به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

ای بیخردان طور تعین نگزینید

با سجده بسازید که اجزای زمینید

درکارگه شیوه تسلیم‌، عروجی‌ست

چندانکه نشان‌ کف پایید جبینید

اینجا طرب وهم اقامت چه جنون است

در خانه نیرنگ حنابندی زینید

امروز پی نام و نشان چند دویدن

فردا که ‌گذشتید نه آنید نه اینید

اندیشهٔ هستی‌ کلف همت مردست

دامن ز غباری که نداربد بچینید

چون شمع هوس سر به هوا چند فرازید

گاهی زتکلف ته پا نیز ببینید

زین نسبت دوری که به هستی‌ست عدم را

کم نیست‌که چون ذره به خورشید قرینید

در عالم تجرید چه فرصت‌ شمریهاست

تا صبح قیامت نفس باز پسینید

رفتید و نکردید تماشای گذشتن

ای ‌کامن دمی چند به یکجا بنشینید

هرچند نفس ساز کند صور قیامت

در حوصله‌های مگس و پشه طنینید

عنقا چه نشان می‌دهد از شهرت موهوم

چشمی بگشایید که نام چه نگینید

تمثال غبار من و مایید چو بیدل

صد سال‌ گر آیینه زدایید همینید

ادامه مطلب
پنج شنبه 28 اردیبهشت 1396  - 5:39 PM

 

دل خلوت اندیشهٔ یار است ببینید

این آینه در شغل چه‌کار است ببینید

زان پیش که بر خرمن ما برق فرو شد

آن شعله که امروز شرار است‌ ‌ببینید

در بحر چو گوهر نتوان چشم گشودن

امروز که‌ گوهر به کنار است ببینید

بر نسخهٔ هستی مپسندید تغافل

هرچند خطش جمله غباراست ببینید

حرفیست به نقش آمده نیرنگ دو عالم

دیگر به شنیدن چه مدار است ببینید

سرمایهٔ هر ذره ز خورشید مثالیست

این قبافله‌ها آینه‌بار است ببینید

ازکثرت آیینهٔ رعنایی آن ‌گل

هر بلبل ازین باغ هزار است ببینید

از حلقهٔ زنجیر تحیر نتوان جست

هر ششجهت آیینه دچار است ببینید

از جلوه چه لازم به خیال آینه چیدن

ای غیرپرستان همه یار است ببینید

هرگه مژه برهم رسد این باغ خزان است

تا فرصت نظاره بهار است ببینید

هرجا نم اشکی بتپد در کف خاکی

ای خوش‌نگهان بیدل زار است ببینید

ادامه مطلب
پنج شنبه 28 اردیبهشت 1396  - 5:39 PM

 

گر آرزوی رستن از این دامگه‌کنید

آرایش بساط پر و بال ته‌کنید

چندان دماغ جهد ندارد شکست رنگ

از دست سوده نقش دو عالم تبه‌کنید

آزاده است نور دل از اقتباس غیر

قطع نظر ز منت خورشد و مه‌ کنید

کمفرصتی خجالت سعی‌کروفر است

از حرص عذرخواهی تخت وکله‌ کنید

شب پرده‌دار صبح قیامت نمی‌شود

موی سپید چند به صنعت سیه‌کنید

پیش از اجل تهیهٔ مردن‌ کمال ماست

آن به‌که فکربیگه خود را پگه‌کنید

زبن پارساییی‌که سر و برگ خجلت است

طاعت‌کجاست‌،‌کاش دو روزی‌گنه‌کنید

گر خامشی چراغ فروزد در این بساط

چون شخص سرمه خورده نفس را نگه‌کنید

دیر و حرم به سیر گریبان نمی‌رسد

در عالمی‌که بار هوس نیست ره‌کنید

شایستهٔ قبول عدم عرض نیستی‌ست

رویی که نیست جانب آن بارگه‌ کنید

ناقدردان ذرّه ز خورشید عافلست

بیدل‌گداست‌، شرمی از آن پادشه کنید

ادامه مطلب
پنج شنبه 28 اردیبهشت 1396  - 5:39 PM

 

چو فقر دست دهد ترک عز و جاه‌کنید

سر برهنه همان آسمان‌ کلاه‌ کنید

اگر گل هوس‌ کهکشان زند به دماغ

اتاقهٔ سر تسلیم برگ کاه‌کنید

سراغ یوسف مطلب درین بیابان نیست

مگر ز چاک ‌گریبان نظر به چاه ‌کنید

خضاب ماتم موی سفید داشتن است

ز مرگ پیش دو روزی ‌کفن سیاه ‌کنید

حریف سرو بلندش نمی‌توان گردید

به هر نهال‌کز این باغ رست آه‌کنید

به برق جلوهٔ حسنش کراست تاب نگاه

غنیمت است اگر سیر مهر و ماه‌ کنید

درین قلمرو عبرت ‌کجا امید و چه یاس

ز هر رهی‌که بجایی رسید راه‌کنید

به یک قسم که ز ضبط دو لب بجا آید

زبان دعوی صد بحث بی‌گوا‌ه کنید

زساز معبد رحمت همین نواست بلند

که ای عدم صفتان کاشکی گناه کنید

ندیده‌اید سرانجام این تماشاگه

به چشم نقش قدم سوی هم نگاه‌کنید

سواد آینهٔ شمع روشن است اینجا

چوخط به نقطه رسد نامه را سیاه ‌کنید

به عالمی‌که همین عمرو و زید جلوه‌گرست

خیال بیدل ما نیز گاه‌گاه ‌کنید

ادامه مطلب
پنج شنبه 28 اردیبهشت 1396  - 5:39 PM

 

دوستان افسرد دل چندی به آهش خون‌ کنید

کم تلاشی نیست گر این سکته را موزون کنید

زندگی را صفحهٔ انشای قدرت کرده اند

تا نفس پر می‌زند تفسیرکاف و نون‌کنید

هر چه دارد عالم اخلاق بی‌ایثار نیست

دست بسیار است اگر از آستین بیرون‌کنید

منعمان تا چند باید زر به زیر خاک برد

حیف همتها که صرف خدمت قارون کنید

قید گردون ننگ دانایی‌ست گر فهمد کسی

خویش را زین خم برون آرید و افلاطون کنید

عالم از رشک قناعت مشربان خون می‌خورد

از معاش قطرگی جا تنگ بر جیحون‌ کنید

طبع‌ سرکش را به‌ همواری رساندن‌ کار کیست

سر نمی‌گردد جبین‌گرکوه را هامون‌کنید

میکشان گر باده‌ پیمایی‌ست منظور دوام

دور برمی‌گردد آخرکاسه‌ها واژون کنید

زندگی سهل است پاس شرم باید داشتن

جز عرق زین چشمه هر آبی که جوشد خون کنید

کاش سودایی به داغ هرزه ‌فکریها رسد

بی‌دماغ فطرتم بنگی در این معجون‌کنید

سوخت داغ بیکسی درآفتاب محشرم

سایه‌ای بر فرقم از موی سر مجنون‌کنید

هستی من نیست قانع با حساب نیستی

جز عدم یک صفر دیگر بر سرم افزون ‌کنید

میهمان چرخ مفلس بودن ازانصاف نیست

بی‌فضولی نیستم زین خانه‌ام بیرون‌ کنید

در شهیدان وفا تا آبرو پیداکنم

خون ندارم اندکی رخت مراگلگون‌کنید

دوش درمحفل به رنگ رفته شمعی می‌گریست

قدردانان یاد بیدل هم به این قانون کنید

ادامه مطلب
پنج شنبه 28 اردیبهشت 1396  - 5:39 PM

 

ای هوس آوارگان چند تک و پو کنید

سعی نفس آب شد سوی عرق رو کنید

آینه‌دار حضور غیب پرستد چرا

حاصل تحقیق چیست‌ گر من و ما او کنید

مخمل و دیبا همه باب مساس هواست

نقش نی بو‌ریا زینت پهلو کنید

صنعت پرگار عشق حیف بود ناتمام

سر به هوا می‌دود توأم زانو کنید

جهد کماندار وهم صید تسلی نکرد

رم همه وقتش رم است دشت و درآهوکنید

پیش غرور فلک عجز بشر روشن است

مرد کمان نیستید نوحه به بازو کنید

گردن تسلیم عشق خط امان است و بس

بر دم تیغ قضا تکیه به این مو کنید

عالم یکتایی‌اش مغرض تمثال نیست

ششجهت آیینه است آینه یکسوکنید

از چمنی می‌رسیم باخته رنگ نگاه

گز سر سیر گلی‌ست حیرت ما بو کنید

ماه ز وضع هلال یافت عروج ‌کمال

بوی جبین برده‌اید پیشهٔ ابرو کنید

ذره موهوم را شرم نسنجد به هیچ

بیدل ما را همین سنگ ترازو کنید

ادامه مطلب
پنج شنبه 28 اردیبهشت 1396  - 5:39 PM

 

یاران به رنگ رفته دو روزم مثل‌ کنید

تمثال من‌کم است‌گر آیینه تل‌کنید

انجام این بساط در آغاز خفته است

شام ابد تصور صبح ازل ‌کنید

یک‌گام پیش از آب در این ورطه آتش است

فکری به سیر عبرت حوت و حمل‌ کنید

گر دستگاه چینی بی‌ موست اعتبار

رفع هوس به خارش سرهای‌ کل ‌کنید

بی ‌ضبط حرص پیش نرفته است سعی خلق

تدبیر پای لنگ به بازوی شل‌ کنید

این پشت و پهلویی که بمالید بر زمین

دلاک امتحانی رفع ‌کسل کنید

ادامه مطلب
پنج شنبه 28 اردیبهشت 1396  - 5:39 PM

 

یاران‌، چو صبح‌‌‍‌‍، قیمت وحشت‌گران کنید

دامان چیده را به تصنع دکان ‌کنید

جهد دگر به قوت ترک طلب‌ کجاست

کاری کز آرزو نگشاید همان کنید

معراج سعی مرد همین استقامت است

لنگی است هر قدر هوس نردبان‌کنید

بی‌حرف و صوت‌، معنی تحقیق روشن است

آیینهٔ خود از نظر خود نهان‌کنید

توفیق فکر خویش به هرکس نمی‌دهند

گر جیب نیست رو بسوی آسمان‌ کنید

نقص وکمال و، پست و بلند جهان یکی است

نقش جبین و نفس قدم امتحان‌ کنید

مزد تلاش علم و عمل خجلت است و بس

از عالم کرم طلب رایگان کنید

عالم همه به نیک و بد خود مقابل است

آیینه را ز حسن ادب مهربان‌ کنید

چون شمع‌ گر به معنی راحت رسیدن است

درس نشستن پی زانو روان کنید

پهلوی لاغری‌که قناعت نشان دهد

در نقش بوریای تجرد نهان‌ کنید

از شیشهٔ دل آنچه تراود غنیمت است

قلقل اگر نماند ترنگی عیان‌ کنید

خورشید در تلافی سودای همت است

گر یک دو دم چو صبح ز هستی زیان‌کنید

روزی دو از نم عرق شرم زندگی

خاکی که باد می‌برد آخرگران کنید

در زبر پاست خاک مراد غرور عجز

ای غافلان تلاش همین آستان‌کنید

هنگامهٔ دل است چه دنیا چه آخرت

بیدل شوید و ترک غم این و آن ‌کنید

ادامه مطلب
پنج شنبه 28 اردیبهشت 1396  - 5:39 PM

 

غافلان چند قبادوزی ادراک کنید

به گریبانی اگر دست رسد چاک کنید

صد نفس بال‌فشان سوخت به زنگدانه خاک

یک سحر، سیر پریخانهٔ افلاک‌کنید

چند باید دهن از خبث بانبارد کس

یک دو روزی نفس سوخته مسواک‌کنید

صید خلق از نفس سوخته‌، پر بیخردی است

ا-‌نقدر رشته متابید که فتراک‌کنید

دید معنی نشود مایل تحقیق کسان

بینش آن است‌که در چشم حسد خاک‌کنید

چشمهٔ‌خضر در این‌دشت سراب هوس است

تشنه‌کامان‌، طلب دیدهٔ نمناک کنید

تلخی حادثه قند است به خرسندی طبع

نام افیون گوارا شده‌، تریاک کنید

ساغر آبلهٔ ما ز ادب سرشار است

جادهٔ وادی تسلیم رگ تاک کنید

هیچکس منفعل طینت بی‌درد مباد

مژه‌ای را به نم آرید و عرق پاک‌کنید

تا نگردید در این عرصهٔ تشویش هلاک

همچو بیدل حذر ازکوشش بی باک کنید

ادامه مطلب
پنج شنبه 28 اردیبهشت 1396  - 5:39 PM

 

شوق تا گردد دو بالا خویش را احول کنید

نیم‌رخ کم حیرت است آیینه مستقبل کنید

آگهی از اطلس‌ گردون چه خواهد یافتن

خواب ما هم بی‌قماشی نیست گر مخمل کنید

با بد و نیک‌ جهان زبن بیش نتوان شد طرف

یک عرق‌وار از حیا آیینه‌ها را حل کنید

آشنای وحدت از تشوبش کثرت ایمن است

دردسرکمتر مفصل را اگر مجمل کنید

سعی دنیا هر قدر کوتاه‌، همتها رساست

پا اگر نتوان شکستن دست قدرت شل ‌کنید

گر دماغ آرزو خارد هوای افسری

هم به سرچنگی سر بی‌مغز خود را کل ‌کنید

نیست جز بیحاصلی عرض مثال ما و من

دست بر هم سودن است آیینه ‌گر صیقل‌ کنید

گرد دل گردیدنی سیر کمال این است و بس

بر دو عالم خط‌ کشید این صفحه ‌گر جدول ‌کنید

زاهدان سعی عمل رفع صداع وهم نیست

سدره و طوبی به هم سایید تا صندل کنید

نفی در تکرار نفی اثبات پیدا می‌کند

لفظ هستی مستیی دارد اگر مهمل ‌کنید

صد نگه از یک مژه بستن تغافل می‌شود

با هوسها آنچه آخرکردن‌ست اول کنید

بحر از ایجاد حباب آیینه‌دار وهم کیست

بیدل ما مشکلی در پیش دارد حل ‌کنید

ادامه مطلب
پنج شنبه 28 اردیبهشت 1396  - 5:39 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 593

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4376125
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث