به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

آه نومیدم‌ کجا تأثیر من پیدا شود

خاک‌گردم تا نشان تیر من پیدا شود

صدگلو بندد جنون چون حلقه در پهلوی هم

تا صدای بسمل از زنجیر من پیدا شود

رنگها گم‌ کرده‌ام در خامهٔ نقاش عجز

خارپایی‌ گر کشی تصویر من پیدا شود

چون حیا شوخی ندارد جوهر ایجاد من

بر عرق زن تا گل تعمیر من پیدا شود

نیست جز قطع تعلق حسرت عریانی‌ام

جوهری‌ می‌خواهم‌ از شمشیر من پیدا شود

در کتاب اعتبارم یکقلم حرف مگوست

گر نفس دزدد کسی تقریر من پیدا شود

می‌گذارد بر دماغ یک جهان معنی قدم

لغزشی ‌کز خامهٔ تحریر من پیدا شود

صفحهٔ‌ کاغذ ندارد تاب جولان شرار

آه از آن دشتی‌کزو نخجیر من پیدا شود

بوتهٔ دیگر نمی‌خواهدگداز وهم و ظن

می به ساغر ریز تا اکسیر من پیدا شود

در خیال او بهار افسانه‌ای سر کرده‌ام

با‌ش تا خواب ‌گل از تعبیر من پیدا شود

عمرها شد بیدل احرام صبوحی بسته‌ام

کو خط پیمانه تا شبگیر من پیدا شود

ادامه مطلب
پنج شنبه 28 اردیبهشت 1396  - 12:39 PM

 

گر چنین اشکم ز شرم پرگناهی می‌رود

همچو ابر از نامه‌ام رنگ سیاهی می‌رود

بی‌جمالت جز هلاک خود ندارم در نظر

مرگ می‌بیند چو آب از چشم ماهی می‌رود

سعی قاتل را تلافی مشکل است از بسملم

تا به عذر آیم زمان عذرخواهی می‌رود

لنگر جمعیت دل در شکست آرزوست

موج چون ساکن شد ازکشتی تباهی می‌رود

از هوسهای سری بگذر که در انجام کار

شمع این محفل به داغ بی‌کلاهی می‌رود

گیر و دار اوج دولتها غباری بیش نیست

بر هوا چون گردباد اورنگ شاهی می‌رود

تیره‌بختی هم شبستان چراغان وفاست

داغ تا روشن شود زیر سیاهی می‌رود

کیست گردد منکر گل کردن اسرار عشق

رنگها اینجا به سامان گواهی می‌رود

ای نفس پیش از هوا گشتن خروشی ساز کن

فرصت عرض قیامت دستگاهی می‌رود

شمع تصویرم، مپرس از درد و داغ حسرتم

اشک من عمریست ناگردیده راهی می‌رود

بیدل انجام تماشا محو حیرت گشتن است

این همه سعی نگه تا بی‌نگاهی می‌رود

ادامه مطلب
پنج شنبه 28 اردیبهشت 1396  - 12:39 PM

 

شوق موسی نگهم رام تسلی نشود

تا دو عالم چمن‌اندود تجلی نشود

همچو یاقوت نخواهی سر تسلیم افراخت

تا به طبع آتش و آب تو مساوی نشود

عیش هستی اگر آمادهٔ رسوایی نیست

قلقل شیشه‌ات آن به که منادی نشود

رم نما جلوه نگاهی به کمندم دارد

صید من رام فسونهای تسلی بشود

نفی خود کرده‌ام آن جوهر اثبات کجاست

تا کی این لفظ رود از خود و معنی نشود

ضعف سرمایه‌ام از لاف غرور آزادم

من و آهی که رگ‌گردن دعوی نشود

چون شرر دیده وران می‌گذرند از سر خویش

این عصا راهبر مقصد اعمی نشود

عشق اگر عام کند رسم خودآرایی را

محملی نیست در‌ین دشت‌که لیلی نشود

خامشی پرده برانداز هزار اسرار است

نفس سوخته یارب دم عیسی نشود

سربلند تب خورشید محبت بیدل

زیردست هوس سایهٔ طوبی نشود

ادامه مطلب
پنج شنبه 28 اردیبهشت 1396  - 12:39 PM

 

چو دولت درش بر خسان واشود

پر آرد برون مور و عنقا شود

بپرهیز از اقبال دون ‌فطرتان

تنک‌روست سنگی که مینا شود

سبک‌مغز شایان اسرار نیست

خس از دوری شعله رسوا شود

چو گردد اقبال علم و عمل

ورق چیست‌، خط هم چلیپا شود

بر ارباب همت دنائت مبند

فلک خاک گردد که سرپا شود

معمای آفاق نتوان شکافت

مگر اسم عنقا مسما شود

ز اسباب نتوان به دل زد گره

بروبید تا خانه صحرا شود

نگین می‌تراشد معمای سنگ

که شاید به نام ‌کسی واشود

به صد خامشی بازدارد سخن

اگریک دمش در دلی جا شود

بناگوش دلدارم آمد به یاد

کنم ناله تا صبح‌ گویا شود

زکیفیت نسبت آن دهن

عدم تا بگویم من وما شود

در ین دشت و در گردی از غیر نیست

ترا گر نجویم که پیدا شود

به هرجا تو باشی زبانها یکیست

نه امروز دی شد نه فردا شود

جهان چشم نگشاید از خواب ناز

اگر بیدل افسانه انشا شود

ادامه مطلب
پنج شنبه 28 اردیبهشت 1396  - 12:39 PM

 

دل ز پی‌اش عمرهاست سجده‌ کمین می‌رود

سایه به ره خفته است لیک چنین می‌رود

قافله بانگ جرس دارد و گرد فسوس

پیش تو آن رفته است بعد تو این می رود

با تک و تاز نفس عزم عنان تاب نیست

امدن اینجا کجاست عمر همین می‌رود

نقب به ‌کهسار برد نالهٔ شهرت‌ کمین

نام شهان زین هوس زیر نگین می‌رود

خواجه جه دارد ز جاه جز دو سه دم‌ کر و فر

پشه چو بالش نماند ناز طنین می‌رود

شیخ ‌گر این سودن است دست تو بر حال ما

آبلهٔ سبحه‌ات ازکف دین می‌رود

تازه بکن چون سحر زخم دل ای بیخبر

گرد خرام نفس پر نمکین می‌رود

خاک عدم مرجع خجلت بی ‌مایگی‌ست

کوشش آب تنک زیر زمین می‌رود

گر همه سر بر هواست نقش قدم مدعاست

قاصد ما همچو شمع آینه‌بین می‌رود

فرصت این دشت و در نیست اقامت اثر

حال مقیمان مپرس خانه چو زین می‌رود

بیدل اگر این بود ناز هوس چیدنت

دامت آخر چو صبح درپی چین می‌رود

ادامه مطلب
پنج شنبه 28 اردیبهشت 1396  - 12:34 PM

 

بعد ازینت سبزه خط در سیاهی می‌رود

ای ز خود غافل زمان خوش نگاهی می‌رود

می‌شود سرسبزی این باغ پامال خزان

خوشدلی‌هایت به گرد رنگ کاهی می‌رود

با قد خم‌گشته فکر صید عشرت ابلهی‌ست

همچو موج از چنگ این قلاب ماهی می‌رود

چاره دشوار است در تسخیر وحشت‌پیشگان

نکهت گل هر طرف گردید راهی می‌رود

جان به پیش چشم بیباکت ندارد قیمتی

رایگان این گوهر از دست سپاهی می‌رود

سرخوش پیمانهٔ ناز محیط جلوه‌ایم

موج ما از خود به دوش‌کج‌کلاهی می‌رود

نیست صابون کدورتهای دل غیر ازگداز

چون شود خاکستر از آتش سیاهی‌ می‌رود

صیقل زنگار کلفتها همین آه است و بس

ظلمت شب با نسیم صبحگاهی می‌رود

کیست‌ گردد مانع رنگ از طواف برگ ‌گل

خون من تا دامنت خواهی نخواهی می‌رود

از خط او دم مزن بیدل ‌که این حرف غریب

بر زبان خامه ی صنع الاهی می رود

ادامه مطلب
پنج شنبه 28 اردیبهشت 1396  - 12:34 PM

 

شبنم صبح از چمن آبله دل می‌رود

عیش عرق می‌کند خنده خجل می‌رود

مخمصهٔ زندگی فرصت ماکرد تنگ

عیش والم هیچ نیست عمر مخل می‌رود

زبن همه نشو و نما منفعل است اصل ما

درخور شاخ بلند ربشه به‌گل می‌رود

تک به هوا می زند خلق زحرص بگیر

گرجه به دوش نفس‌*‌رد بهل می‌رود

هرچه دمد زین بهار نشئهٔ آفت شمار

در رگ گل آب نیست خون بحل می‌رود

رنج و الم هم نداد داد ثباتی‌که نیست

زین مرض‌آباد یأس دق شد و سل می‌رود

فرصت‌کار نفس مغتنم غفلت است

آمده در یاد نیست رفته ز دل می‌رود

بیدل ازین رنگ وبو غنچهٔ دل جمع نیست

قافلهٔ اتفاق ربط گسل می‌رود

ادامه مطلب
پنج شنبه 28 اردیبهشت 1396  - 12:34 PM

 

هر که آمد در جان بیکس‌تر از ما می‌رود

کاروانها زین ره باریک تنها می‌رود

از شکست اعتبار آگاه باید زیستن

نیست بی‌گرد پری راهی ‌که مینا می‌رود

سر خط مضمون زلفش‌ کج رقم افتاده است

شانه‌ گر صد خامه پردازد چلیپا می‌رود

گر سر رفتن بود سوی ‌گریبان رو کنید

شمع زپن محفل برون بی‌زحمت پا می‌رود

بی‌وداع جاه نتوان از دنائت وارهید

سایه با آثار این دیوار یک‌جا می‌رود

طمطراق عالم عبرت تماشاکردنی‌ست

پیش پیشش بانگ خرگرم است مرزا می‌رود

زاهدان بر خود مچینید اینقدر سودای پوچ

ریش و فش آخر چو پشم از کون دنیا می‌رود

انتظار صبح محشر عالمی را خاک‌ کرد

عمرها رفت‌و همین امروز و فردا می‌رود

کاش موهومی به فریاد غبار ما رسد

رنگها باید پری افشاند عنقا می‌رود

در کمین صنعت علم و فنون دیوانگی‌ست

بام و در، بی‌جستجو آخر به صحرا می‌رود

ششجهت واماندهٔ یاس سراغ مدعاست

نام فرصت نیست‌کم‌گر بر زبانها می‌رود

حیف دانایی که گردد غافل از آزادگی

در تلاش‌گوهر، آب روی دریا می‌رود

دوستان‌گر مدعا عرض پیام آرزوست

قاصد دیگر چه لازم فرصت ما می‌رود

پی غلط‌ کرده است بیدل آمد و رفت نفس

خلق می‌آید به آیینی‌ که‌ گویا می‌رود

ادامه مطلب
پنج شنبه 28 اردیبهشت 1396  - 12:34 PM

 

با این خرام ناز اگر آن مست می‌رود

رنگ حنا به حیرتش از دست می‌رود

کسب کمال آینه‌دار فروتنی‌ست

موج‌ گهر ز شرم غنا پست می‌رود

خلق جنون تلاش همان بر امید پوچ

هرچند سعی پیش نرفته‌ست می‌رود

آسودگی چو ریگ روانم چه ممکن است

پای طلب‌ گر آبله هم بست می‌رود

خواهی به سیر لاله و خواهی به گشت‌ گل

با دامن تو هرکه نپیوست می‌رود

اشکم به رنگ سیل ‌در این دشت عمرهاست

بیتاب آن غبار که ننشست می‌رود

بیکار نیست دور خرابات زندگی

هرکس ز خویش‌ تا تا نفسی هست می رود

تا کی به ‌گفتگو شمری فرصتی‌که نیست

ای بی‌نصیب ماهی‌ات از شست می‌رود

بیدل دگر تظلم حرمان‌ کجا برم

من جراتی ندارم و او مست می‌رود

ادامه مطلب
پنج شنبه 28 اردیبهشت 1396  - 12:34 PM

 

جایی‌که سعی حرص جنون‌آفرین دود

در سنگ نقب ریشه چو نقش نگین دود

تردامنی‌ست پایهٔ معراج انفعال

این موج چون بلند شود برجبین دود

بر جادهء ادب‌روشان پا شمرده نه

لغزش بهانه‌جوست مباد از کمین دود

خسٌت به منع جود خبیسان مقدم است

هرچند دست پیش‌کنند آستین دود

ای مایل تتبع دونان چه ذلت است

دم نیست فطرتت‌که قفای سرین دود

گرد سواد وادی حسرت نشاندنی‌ست

اشکی خوش است با نگه واپسین دود

تحصیل دستگاه تنعم دنائت است

چندان‌که ریشه موج زند در زمین دود

آزار دل مخواه کزین چینی لطیف

مو گر دمد ز هند شبیخون به چین دود

شوخی به چر‌‌ب و نرمی اخلاق عیب نیست

روغن به روی آب بهارآفرین دود

راه طواف مرکز تحقیق بسته نیست

پرگار اگر شوی قدم آهنین دود

شرم است دستگاه فلکتازی نگاه

در دامن آنکه پا شکند اینچنین دود

بیدل غنیمت است‌که عمر جنون عنان

پا در رکاب خانه بدوشان زین دود

ادامه مطلب
پنج شنبه 28 اردیبهشت 1396  - 12:34 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 593

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4370104
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث