نباشد تیغی

بس که بر روی زمین تیغ زبان ریخته است

چون به دامن نکشم پای، که در دامن خاک

هر جا پای نهی شیره جان ریخته است

تا تو شیرازه اش از طول امل می سازی

دفتر عمر چو اوراق خزان ریخته است

صفحه خاک سراسر شکرستان شده است

کلک صائب شکر از بس ز بیان ریخته است

ادامه مطلب
جمعه 21 خرداد 1395  - 7:13 PM

عشق سرمایه تسکین دل زار من است

خانه پرداز جهان خانه نگهدار من است

درد را طاقت من کسوت درمان پوشد

صندل جبهه من زدی رخسار من است

نیست در خلوت من پرتو منت را راه

شمع کاشانه من دیده بیدار من است

کشتی خالیم، آرام نمی دانم چیست

هر که باری ننهد بر دل من، بار من است!

نکند شعله بدل جامه ز رنگینی موم

می عبث در پی رنگینی رخسار من است

سخن تلخ به شیرینی جان می گیرم

هر که را هست زر قلب، خریدار من است

پا به دولت زند آن کس که زند پای به من

سایه بال هما سایه دیوار من است

آتش از گرمی افسانه من گوش گرفت

گوش هر خام کجا لایق اسرار من است؟

هر که گم کرد غمی، در دل من می یابد

وعده گاه غم عالم دل افگار من است

لامکان سیرتر از همت خویشم صائب

خویش را گم کند آن کس که طلبکار من است

ادامه مطلب
جمعه 21 خرداد 1395  - 7:05 PM

که به سیب ذقنش چشم هوس دوخته است؟

که سهیل (از) عرق شرم برافروخته است

چون ز آتشکده دل به سلامت گذرد؟

آن که از پرتو مهتاب رخش سوخته است

ما چو طاوس ز بال وپر خود در دامیم

دام زلف تو چه صد چشم به ما دوخته است؟

ترتیب کرد مرا عشق و به جایی نرسید

ابر نیسان چه کند، دانه ما سوخته است

خنده صبح به فانوس تجلی دارد

تا ز شمع رخت آیینه برافروخته است

در زبان آوری خانه ما حرفی نیست

نه چو طوطی سخن از آینه آموخته است

بوسه ای گر نربوده است ز یاقوت لبش

دهن لاله چرا تا به جگر سوخته است؟

آتش از خانه همسایه به همسایه فتد

صائب از پهلوی دل درد و غم اندوخته است

ادامه مطلب
جمعه 21 خرداد 1395  - 7:04 PM

 

عمر سرگرمی ارباب هوس کوتاه است

رشته زندگی شعله خس کوتاه است

بر گرفتاری خود سخت دلم می لرزد

دام پر رخنه و دیوار قفس کوتاه است

چشم دارم که درین هفته خداگیر شود

دزد معنی که ازو دست عسس کوتاه است

عاقل از دشمن عاجز به محابا گذرد

مشو ای آینه ایمن که نفس کوتاه است

عقل چوبی است که هر طفل سوارست بر او

عشق شاخی است کز او دست هوس کوتاه است

در ریاضی که منم نغمه سرایش صائب

سرمه را دست تعدی ز نفس کوتاه است

ادامه مطلب
جمعه 21 خرداد 1395  - 7:04 PM

نه همین مشک مرا خون جگر ساخته است

عشق بسیار ازین عیب هنر ساخته است

در ته سنگ ملامت، دل خوش مشرب ما

کبک مستی است که با کوه و کمر ساخته است

مطلبی نیست کز آن بحر کرم نتوان یافت

صدف از ساده دلیها به گهر ساخته است

کشتی از بحر گهر خیز به خشکی بسته است

طوطیی کز لب لعلش به شکر ساخته است

دامن شب مده از دست که این بحر گهر

نفس سوخته را عنبر تر ساخته است

می تواند ز بناگوش بتان گلها چید

هر که چون زلف ز هر حلقه نظر ساخته است

کیمیایی است قناعت که به شیرین کاری

خاک را در دهن مور شکر ساخته است

یک نظر با رخ آن دلبر نوخط چه کند؟

که ز هر حلقه خط، روی دگر ساخته است

رفته آرام و قرار از رگ جانها، تا زلف

دست خود حلقه بر آن موی کمر ساخته است

نیست پیکان تو از سینه صائب دلگیر

با لب خشک صدف، آب گهر ساخته است

ادامه مطلب
جمعه 21 خرداد 1395  - 7:04 PM

بند و زندان گرامی گهران از جاه است

یوسف ما به عزیزی چو رسد در چاه است

راستان از سخن خویش نگردند به تیغ

شمع تا کشته شدن با همه کس همراه است

هر قدر جامه او بر قد سروست دراز

جامه سرو سهی بر قد او کوتاه است

به چه امید کسی از وطن آید بیرون؟

منزل اول یوسف چو درین ره چاه است

خال شبرنگ بر آن گوشه ابرو صائب

عارفان را به نظر نقطه بسم الله است

ادامه مطلب
جمعه 21 خرداد 1395  - 7:04 PM

 

هر قدم سست کی از وادی ما آگاه است؟

دم شمشیر فنا جاده این راه است

لب بی آه به ماتمکده گردون نیست

این نه خط است به دور لب ساغر، آه است

گر چه ظاهر به سر زلف نمی پردازد

از پریشانی من موی به موی آگاه است

در ره عشق کسی را خبر از منزل نیست

خضر این بادیه چون ریگ روان گمراه است

خست چرخ که صد جامه اطلس دارد

تا به حدی است که پیراهن یوسف چاه است

صائب امروز تویی ز اهل سخن قدرشناس

که به غیر از تو ز مقدار سخن آگاه است؟

صائب از قافله عشق مدد می طلبد

یوسف طبع که عمری است اسیر چاه است

ادامه مطلب
جمعه 21 خرداد 1395  - 7:04 PM

در کف هر که بود ساغر می، خاتم ازوست

هر که در عالم آب است همه عالم ازوست

هر که پوشید نظر، گوهر بینایی یافت

هر که پرداخت دل از وسوسه جام جم ازوست

هوس تخت سلیمان گرهی بر بادست

هر که در حلقه انصاف بود خاتم ازوست

دم جان بخش همین قسمت روح الله نیست

هر که لب از سخن بیهده بندد دم ازوست

به من کار فرو بسته کجا پردازد؟

آن که پیشانی گل در گره شبنم ازوست

دم همت ز لب خامش پیمانه طلب

که درین عهد گلستان کرم را نم ازوست

به جز از خامه صائب نتوان داد نشان

رگ ابری که همه روی زمین خرم ازوست

ادامه مطلب
جمعه 21 خرداد 1395  - 7:04 PM

هر که از حمد تو خاموش نگردد دم ازوست

هر که در حلقه ذکر تو بود خاتم ازوست

خط پیمانه محیط است به اسرار جهان

هر که در عالم آب است همه عالم ازوست

غافل از پاس نفس هر که نگردد چون صبح

روی خندان، دم جان بخش، دل بی غم ازوست

نیست جز جبهه واکرده ارباب کرم

گل ابری که گلستان جهان خرم ازوست

در کف خاک اگر رشته امیدی هست

خارخاری است که در جان بنی آدم ازوست

آب شمشیر گواراست اگر او ساقی است

مد انعام بود زخم اگر مرهم ازوست

ما لب خشک به سرچشمه حیوان ندهیم

کاین سفالی است که خون در دل جام جم ازوست

دست خالی است چو میزان ز دو سر قسمت ما

مایه از هر که بود، سود دو عالم هم ازوست

هوس ملک سلیمان گرهی بر بادست

قامت هر که خم از سجده شود، خاتم ازوست

چه عجب قامت اگر راست نسازد صائب

عشق دردی است که در پشت فلک ها خم ازوست

ادامه مطلب
جمعه 21 خرداد 1395  - 7:04 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 394

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4464897
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث