بینی و گنده دهان داری و نای
خایگان غر، هر یکی همچون درای
بینی و گنده دهان داری و نای
خایگان غر، هر یکی همچون درای
گفت: ای من، مرد خام کل درای
پیش آن فرتوت پیر ژاژخای
پس بیو بارید ایشان را همه
نی شبان را میش زنده، نی رمه
جای کرد از بهر بودن کازهای
زان که کرده بودشان اندازهای
هست از مغز سرت، ای منگله
همچو رش مانده تهی از کشکله
بهترین یاران و نزدیکان همه
نزد او دارم همیشه اندمه
بس که برگفته پشیمان بودهام
بس که بر ناگفته شادان بودهام
نزد تو آماده بدو آراسته
جنگ او را خویشتن پیراسته
اخترانند آسمانشان جایگاه
هفت تابنده دوان در دو و داه
سوس پرورده به می بگداخته
نیک درمانی زنان را ساخته