به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

چه بهشتی است که یارم ز سفر برگردد

از نظر ناشده چون نور نظر برگردد

قدرت عجز اگر این است که من یافته ام

تیغ دندانه شود تا ز سپر برگردد

سفر عشق محال است مکرر نشود

هرکه این راه به پا رفت به سر برگردد

نه چنان رفته ام از خود که به خود باز آیم

به دل سنگ محال است شرر برگردد

ترک دنیا نکند حرص به دست افشاندن

مگس خیره مکرر به شکر برگردد

تیر آه من و اندیشه ز گردون، هیهات

ناوک سخت کمان کی ز سپر برگردد؟

رم آهو که عنانش به کف خودرایی است

به تماشای تو ای طرفه پسر برگردد

از غریبی دل خود همچو مه بدر مخور

که به خورشید همان نور قمر برگردد

تیر آهی که به صد زور گشایم ز جگر

از نگونساری طالع به جگر برگردد

جان شیرین نکند یاد ز دنیای خسیس

به نی خشک محال است شکر برگردد

عمر چون رفت ز کف، سود ندارد افسوس

کی به نیسان ز صدف آب گهر برگردد؟

بیخبر یار مگر بر سرم آید صائب

ور نه آن صبر که دارد خبر برگردد؟

ادامه مطلب
دوشنبه 31 خرداد 1395  - 3:36 PM

دولت حسن ز خط زیر و زبر می گردد

این ورق از نفس سوخته بر می گردد

چشم خورشید که در خیره نگاهی مثل است

در گلستان تو پوشیده نظر می گردد

ماه شبگرد من از خانه چو آید بیرون

ماه از هاله نهان زیر سپر می گردد

بر نظر منت پیراهن یوسف دارد

هر نگاهی که ز رخسار تو بر می گردد

در نگیرد سخن عشق به ارباب هوس

آتش افسرده ازین هیزم تر می گردد

در ته سنگ ملامت دل سودایی ما

کبک مستی است که در کوه و کمر می گردد

بیقراری است مرا باعث آرامش دل

لنگر کشتی من موج خطر می گردد

شوق چون قافله سالار شود رهرو را

پای خوابیده پر و بال دگر می گردد

سخن از غور سخن سنج گرامی گردد

قطره در حوصله بحر گهر می گردد

خجلت بی ثمری قد مرا کرده دو تا

شاخ هر چند خم از جوش ثمر می گردد

گوهر از خجلت اظهار طمع آب شود

آبرو جمع چو گردید گهر می گردد

در شکرزار قناعت نبود تلخی عیش

خاک در حوصله مور شکر می گردد

منه انگشت به گفتار بزرگان صائب

تیر بر چرخ مینداز که بر می گردد

ادامه مطلب
دوشنبه 31 خرداد 1395  - 3:36 PM

دل هرکس که مقید به هوس می گردد

عنکبوتی است که عاجز ز مگس می گردد

چون شرر سر به هوا دل ز هوس می گردد

شعله سرکش ز هواداری خس می گردد

می شود دل ز پریشان سخنی زیر و زبر

جمع اوراق دل از پاس نفس می گردد

بر دل از بیخبری خانه تن گلزارست

بلبل مست خمش کی به قفس می گردد؟

حسن بی شرم رود زود به تاراج هوس

شهد بی پرده چو شد خرج مگس می گردد

داد هرکس که عنان دل خود را به هوس

دربدر همچو سگ هرزه مرس می گردد

از هوس سر به هوا شد دل آسوده ما

شعله سرکش ز هواداری خس می گردد

خال را می کند از حلقه بگوشان خط سبز

عاقبت دزد گرفتار عسس می گردد

نامرادی مده از دست که پرگار سپهر

دو سه دوری به مراد همه کس می گردد

بر دل تنگ اگر ناله چنین زور آرد

آخر این بیضه فولاد جرس می گردد

عجز آنجا که کند قدرت خود را ظاهر

برق عاجز ز عنانداری خس می گردد

هرکه را سینه شد از صدق مصفا صائب

زندگی بخش جهانی به نفس می گردد

ادامه مطلب
دوشنبه 31 خرداد 1395  - 3:36 PM

وقت ارباب دل آشفته به مویی گردد

صید وحشت زده آواره به هویی گردد

بی تأمل مژه مگشای درین عبرتگاه

که ترازوی مکافات به مویی گردد

درس آزادگیش زود روان می گردد

هرکه چون سرو مقیم لب جویی گردد

عاقبت چون همه را خاک شدن در پیش است

ای خوش آن خاک که جامی و سبویی گردد

جگر سوخته از جنبش مژگان ریزد

چون قلم هر که گرفتار دورویی گردد

زخم شمشیر تغافل همه مخصوص من است

این نه آبی است که هر روز به جویی گردد

صورت خوب به هر مشت گلی می بخشند

تا که شایسته اخلاق نکویی گردد؟

بهر روشندلی ما دم گرمی کافی است

چشم یعقوب پر از نور به بویی گردد

بس بود از دو جهان محو تماشای ترا

آنقدر وقت که مشغول وضویی گردد

هر غباری که ازو چشم نپوشی صائب

در نهانخانه دل آینه رویی گردد

ادامه مطلب
دوشنبه 31 خرداد 1395  - 3:36 PM

عقده چون وقت رسد عقده گشا می گردد

غنچه ممنون عبث از باد صبا می گردد

زنگ روشنگر آیینه ما می گردد

در پریخانه ما جغد هما می گردد

درد صاف از دل خوش مشرب ما می گردد

در پریخانه ما جغد هما می گردد

دل محال است ز دلدار شود روگردان

هر طرف قبله بود قبله نما می گردد

خبر از سایه خود آهوی وحشی را نیست

دل سرگشته چه دانم که کجا می گردد

چشم کوته نظران حلقه بیرون درست

ورنه آن سرو روان در همه جا می گردد

می شود حلقه فتراک بر او دامن دشت

از کمند تو شکاری که رها می گردد

نیم آن فاخته کآزاد توان کرد مرا

سرو را طوق من انگشتر پا می گردد

محملی را که درین بادیه من می طلبم

نه فلک در طلبش آبله پا می گردد

رهنوردی که درین بادیه هموار رود

خار در رهگذرش دست دعا می گردد

شاه دریوزه همت ز فقیران دارد

می رسد هر که به درویش گدا می گردد

کاش اندیشه ما در دل او ره می داشت

آن که پیوسته در اندیشه ما می گردد

سختی راه شود سنگ فسان رهرو را

نرمی راه حنای کف پا می گردد

آن که بر آتش بیتابی گل آب نزد

کی چراغ سر خاک شهدا می گردد؟

عمر چون باد به این سرعت اگر خواهد رفت

دانه و کاه ز هم زود جدا می گردد

می شود خس ز قبول نظر خلق شریف

کاه اگر قیمتی از کاهربا می گردد

بی عصایی است درین راه دلیل کوری

هر که بیناست در اینجا به عصا می گردد

در بیابان طلب راهروان را شبها

نفس سوخته ام راهنما می گردد

قامت هر که خم از بار عبادت گردید

قبله حاجت و محراب دعا می گردد

فکر صائب نه کلامی است کز او سیر شوند

تشنه سیراب کی از آب بقا می گردد؟

ادامه مطلب
دوشنبه 31 خرداد 1395  - 3:36 PM

هرکه تسلیم به فرمان قضا می گردد

بر سرش ابر بلا بال هما می گردد

چه ضرورست کشیدن ز مسیحا منت؟

کامرانی چو کند درد، دوا می گردد

بی ریاضت نتوان شهره آفاق شدن

مه چو لاغر شود انگشت نما می گردد

واصلان گوش ندارند به افسانه عقل

راه گم کرده پی بانگ درا می گردد

در تمنای تو ای قافله سالار بهار

گل جدا، رنگ جدا، بوی جدا می گردد

صائب از منت صیقل جگرم گشت کباب

ای خوش آن آینه کز خود به صفا می گردد

ادامه مطلب
دوشنبه 31 خرداد 1395  - 3:36 PM

گر چنین خون دل ازان طره مشکین گردد

شانه را دست در آن زلف نگارین گردد

کار عشاق کند صورتی آخر پیدا

تیشه کوهکن آیینه شیرین گردد

حسن بی شرم کند اهل هوس را گستاخ

خنده گل سبب جرأت گلچین گردد

سخن عشق کند در دل افسرده اثر

مرده در گور اگر زنده به تلقین گردد

حرص دنیا شود افزون ز کهنسالیها

خار هر چند شود خشک شلایین گردد

عمر غفلت زدگان زود به انجام رسد

که سبکسیر شود سیل چو سنگین گردد

رنگی از گلشن در بسته ندارد گلچین

هر که خاموش شد ایمن ز سخن چین گردد

نه چنان کشتی بیتابی من دریایی است

که وصال تو مرا لنگر تسکین گردد

صلح با ذره ز خورشید جهانتاب کند

هرکه قانع به زر از چهره زرین گردد

طایری را که ز دام تو رهایی جوید

نقش بر بال و پرش چنگل شاهین گردد

با خودی ره نتوان برد به یزدان صائب

هر که پوشد نظر از خویش خدابین گردد

ادامه مطلب
دوشنبه 31 خرداد 1395  - 3:36 PM

منحرف از نگه آن قبله ابرو گردد

این ترازوی سبکروح به یک مو گردد

بی سخن می برد از هوش نظربازان را

آه ازان روز که آن چشم سخنگو گردد

سرو را فاخته از طوق به زنجیر کشد

هر کجا جلوه گر آن قامت دلجو گردد

خاطر جمع بود در گره دلتنگی

گل نشکفته محال است که بی بو گردد

راز پنهان فلک ابجد طفلانه اوست

هرکه را جام جم از کاسه زانو گردد

پله عشرتش از قاف گرانسنگ ترست

در دل هرکه خدنگ تو ترازو گردد

دامن افشان ز ریاضی که تو بیرون آیی

سرو انگشت ندامت به لب جو گردد

هست در پرده آتش رخ گلزار خلیل

می توان چید گل از یار چو بدخو گردد

هرکه شد واله و دیوانه لیلی نگهان

در نظر موج سرابش رم آهو گردد

سر مویی به دل خلق گرانی مپسند

که ترازوی مکافات به یک مو گردد

ماند در صفحه رخسار تو صائب حیران

طوطی از آینه هرچند سخنگو گردد

ادامه مطلب
دوشنبه 31 خرداد 1395  - 3:36 PM

از نظر بازی من چشم سخنگو گردد

پرده خواب ز شوخی رم آهو گردد

چون حنا کز سفر هند شود غالیه رنگ

خون دل مشک در آن حلقه گیسو گردد

می شود تیره ز یاد گنه آیینه دل

کز نمی سبزه زنگار به نیرو گردد

کیست هم پله شود با تو که از شرم، گهر

می شود آب که در چشم ترازو گردد

طی شود در نفسی زندگیش همچو حباب

سر هرکس که درین بحر هوا جو گردد

دخل بیجاست گران بر دل ارباب سخن

که دماغ قلم آشفته به یک مو گردد

کاهلی غوطه به زنگار دهد جانها را

بیشتر آب روان سبز درین جو گردد

صیقلی ساز دل تیره خود را صائب

که دورو چون شود این آینه یکرو گردد

ادامه مطلب
دوشنبه 31 خرداد 1395  - 3:36 PM

چون ز می صفحه رخسار تو گلگون گردد

چشم نظارگیان کاسه پر خون گردد

حسن را آینه صاف بود روشنگر

چه عجب لیلی اگر واله مجنون گردد؟

کرد از بوسه مرا آن لب نوخط معمور

روزی از پاس نمک داشتن افزون گردد

هرکه دیوانه شد، از پند نگردد عاقل

خون چو شد مشک، محال است دگر خون گردد

خط لب لعل ترا توبه ز خونخواری داد

دل عاشق به چه امید دگر خون گردد؟

نیست از گرد گنه رحمت یزدان را باک

بحر از سیل محال است دگرگون گردد

فیض حق در دل آلوده نگردد نازل

خم چو بی باده شود جای فلاطون گردد

نرسد دام تهی چشم به گرد عنقا

چون کسی باخبر از عالم بیچون گردد؟

چاره غفلت سرشار بود بیداری

کاین سپه زود پریشان ز شبیخون گردد

غوطه در خون زده از حسرت شیرین، چه عجب

دوش فرهاد اگر مسند گلگون گردد

گر چنین خواجه به سیم و زر خود تکیه کند

زود همصحبت و همخانه قارون گردد

حسن صائب ز هوادار کند نشو و نما

سرو در زیر پر فاخته موزون گردد

ادامه مطلب
دوشنبه 31 خرداد 1395  - 3:36 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 394

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4369260
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث