به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

که در عیش و طرب پیوسته در دار فنا ماند؟

کدامین دست را دیدی که دایم در حنا ماند؟

زشوق جستجوی یار از گردش نمی مانم

اگر در سنگ پایم همچو دست آسیا ماند

چنین کز آتش دل آب گردیدم عجب نبود

که نقش بوریا بر جسمم از موج هوا ماند

حجاب عشق اگر چشم مرا بندد دم کشتن

چنان نالم که دست و تیغ قاتل بر هوا ماند

به بیدردان نشستن هرزه خندی بار می آرد

گریبان چمن حیف است در دست صبا ماند

کجا ابر تنک خورشید را مستور می سازد؟

صفای آن بدن پوشیده کی زیر قبا ماند؟

مکش دست هوس از دامن صدق طلب صائب

که گمره می شود هر کس که از رهبر جدا ماند

ادامه مطلب
دوشنبه 31 خرداد 1395  - 2:50 PM

 

زخون دل شراب، از پاره دل کن کباب خود

مبر در پیش هر بی آبرو زنهار آب خود

کف آبی به دست خویش تا ممکن بود خوردن

غبارآلوده منت مکن از کوزه آب خود

اگر داری به زیر خاک چشم خواب آسایش

هم اینجا پاک کن با مردم عالم حساب خود

مشو فارغ زپیچ و تاب تا آسان شود کارت

که جوهر رخنه در فولاد کرد از پیچ و تاب خود

نمی پیچد به دست و پا ره خوابیده چون مارش

به منزل افکند از دوربینی هر که خواب خود

دل نورانی خود را مصفا از علایق کن

نهان در ابر خواهی داشت تا کی آفتاب خود؟

نگردد سبز از خجلت میان مردمان صائب

دریغ از همرهان چون خضر هر کس داشت آب خود

ادامه مطلب
دوشنبه 31 خرداد 1395  - 2:50 PM

زحیرت عاشق از نظاره اغیار گل چیند

که بلبل مست چون شد از در و دیوار گل چیند

به سیر باغ و بستان احتیاجی نیست عاشق را

که هم از کار خود فرهاد شیرین کار گل چیند

تماشای رخش در دستها نگذاشت گیرایی

مگر از حسن خود آن آتشین رخسار گل چیند

ز زخم خار بیش از گل نگارین می شود دستش

به دست رعشه دار آن کس که از گلزار گل چیند

نسیم از جوش گل از دور می بوسد زمین اینجا

تماشایی مگر از رخنه دیوار گل چیند

شود کارش چو کار کوهکن در دیده ها شیرین

زروی کارفرما هر که وقت کار گل چیند

درین عالم مرا دیوانه ای خونین جگر دارد

که بی پیمانه گردد مست و بی گلزار گل چیند

نه مجنونم که فیض خود دریغ از شهریان دارم

که از دیوانه من کوچه و بازار گل چیند

کسی کان چشم خواب آلود در مد نظر دارد

به اندک فرصتی از دولت بیدار گل چیند

خوش افتاده است از بس عشق پنهانم، نمی خواهم

که از تغییر رنگ من نگاه یار گل چیند

عجب دارم خدا بردارد این ظلم نمایان را

که بیش از چشم من، آیینه زان رخسار گل چیند

فلک را داغ دارد بی نیازیهای من صائب

چه سازد باغبان با دیده ای کز خار گل چیند؟

ادامه مطلب
دوشنبه 31 خرداد 1395  - 2:50 PM

زسنگ کودکان از پا دل دیوانه ننشیند

به حرف سخت از جوش خود این میخانه ننشیند

نگردد تا تهی از سنگ جیب و دامن طفلان

به دامان بیابان گرد این دیوانه ننشیند

نسازد خاک خامش آتش ما بیقراران را

می پرزور ما از جوش در پیمانه ننشیند

زچشم شور، آب زندگانی تلخ می گردد

همان بهتر که با فرزانگان دیوانه ننشیند

از در آستین پیوسته دارد شمع اشک خود

که گرد کلفتی بر خاطر پروانه ننشیند

ز آب بحر چون گرد یتیمی بیش می گردد

غبار خاطری کز گریه مستانه ننشیند

مکن زنهار از خلوت نشینی منع زاهد را

چه سازد صورت دیوار اگر در خانه ننشیند؟

نمی ماند به زندان بدن چون روح کامل شد

که صهبا چون نشست از جوش در میخانه ننشیند

زسیلاب بهاران خانه آرایی نمی آید

دل بیتاب ما در کعبه و بتخانه ننشیند

مهیای سفر شو چون قد از پیری دو تا گردد

ته دیوار مایل مردم فرزانه ننشیند

دل ما بیقراران چون شود آسوده در زلفی

که یک دم بر زمین با پای چوبین شانه ننشیند

مروت نیست آلودن به تهمت دامن پاکان

به خلوت عاشق بیتاب با جانانه ننشیند

برومندی نصیب خاکساران می شود صائب

نگردد سبز تا در خاک چندی دانه ننشیند

ادامه مطلب
دوشنبه 31 خرداد 1395  - 2:50 PM

 

رخ بهبود کار خویش آن غافل چسان بیند؟

که بردارد زیوسف چشم و راه کاروان بیند

چراغ پرده در را پیش پا تاریک می باشد

نبیند عیب خود هر کس که عیب دیگران بیند

چه آسوده است از اندیشه باد خزان، برگی

که در فصل بهاران چون گل رعنا خزان بیند

پشیمانی ندارد دل به یار قدردان دادن

چه صورت دارد از سودای یوسف کس زیان بیند؟

به ناخن می کنم داغ جنون را چهره پردازی

خوشا آن کس که ماه نو به روی دوستان بیند

نظر را پایه گر خواهی بلند از آستان مگذر

که هر کس را بود بر صدر جا، در آستان بیند

گناه تیر کجرو را به شست پاک می بندد

هر آن کز نارسایی جرم خود از آسمان بیند

عنان نفس را هر کس تواند داشتن محکم

سمند سرکش افلاک را در زیر ران بیند

زبیم غیر رویش را ندیدم سیر، چون طفلی

که در اثنای گل چیدن جمال باغبان بیند

درین میخانه لاف بیخودی آن را رسد صائب

که از سنگ ملامت نشأه رطل گران بیند

ادامه مطلب
دوشنبه 31 خرداد 1395  - 2:50 PM

همین سرگشتگی چشم حریص از مال می بیند

چه آسایش زخرمن دیده غربال می بیند؟

جهان چون چشم سوزن می شود در چشم کوته بین

اگر کوتاهیی در رشته آمال می بیند

اجل بار گرانباران دنیا را سبک سازد

بود در خواب اگر آسایشی حمال می بیند

خرابیهای ظاهر، گنج در ویرانه می دارد

مبصر جغد را مرغ همایون فال می بیند

چه گل چیند زعمر خود گنهکاری که عالم را

زخون بیگناهان طشت مالامال می بیند

بر آن بالغ نظر رحم است در قید جهان بودن

که اوضاع جهان بازیچه اطفال می بیند

نگیرد آب گوهر جای گرد خاکساری را

به دریا متصل شد سیل و در دنبال می بیند

لب جان بخش روح الله و چشم تنگ سوزن را

به یک چشم غلط بین دیده دجال می بیند

نماند از عمر یک دم خواجه مغرور را افزون

زغفلت همچنان مستقبل احوال می بیند

نباشد هر که را در خیر دست از کوته اندیشی

چه گل از عمر می چیند، چه خیر از مال می بیند؟

به ناکامی بساز از چشمه حیوان که اسکندر

زظلمت زنگ بر آیینه اقبال می بیند

کجا صائب شود همخانه با من عشوه پردازی

که در آیینه با صد ناز در تمثال می بیند

ادامه مطلب
دوشنبه 31 خرداد 1395  - 2:50 PM

کسی کز عقل وحشی شد چون مجنون بد نمی بیند

زخود رم کرده آزاری زدام و دد نمی بیند

سبکروحی که شد سرگرم سیر عالم بالا

سرش چون شمع اگر در زیر پا افتد نمی بیند

درین عبرت سرا سالک ره باریک عقبی را

زدنیا چشم ظاهر تا نمی پوشد نمی بیند

غباری نیست بر خاطر زشبنم باغ جنت را

دل روشن زچوب منع دست رد نمی بیند

زند آیینه را بر سنگ اگر چون خضر اسکندر

میان خویش و آب زندگانی سد نمی بیند

مگر حفظ الهی دستگیر مردمان گردد

وگرنه پیش پای خود یکی از صد نمی بیند

ندارد جز گرستن خنده بیهوده انجامی

مآل خویش را برقی که می خندد نمی بیند

به زیر پایه بید آن که از خورشید آساید

زهر برگی به فرقش تیغ می بارد نمی بیند

به این باریک بینی عنکبوت از حرص کوته بین

که خود پیش از مگس در دام می افتد نمی بیند

کسی کز چشم بد فرزند خود را پاس می دارد

به فرزند کسان صائب به چشم بد نمی بیند

ادامه مطلب
دوشنبه 31 خرداد 1395  - 2:50 PM

زآتش گل به اعجاز رخ نیکو برویاند

گل از آتش به سحر نرگس جادو برویاند

سپند از آتش و خال از رخ و از دل سویدا را

اگر خواهد به حکم گوشه ابرو برویاند

به دست کوته ما ای تغافل پیشه رحمی کن

هواس سنبلت وقت است از کف مو برویاند

چه غم دارم گر افتادم زپا در جستجوی او؟

هجوم شوق صد بال و پر از بازو برویاند

اگر یک کف عرق زان سنبل تر بر زمین ریزد

زمین از هر کف خاکی گل شب بو برویاند

هلاک خواب شیرین خسرو و غافل ازین معنی

که خون بیگناهان خنجر از پهلو برویاند

خوشا خار سر دیوار و بخت سبز او صائب

اگر طالع گل ما را به این نیرو برویاند

ادامه مطلب
دوشنبه 31 خرداد 1395  - 2:50 PM

حباب و موج را هر کس که از دریا جدا بیند

زخط و خال کثرت چهره وحدت کجا بیند؟

شکست از گردش گردون به پاکان می رسد افزون

که گندم پاک چون گردید رنج آسیا بیند

نگردد مرگ سنگ راه جویای سعادت را

که با چشم سفید این استخوان راه هما بیند

مدان جان مجرد را یکی با پیکر خاکی

که آزادست مرغی کز قفس خود را جدا بیند

میان عاقبت بینان علم گردد به بینایی

چو نرگس هر که در جوش بهاران زیر پا بیند

قماش اهل دل را چون شناسد کوته اندیشی

که گردد روی گردان کعبه را گر بی قبا بیند

سیه باشد جهان در چشم دایم عیبجویی را

که پشت تیره از آیینه، از طاوس پا بیند

عصاکش پیر و کورست در سیر و سکون دایم

زهی غافل که تقصیرات خود را از قضا بیند

به خون ناامیدی دست شوید از گشاد دل

نواسنجی که دست غنچه گل در حنا بیند

زبیرحمی نگردد آب گرد دیده اش صائب

سر خورشید را آن سنگدل گر زیر پا بیند

ادامه مطلب
دوشنبه 31 خرداد 1395  - 2:50 PM

 

دهان تنگ آن شیرین پسر پنهان نمی ماند

ندارد گرچه اصلی این خبر پنهان نمی ماند

مگر عریان شود، ورنه چو گل صد جامه گر پوشد

صفای پیکر آن سیمبر پنهان نمی ماند

فروغ عشق از سیمای عاشق می شود پیدا

درین ابر تنک نور قمر پنهان نمی ماند

ز زیر دامن مجمر شمیم عود رسوا شد

هنرور گر شود پنهان، هنر پنهان نمی ماند

لب از اظهار راز عشق بستم، گرچه می دانم

زشوخی در دل سنگ این شرر پنهان نمی ماند

ندارد آتش سوزنده ظرف بو نهان کردن

عیار خلق مردم در سفر پنهان نمی ماند

همانا تخم ما امیدواران رزق قارون شد

وگرنه دانه در خاک اینقدر پنهان نمی ماند

حدیث اهل دل مشهور عالم می شود صائب

زدریا چون برون آید گهر پنهان نمی ماند

ادامه مطلب
دوشنبه 31 خرداد 1395  - 2:50 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 394

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4398299
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث