اخترانند آسمانشان جایگاه
هفت تابنده دوان در دو و داه
اخترانند آسمانشان جایگاه
هفت تابنده دوان در دو و داه
سوس پرورده به می بگداخته
نیک درمانی زنان را ساخته
پر بکنده، چنگ و چنگل ریخته
خاک گشته، باد خاکش بیخته
کاش آن گوید که باشد بیش نه
بر یکی بر چند بفزاید فره
هیچ گنجی نیست از فرهنگ به
تا توانی رو هوا زی گنج نه
روی هر یک چون دو هفته گرد ماه
جامهشان غفه، سموریشان کلاه
ار همه خوبی و نیکی دارد او
ماده ور بر کار خویش ار دارد او
تنگ شد عالم برو از بهر گاو
شور شور اندر فگند و کاو کاو
گفت: فردا بینیام در پیش تو
خود بیا هنجم ستیم از ریش تو
از همالان وز برادر من فزون
زان که من امیدوارم نیز یون