به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

عالم اسباب غیر از پرده های خواب نیست

دیده بیدار دل بر عالم اسباب نیست

می کند خورشید هم دریوزه آب از دیده ها

نه همین در دیده بی شرم انجم آب نیست

سیر و دور ما به سیر و دور گردون بسته است

اختیاری موج را در حلقه گرداب نیست

لرزد از ظالم فزون مظلوم در زیر فلک

گرگ را چون گوسفند اندیشه از قصاب نیست

چون به منزل پشت پا در رهنوردی می زند؟

جذبه دریا اگر خضر ره سیلاب نیست

تا مباد از قیمت نازل به خاکش افکنند

گوهر ما در صدف بی رعشه سیماب نیست

در جهان ساده لوحی نقش نامحرم بود

در حریم کعبه طاق ابروی محراب نیست

جوهر تیغ است داغ پیچ و تاب آن کمر

این قدر در موی آتش دیده پیچ و تاب نیست

همچو غواصان به جای بی نفس کن جستجو

گر چه در این نه صدف آن گوهر نایاب نیست

هوشیارانند صائب مصرف این سیم قلب

در حریم میکشان رسم تکلف باب نیست

ادامه مطلب
جمعه 21 خرداد 1395  - 2:53 PM

عشق خالص را تلاش دیدن محبوب نیست

چون شوددرد طلب کامل کم از مطلوب نیست

بوی پیراهن ز مصر آمد به کنعان سینه چاک

عصمت یوسف حریف جذبه یعقوب نیست

می کند گوینده را دشنام اول کام تلخ

هر که تندی می کند با خلق با خود خوب نیست

با همه زشتی ز دنیا چشم بستن مشکل است

هیچ مکروه اینقدر در دیده ها مرغوب نیست

از شجاعت نیست آلودن به خون حیض تیغ

هر که از نامرد رو گردان شود مغلوب نیست

چون دو دل در آشنایی صاف چون آیینه شد

پرده بیگانگی جز نامه و مکتوب نیست

آه گرد کلفت از دل می برد عشاق را

جز پروبال پری ویرانه را جاروب نیست

ترک هستی کن که در دیوان آن جان جهان

هیچ خدمت، تا ز هستی نگذری، محسوب نیست

بیخرد را مایه آزار گردد برگ عیش

از گلستان قسمت دیوانه غیر از چوب نیست

حور در آیینه تاریک زنگی می شود

هیچ کس در دیده روشندلان معیوب نیست

با گرانجانان عالم تازه رو بر می خوریم

صبر ما در پله خود کمتر از ایوب نیست

سرو صائب از دم سرد خزان آسوده است

مردم آزاده را پروایی از آشوب نیست

ادامه مطلب
جمعه 21 خرداد 1395  - 2:53 PM

در حقیقت پرتو منت کم از سیلاب نیست

کلبه تاریک ما را حاجت مهتاب نیست

تهمت آسودگی بر دیده عاشق خطاست

خانه ای کز خود برآرد آب، جای خواب نیست

آب عیش خویش را نتوان به گردش صاف کرد

هیچ جا خاشاک بیش از دیده گرداب نیست

داغ حرمان لازم تن پروری افتاده است

جای این اخگر به جز خاکستر سنجاب نیست

کیمیا ساز وجود خاکساران است فقر

نافه را در پوست خونی غیر مشک ناب نیست

در گلستانی که زاغان نغمه پردازی کنند

گوش گل را گوشواری بهتر از سیماب نیست

از خیال یار محرومند غفلت پیشگان

ساغر این می به غیر از دیده بیخواب نیست

مرگ را نتوان به رشوت از سر خود دور کرد

این نهنگ جانستان را چشم بر اسباب نیست

در دیار ما که مذهب پرده دار مشرب است

گوشه رندی ندارد هر که در محراب نیست

تشنه چشمان را ز نعمت سیر کردن مشکل است

دشت اگر دریا شود ریگ روان سیراب نیست

سر برآورده است صائب دانه امید را

در چنین عهدی که در چشم مروت آب نیست

ادامه مطلب
جمعه 21 خرداد 1395  - 2:53 PM

سنگ راهی شوق را چون جسم سنگین خواب نیست

راه پیما را براقی چون دل بیتاب نیست

از عزیزیهای غربت دل نمی گیرد قرار

آب در صلب گهر بی رعشه سیماب نیست

برگ از آزادگی بیرون نیارد سرو را

بر دل عارف گران جمعیت اسباب نیست

مشکل است از عالم آب آمدن آسان برون

موج این دریا به گیرایی کم از قلاب نیست

از خودآرایان، دل روشن طمع کردن خطاست

اخگر دل زنده در خاکستر سنجاب نیست

بخت روشنگر شود ز آیینه تاریک سبز

بحر را بر دل غبار از ظلمت سیلاب نیست

پرده پوش پای خواب آلود، طرف دامن است

زاهد دلمرده را جایی به از محراب نیست

آشنایانند یکسر پرده بیگانگی

فیض در جمعیت احباب چون اسباب نیست

می کشد موج می از دل ریشه غم را برون

این نهنگ جان ستان را غیر ازین قلاب نیست

از دل روشن شود نزدیک، منزلهای دور

شبروان را بال پروازی به از مهتاب نیست

پشت ما گرم است از خورشید عالمتاب عشق

دیده ما بر سمور و قاقم و سنجاب نیست

خواب مخمل پرده چشم غلط بینان شده است

ورنه در نی بوریا را غیر شکر خواب نیست

آه صائب کز لب میگون آن بیدادگر

عشقبازان را به جز خمیازه فتح الباب نیست

ادامه مطلب
جمعه 21 خرداد 1395  - 2:53 PM

زلف شب عنبر فشان از نکهت گیسوی کیست؟

چهره روز آفتابی از فروغ روی کیست؟

آن که از رخسار آتشناک و خال عنبرین

داغ دارد عالمی را لاله خودروی کیست؟

در خم ابروی پر کار که دارد ماه نو؟

آفتاب شوخ چشم آیینه دار روی کیست؟

سرو پا بر جای را جستن خلاف عادت است

ناله قمری ز شوق قامت دلجوی کیست؟

شوخ چشمان ختن را پای گردون سیر نیست

لامکان پر گرد وحشت از رم آهوی کیست؟

پشت بر محراب، اهل دل عبادت می کنند

قبله این دوربینان گوشه ابروی کیست؟

جوهر آیینه همچون موی آتش دیده است

این تطاول از فروغ آفتاب روی کیست؟

آفتاب و ماه را در خلوت دل نیست راه

یارب این آیینه گستاخ همزانوی کیست؟

موج رغبت می زند از جوی خون چندین کنار

سرو بالا دست او تا در کنار جوی کیست؟

چون جمال لایزالی در نقاب عصمت است

عالم صورت نگارستان ز عکس روی کیست؟

گر نسیم صبحدم گل را گریبان چاک کرد

صبح را زخم نمایان بر دل از بازوی کیست؟

عالمی در جستجوی ماه اگر سرگشته اند

نعل ماه عید در آتش ز جست و جوی کیست؟

دیده ها آیینه امید صیقل می زنند

با نسیم صبحدم یارب غبار کوی کیست؟

نکهت مغز آشنایی کز تری و تازگی

می فشاند خفتگان را آب بر رو بوی کیست؟

از نمکدان که دارد عندلیب این شور را؟

طوق عنبر فام قمری حلقه گیسوی کیست؟

برنیامد جرأت منصور با دار فنا

این کمان سخت یارب در خور بازوی کیست؟

این قدر دانم که هر ساعت به رنگی می شوم

من چه می دانم دل سرگشته دستنبوی کیست؟

این جواب آن غزل صائب که غافل گفته است

جان به لب دارم، زبانم گرم گفت و گوی کیست؟

ادامه مطلب
جمعه 21 خرداد 1395  - 2:53 PM

نیست چشمی کز فروغ روی او پر آب نیست

بخل در سرچشمه خورشید عالمتاب نیست

لعل سیرابش مگر بر تشنگان رحمی کند

ورنه در چاه زنخدان آنقدرها آب نیست

زهد بی کیفیت این زاهدان خشک را

هیچ برهانی به از خمیازه محراب نیست

تنگ چشمی عام باشد در جهان آب و گل

بحر هم بی کاسه دریوزه گرداب نیست

سینه گرمی طمع داریم از احسان عشق

دیده ما بر سمور و قاقم و سنجاب نیست

می کنم کسب هوا در عین طوفان چون حباب

خانه بر دوشان مشرب را غم سیلاب نیست

مهر خاموشی حصاری شد ز کج بحثان مرا

ماهی لب بسته را اندیشه از قلاب نیست

چشم ما را مرگ نتواند ز روی عشق بست

دیده قربانیان را سیری از قصاب نیست

از دل بیتاب در یک جا نمی گیرم قرار

اضطراب گوهر غلطان کم از سیماب نیست

شمع کافوری نمی خواهد فروغ صبحدم

باید بیضای ساقی حاجت مهتاب نیست

از خموشی در گره داریم صد باغ و بهار

کوزه لب بسته ما بی شراب ناب نیست

همت ما نیست کوته، گر بود منزل دراز

راه اگر خوابیده باشد، پای ما در خواب نیست

از خس و خار غرض گر پاک باشد سینه ها

هیچ باغ دلگشا چون دیدن احباب نیست

تشنه خورشید را غافل نسازد رنگ و بو

شبنم بیتاب را در دامن گل خواب نیست

گر ترا آیینه انصاف باشد بی غبار

فیض چاک سینه ما کمتر از محراب نیست

از قماش پیرهن یوسف شناسان فارغند

پاک چشمان را نظر بر عالم اسباب نیست

با تن آسانی سخن صائب نمی آید به دست

صید معنی را کمندی به ز پیچ و تاب نیست

ادامه مطلب
جمعه 21 خرداد 1395  - 2:53 PM

عارض او در نقاب از دیده گستاخ کیست؟

زیر ابر این آفتاب از دیده گستاخ کیست؟

شهسوار من ز شوخی چون نمی آید به چشم

آب در چشم رکاب از دیده گستاخ کیست؟

چون نظرها آب شد از روی آتشناک او

یارب آن رو در حجاب از دیده گستاخ کیست؟

شرم بلبل خار در چشم هوسناکان زده است

تلخی اشک گلاب از دیده گستاخ کیست؟

بر بیاض گردن او خال دیدم، سوختم

کاین نشان انتخاب از دیده گستاخ کیست؟

چشم شبنم حلقه بیرون در گردیده است

نرگس او نیمخواب از دیده گستاخ کیست؟

نیست صائب شکوه از آتش دل خرسند را

دود تلخ این کباب از دیده گستاخ کیست؟

ادامه مطلب
جمعه 21 خرداد 1395  - 2:53 PM

چهره خورشید زرد از درد بی زنهار کیست؟

زخم دامن دار صبح از غمزه خونخوار کیست؟

نقطه خاک از که چون ناقوس می نالد مدام؟

آسمان از کهکشان در حلقه زنار کیست

قمری از کوکو چه می جوید درین بستانسرا؟

گوش گل پهن این چینن از حسرت گفتار کیست؟

جلوه آن گل برون است از جهان رنگ و بو

سینه هر غنچه ای گنجینه اسرار کیست؟

سنبل از رشک سر زلف که دارد پیچ و تاب؟

جوش خون لاله زار از غیرت رخسار کیست؟

می کشد در پرده دل همچو صیادان نفس

غنچه گل در کمین گوشه دستار کیست؟

دیده بانی هست لازم کاروان خفته را

عالمی در خواب ناز از دیده بیدار کیست؟

کار عاشق نیست غمازی، ولی حال مرا

هر که بیند این چنین آشفته، داند کار کیست

صائب از کلک تو شد آفاق پر برگ و نوا

این قدر برگ و نوا در غنچه منقار کیست؟

ادامه مطلب
جمعه 21 خرداد 1395  - 2:53 PM

شمع فانوس خیال آسمان پیداست کیست

شعله جواله این دودمان پیداست کیست

آن به دل نزدیک دور از چشم، کز لطف گهر

در جهان است و برون است از جهان پیداست کیست

مجلس آرایی که چون جان جلوه پیدایی اش

برنمی دارد اشارات نهان پیداست کیست

با همه نیرنگ سازی، آن که در گلزار او

نیست رنگی از بهار و از خزان پیداست کیست

دیده یوسف شناسان در غبار کثرت است

ورنه یوسف در میان کاروان پیداست کیست

حسن مستوری که آورده است از نظاره اش

نرگس عین الیقین آب گمان پیداست کیست

گر چه پیدا و نهان با هم نمی گردند جمع

آن که پنهان است و پیدا در جهان پیداست کیست

آن که ذرات دو عالم را نسیم لطف او

می کند بیدار از خواب گران پیداست کیست

آهوی وحشی چه می داند طریق دلبری؟

مردمی آموز چشم دلبران پیداست کیست

نیست در شان عسل حسن گلوسوز این قدر

چاشنی بخش لب شکرفشان پیداست کیست

نقشبندی بی قلم نه کار هر صورتگری است

چهره پرداز خط سبز بتان پیداست کیست

خضر اگر تیری به تاریکی فکند از ره مرو

آن که می بخشد حیات جاودان پیداست کیست

این جواب آن که شیخ مغربی فرموده است

مخفی اندر پیر و پیدا در جوان پیداست کیست

ادامه مطلب
جمعه 21 خرداد 1395  - 2:53 PM

معنی توفیق غیر از همت مردانه چیست؟

انتظار خضر بردن ای دل فرزانه چیست؟

قدر عزلت را چه می دانند صحبت دوستان؟

گنج می داند حضور گوشه ویرانه چیست

خصم را از خامه رنگین سخن کردم ادب

غیر چون گل علاج مردم دیوانه چیست؟

بر در دارالامان نیستی استاده ای

شمع من، از بیم جان این گریه طفلانه چیست؟

عارفان خال سویدا را ز دل حک می کنند

اینقدر ای ساده دل نقش و نگار خانه چیست؟

تلخ کردی زندگی بر آشنایان سخن

اینقدر صائب تلاش معنی بیگانه چیست؟

ادامه مطلب
جمعه 21 خرداد 1395  - 2:53 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 394

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4472278
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث