به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

آتش قافله ما دل روشن باشد

گرد ما سرمه بیداری رهزن باشد

حسن هرجا که بود در نظر من باشد

مهر را آینه از دیده روزن باشد

هرکه چون رشته ز باریک خیالان گردید

روزیش تنگتر از دیده سوزن باشد

یوسف از دامن اخوان به غریبی افتاد

خطر مردم آگاه ز مأمن باشد

جلوه ضایع مکن ای شوخ که بیتابی ما

آتشی نیست که محتاج به دامن باشد

قانعی را که به ماتمکده ظلمت ساخت

ماه نو ناخنه دیده روزن باشد

دیده تنگ کند فخر به دنیای خسیس

خس و خاشاک شرر را رگ گردن باشد

حسن مغرور ز حیرانی ما آسوده است

ماه فارغ ز نظربازی روزن باشد

مور در حسرت یک دانه دل خویش خورد

روزی برق جهانسوز به خرمن باشد

نیست پروای اجل دلزده هستی را

شمع ماتم ز چه دلگیر ز مردن باشد؟

آفتابی که منم ذره او، درطلبش

کعبه سرگشته تر از سنگ فلاخن باشد

زاده هند جگرخوار چه خواهد بودن؟

شب بخت سیه آن به که سترون باشد

چه خیال است شود روزی من شادی وصل

که غمش را نگذارند که با من باشد

هست امید که هرگز نشود دشمنکام

هرکه را آینه از دیده دشمن باشد

از سیه بختی خود شکوه ندارد صائب

که صفای دل آیینه ز گلخن باشد

ادامه مطلب
دوشنبه 31 خرداد 1395  - 5:36 PM

بیخودی بال و پر روح گشودن باشد

کم زنی مرتبه خویش فزودن باشد

عاقل آن است که دخلش بود از خرج زیاد

به که گفتار تو کمتر ز شنودن باشد

خواب چشم تو ز بیداری زهاد به است

طاعت ظالم خونخوار غنودن باشد

شکر خاصی است در این دایره هر طایفه را

شکر منعم دهن کیسه گشودن باشد

هرکه را تیغ زبان نیست به فرمان صائب

به که چون خوشه مهیای درودن باشد

ادامه مطلب
دوشنبه 31 خرداد 1395  - 5:36 PM

زردی روی من از باده کشیدن باشد

موج می رنگ مرا بال پریدن باشد

زان به خون قانعم از باده گلرنگ که خون

باده ای نیست که موقوف رسیدن باشد

دل عاشق ز غم روز حساب آسوده است

دانه سوخته فارغ ز دمیدن باشد

تا به چند از لب میگون تو ای بی انصاف

روزی ما لب خمیازه مکیدن باشد

بردباری و تواضع سپر آفتهاست

پل این سیل گرانسنگ خمیدن باشد

راه در بی جهت از یک جهتی بتوان برد

خضر این بادیه دنبال ندیدن باشد

سخن پاک محال است که افتد بر خاک

در گهر آب مسلم ز چکیدن باشد

چند چون شمع درین بزم ز روشن گهری

روزی من سر انگشت مکیدن باشد

نیست غیر از سخن مهر و محبت صائب

گفتگویی که سزاوار شنیدن باشد

ادامه مطلب
دوشنبه 31 خرداد 1395  - 5:36 PM

نمک صبح در آن است که خندان باشد

بخیه ظلم است به زخمی که نمایان باشد

نقش هستی نتوان در نظر عارف یافت

عکس در بحر محال است نمایان باشد

عکس از آیینه تصویر به جایی نرود

حسن فرش است در آن دیده که حیران باشد

شور سودای من از شورش مجنون کم نیست

حلقه چشمی اگر سلسله جنبان باشد

تیر باران حوادث برد از هوش مرا

شیر را خواب فراغت به نیستان باشد

سخی آن است که بی رنج طلب دنیا را

به گدا بخشد و شرمنده احسان باشد

صبر بر زخم زبان کردن و خامش بودن

در ره کعبه دل خار مغیلان باشد

در بساطی که خزف جلوه گوهر دارد

صرفه جوهری آن است که حیران باشد

خاک در چشمش اگر نعمت الوان خواهد

هر که را لخت دلی بر سر مژگان باشد

جگر گرم نبخشند به هر کس صائب

این نه لعلی است که در کوه بدخشان باشد

ادامه مطلب
دوشنبه 31 خرداد 1395  - 5:36 PM

اهل دل اوست که در وسعت خلق افزاید

کعبه آن است که در ناف بیابان باشد

حیف خود می کشد آخر ز فلک ناله من

این شرر چند درین سوخته پنهان باشد؟

مرگ بیداردلان صحبت بیدردان است

شرر از دود سیه کار گریزان باشد

صائب این تازه غزل کز قلمت ریخته است

جای آن است که تاج سر دیوان باشد

حجت زنده دلی دیده گریان باشد

شاهد مرده دلیها لب خندان باشد

مهر زن بر دهن خنده که در بزم جهان

سر خود می خورد آن پسته که خندان باشد

بر سر خوان فلک شکوه ز طالع کفرست

شوری بخت درین بزم نمکدان باشد

مستی از دایره عقل برون برد مرا

گرد خوابی که کلید در زندان باشد

می کند پرتو خورشید سپرداری خویش

حسن آن نیست که محتاج نگهبان باشد

عشق بی صفحه رخسار نگردد گویا

مور را آینه از دست سلیمان باشد

همچو خورشید به ذرات جهان قسمت کن

گر نصیب تو ز گردون همه یک نان باشد

برق شیرازه خرمن نتواند کردن

می چه سازد به دماغی که پریشان باشد؟

بگریزند ز مردم که درین وحشتگاه

فتح ازان است که از خلق گریزان باشد

ادامه مطلب
دوشنبه 31 خرداد 1395  - 5:36 PM

آسمان ساغری از محفل مردان باشد

گردش چرخ به کام دل مردان باشد

نیست انگشتری از حکم سلیمان بیرون

دور گردون به مراد دل مردان باشد

از گرانخوابی تسلیم شود چشم غزال

دهن شیر اگر منزل مردان باشد

لعل شد شیشه ز مشاطگی دختر رز

تا چها در نظر کامل مردان باشد

دانه سوخته خاک فراموشان است

آرزویی که نهان در دل مردان باشد

می فشاند به بزمی که در آیند چو شمع

خوشه اشکی اگر حاصل مردان باشد

قسمت هر سر بی مغز نمی گردد دار

تا که را بار به سر منزل مردان باشد

هر کناری ندهد کشتی ما را آرام

دست شستن ز جهان ساحل مردان باشد

هرکه از پرده ناموس نیاید بیرون

مصلحت نیست که در محفل مردان باشد

خیمه مانع ز تماشای رخ لیلی نیست

پرده شرم مگر حایل مردان باشد

نامرادان مصیبتکده امکان را

هست اگر خاک مرادی، دل مردان باشد

وسعت دامن صحرای قیامت صائب

گوشه مختصری از دل مردان باشد

ادامه مطلب
دوشنبه 31 خرداد 1395  - 5:36 PM

نقد روشن گهران در گره غم باشد

سور این طایفه در حلقه ماتم باشد

تلخی عیش بود لازم ارباب صفا

کعبه را آب ز شورابه زمزم باشد

کی به فردوس دهد چهره گندم گون را؟

هرکه در سلسله نسبت آدم باشد

نیستند اهل تجرد پسر مادر خویش

عیسی آن نیست که دلبسته مریم باشد

خون ما چیست که عشق تو بود تشنه او؟

چشم خورشید چرا در پی شبنم باشد؟

خواب آن چشم رباینده تر از بیداری است

پشت شمشیر بتان تیزتر از دم باشد

هرکه را می نگری مرکز پرگار غم است

کیست در دایره چرخ مسلم باشد؟

هنرش جوهر شمشیر زبانها گردد

هرکه چون تیغ درین معرکه ابکم باشد

وعده غنچه دهانان گرهی بر بادست

گرهی نیست درین رشته که محکم باشد

صائب آنان که ز انصاف مؤدب شده اند

خصم خود را نپسندند که ملزم باشد

ادامه مطلب
دوشنبه 31 خرداد 1395  - 5:36 PM

نقد جان را لب خاموش نگهبان باشد

رخنه مملکت دل لب خندان باشد

جلوه صبح قیامت کف دریای من است

کیست مجنون که مرا سلسله جنبان باشد

سینه ای صافتر از چهره یوسف دارم

نقش امید من از سیلی اخوان باشد

روزن عالم غیب است دل اهل جنون

من و آن شهر که دیوانه فراوان باشد

دم آبی که در او تلخی منت نبود

جگر سوخته را چشمه حیوان باشد

شکر، ابری است که باران کرم می آرد

برق آفت ثمر شکوه دهقان باشد

چون نباشد دل خرسند که اکسیر غناست

زین چه حاصل که زرو سیم فراوان باشد؟

اهل دل را به بدی یاد مکن بعد از مرگ

خواب و بیداری این طایفه یکسان باشد

می کند جلوه خورشید قیامت داغش

راز عشق تو در آن سینه که پنهان باشد

دانه ای را که دل موری ازان شاد شود

خوشه ای روز جزا تاج سلیمان باشد

از سر خوان سلیمان گذرد دست افشان

هرکه را مرغ کباب از دل بریان باشد

جگر گرم نبخشند به هر سنگدلی

این نه لعلی است که در کوه بدخشان باشد

ناله نای بود داروی بیهوشی من

شیر را خواب فراغت به نیستان باشد

جذبه عشق نپیچد به ملایک صائب

این کمندی است که در گردن انسان باشد

ادامه مطلب
دوشنبه 31 خرداد 1395  - 5:36 PM

دل ازان دورتر افتاده که واصل باشد

یار وحشی تر ازان است که در دل باشد

چهره لیلی اگر پرده شرمی دارد

چه ضرورست که زندانی محمل باشد؟

عشق در وصل همان پرده نشین ادب است

موج در بحر مقید به سلاسل باشد

عاقبت خال لب لعل تو از خط شد سبز

ریشه در سنگ کند تخم چو قابل باشد

خون بیدرد شود قسمت خاک آخر کار

خون ما نیست که گلگونه قاتل باشد

در مقامی که کماندار بود هوش ربا

جای رحم است بر آن صید که غافل باشد

دوری راه تو از خواب گران است، ارنه

چشم بیدار دل آیینه منزل باشد

دل دریایی ما تشنه طوفان بلاست

لنگر کشتی ما دوری ساحل باشد

مرگ سیماب سبکسیر بود آسایش

دوزخ راهروان راحت منزل باشد

حرف باطل ز دل آن به که نیاید به زبان

سحر خوب است نهان در چه بابل باشد

داده ابر بود هر چه ز دریا یابی

جود اهل کرم از کیسه سایل باشد

استقامت بود از خاک نهادان مطلوب

عیب دیوار در آن است که مایل باشد

طمع جود ازین حبه ربایان غلط است

خرج این طایفه از کیسه سایل باشد

کاهلان خود گره کار پریشان خودند

ورنه این راه نه راهی است که مشکل باشد

نیست ممکن رود پیچ و خم دوری ازو

راه هرچند که پیوسته به منزل باشد

در نگشاده بود گوش بر آواز سؤال

دست ارباب کرم بر لب سایل باشد

به ادب باش که در دفتر ایجاد جهان

هیچ فردی نتوان یافت که باطل باشد

خود فروشان ز خریدار توانگر نشوند

شمع را نعل در آتش پی محفل باشد

می رسد روزی ناقص به تمامی صائب

می خورد ماه دل خویش چو کامل باشد

ادامه مطلب
دوشنبه 31 خرداد 1395  - 5:36 PM

گر صفای حرم کعبه ز زمزم باشد

زمزم کعبه دل دیده پر نم باشد

تا نبندی ز سخن لب، نشود دل گویا

نطق عیسی ثمر روزه مریم باشد

دست حرص از دل سودازدگان کوتاه است

دانه سوخته از مور مسلم باشد

برگ عیش از چمن سبز فلک چشم مدار

که گلش کاسه دریوزه شبنم باشد

چون سبک دست تواند به جهان افشاندن؟

دست هرکس به ته سنگ ز خاتم باشد

همه دانند که مطلب ز دعا آمین است

زلف اگر بر خط شبرنگ مقدم باشد

می خلد در دل مغرور مرا چون سوزن

بخیه زخمم اگر رشته مریم باشد

صائب آنان که به گفتار سرآمد شده اند

خصم خود را نپسندند که ملزم باشد

ادامه مطلب
دوشنبه 31 خرداد 1395  - 5:36 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 394

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4360818
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث