به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

همه‌کس‌ کشیده محمل به جناب‌ کبریایت

من و خجلت سجودی‌که نریخت‌گل به پایت

نه به خاک دربسودم نه به سنگش آزمودم

به‌کجا برم سری راکه نکرده‌ام فدایت

نشود خمار شبنم می جام انفعالم

چو سحر چه مغز چیند سر خالی از هوایت

طرب بهار امکان به چه حسرتم فریبد

به بر خیال دارم‌ گل رنگی از قبایت

هوس دماغ شاهی چه خیال دارد اینجا

به فلک فرو نیاید سرکاسهٔ گدایت

به بهار نکته سازم ز بهشت بی‌نیازم

چمن‌آفرین نازم به تصور لقایت

نتوان کشید دامن ز غبار مستمندان

بخرام و نازها کن سر ما و نقش پایت

نفس از تو صبح خرمن نگه از تو گل به دامن

تویی آنکه در بر من تهی از من است جایت

ز وصال بی‌حضورم به پیام ناصبورم

چقدر ز خویش دورم ‌که به من رسد صدایت

نفس هوس‌خیالان به هزار نغمه صرف است

سر دردسر ندارم من بیدل و دعایت

ادامه مطلب
سه شنبه 26 اردیبهشت 1396  - 11:54 AM

 

زهی چمن ساز صبح فطرت‌، ‌تبسم لعل مهرجویت

ز بوی‌گل تا نوای بلبل‌، فدای تمهید گفتگویت

سحر نسیمی درآمد از در، پیام‌ گلزار وصل در بر

چو رنگ رفتم زخویش دیگر، چه رنگ باشد نثار بویت

هوایی مشق انتظارم‌، ز خاک گشن چه باک دارم

هنوز دارد خط غبارم‌، شکستهٔ‌کلک آرزویت

به جستجو هر طرف شتابم‌، همان جنون دارد اضطرابم

به زبر پایت مگر بیابم‌، دلی‌که گم کرده‌ام به کویت

ز گلشنت ریشه‌ای نخندد،‌که چرخش افسردگی پسندد

چو ماه نو نقش جام بندد لبی که تر شد به آب جویت

به عشق نالد دل هوس هم‌، ببالد از شعله خار و خس هم

رساست سررشتهٔ نفس هم‌، به قدر افسون جستجویت

به این ضعیفی‌ که بار دردم‌، شکسته در طبع رنگ زردم

به‌گرد نقاش شوق‌ گردم‌،‌که می‌کشد حسرتم به سویت

ز سجدهٔ خجلت‌آور من‌، چه ناز خرمن ‌کند سر من

که خواهد از جبههٔ تر من‌ چو گل عرق کرد خاک کویت

اگر بهارم توآبیاری‌، وگر چراغم تو شعله‌کاری

ز حیرت من خبرنداری‌، بیارم آیینه روبرویت

کجاست مضمون اعتباری‌،‌که بیدل انشاکند نثاری

بضاعتم پیکر نزاری‌، بیفکنم پیش تار مویت

ادامه مطلب
سه شنبه 26 اردیبهشت 1396  - 11:54 AM

 

کار به نقش پا رساند جهد سر هواییت

شمع صفت به داغ برد آینه خودنماییت

دل به غبار وهم و وظن رفت زشغل ما و من

آینه ‌ها به باد داد زنگ نفس‌ زداییت

فقر نداشت این‌قدر رنج خیال پا و سر

خانهٔ کفشدوز کرد فکر برهنه‌پاییت

آینه‌داری خیال شخص تو را مثال‌ کرد

خاک‌چه‌ره‌به‌سر فشاند خاک‌به‌سر جداییت

هیأت چرخ دیده‌ای محرم احتیاج باش

کاسه بلند چیده است دستگه گداییت

از نفس هواپرست رنگ غنای دل شکست

بر سر آشیان فتاد آفت پرگشاییت

گربه فلک روی‌که نیست بند هواگسیختن

همچو سحر گرفته‌اند در قفس رهاییت

دامن خود به دست‌ گیر شکر حقوق عجز کن

قاصد رمز مدعاست خجلت نارساییت

سجده فسون قدرت است پایهٔ همت بلند

ربط زمین و آسمان داده به هم دوتاییت

خشک و تر بهار رنگ سر به ره امید ماند

لیک به فرق ‌گل فکند سایه ‌کف حناییت

چشم تأمل حباب‌، تا کف و موج وارسید

با همه‌ام دچارکرد یک نگه آشناییت

بیدل اگر نه شرم عشق‌، لب ‌گزد از جنون‌ تو

تا به سپهر می رسد چاک سحر قباییت

ادامه مطلب
سه شنبه 26 اردیبهشت 1396  - 11:54 AM

 

بهار آیینهٔ رنگی‌که باشد صرف آیینت

شکفتن فرش گلزاری‌که بوسد پای رنگینت

عرق ساز حیا از جبهه‌ات ناز دگر دارد

به‌شبنم داده خورشیدی گهرپرداز پروینت

خجالت در مزاج بوی‌گل می‌پرورد شبنم

به‌آن‌طرزسخن‌یعنی نسیم برگ نسرینت

چه امکان است همسنگ ترازوی توگردیدن

مگرکوه وقار آیینه پردازد ز تمکینت

نمی‌چیند به یک دریا عرق جزشرم همواری

تبسمهای موج‌گوهر از ابروی پرچینت

تحیر صید مژگان هم بهشتی در نظر دارد

به زیر بال طاووس است دل در چنگ شاهینت

وفا سر بر خط عهدت‌کرم فرمانبر جهدت

ترحم بندهٔ‌کیشت‌، مروت امت دینت

زیارتگاه یکتایی‌ست الفت خانهٔ دلها

نگردد غافل از آیینه یارب چشم حق‌بینت

به منع حسرت بیدل‌که دارد ناز خودکامی

شکر هم می‌خورد آب از تبسمهای شیرینت

ادامه مطلب
سه شنبه 26 اردیبهشت 1396  - 11:54 AM

 

بیا ای جام و مینای طرب نقش‌کف پایت

خرام موج می مخمور طرز آمدنهایت

نفس در سینه‌، نکهت آشیان خلد توصیفت

نگه در دیده شبنم پرور باغ تماشایت

شکوه جلوه‌ات جز در فضای دل نمی‌گنجد

جهان پرگردد ازآیینه تا خالی شود جایت

پر اسان است اگرتوفیق بخشد نور بیتابی

تماشای بهشت ازگوشهٔ چشم تمنایت

توان در موج ساغر غوطه زد از نقش پیشانی

به مستی‌گر دهد فرمان نگاه نشئه پیمایت

فروغ شمع هم مشکل تواند رنگ‌گرداندن

در آن محفل‌که منع دور ساغر باشد ایمایت

مروت صرف ایجادت‌کرم فیض خدا دادت

ادب تعمیر بنیادت حیا آثار سیمایت

نظراندیشی وهمم به داغ غیر می‌سوزد

دلی آیینه سازم‌کز تو ریزم رنگ همتایت

هواخوه تو اکسیر سعادت در بغل دارد

نفس بودم سحرگل‌کردم از فیض دعاهایت

تهی از سجدهٔ شوقت سر مویی نمی‌یابم

سراپادر جبین می‌غلتم از یاد سراپایت

اثر محو دعای بیدل است امید آن دارد

که بالد دین و دنیا در پناه دین و دنیایت

ادامه مطلب
سه شنبه 26 اردیبهشت 1396  - 11:54 AM

 

نسزد به وضع فسردگی ز بهار دل مژه بستنت

که ‌گداخت جوهر رنگ و بو به فشار غنچه نشستنت

مکش ای حباب بقا هوس، الم ستمگری نفس

چقدر گره به دل افکند خم و پیچ رشته گسستنت

به تکلف قدح هوس سر وبرگ حوصله باختی

نرسیده نشئهٔ همتی ز ترنگ ذوق شکستنت

چه نمود فرصت بیش وکم‌که رمیدی از چمن عدم

ننشست رنگ تاملی چوشراربرزخ جستنت

تو نوای محفل غیرتی ز چه روفسردهٔ غفلتی

نفسی‌ که زخمه به تار زد که نبود اشارهٔ رستنت

همه دم ز قلزم‌ کبریا تب شوق می‌زند این صلا

که فریب موج گهر مخور ز دو روزه آبله بستنت

چه وفاست بیدل سخت‌جان‌ که دم جد‌‌ایی دوستان

جگر ستمزده خون شود ز حیای سینه نخستنت

ادامه مطلب
سه شنبه 26 اردیبهشت 1396  - 11:47 AM

زهی هنگامهٔ امکان‌، جنون‌ساز غریبانت

زمین و آسمان یک چاک دامن تا گریبانت

کتاب معرفت سطری ز درس فهم مجهولت

دو عالم آگهی تعبیری از خواب پریشانت

کدامین راه و کو منزل‌، ‌کجا می‌تازی ای غافل

به فکر دشت و در مُردی و در جیب است میدانت

به انداز تغافل تا به کی خواهی جنون کردن

غبار انگیخت از عالم به پای خفته جولانت

به پیش پا نمی‌بینی چه افسون است تحقیقت

زبان خود نمی‌فهمی چه نیرنگ است عرفانت

نه‌غیری خوانده‌افسونت نه لیلی‌کرده مجنونت

همان ‌شوق تو مفتونت همان چشم تو حیرانت

پی تحقیق‌گردی می‌کنی از دور و بیتابی

ندانم اینقدر بر خود که افشانده‌ست دامانت

شهادت تا رموز غیب پر بی ‌پرده بود اینجا

اگر می‌گشتی آگاه از گشاد و بست مژگانت

جهانی نقش بستی لیک ننمود‌ی به‌کس بیدل

به این‌حیرت چه ‌مکتوبی ‌که نتوان خواند عنوانت

ادامه مطلب
سه شنبه 26 اردیبهشت 1396  - 11:47 AM

 

جهان در سرمه خوابید از خیال چشم فتانت

چه سنگ بود یارب سایهٔ دیوار مژگانت

تحیر بر سراپای تو واکرده‌ست آغوشی

که چون طاووس نتوان دید بیرون‌گلستانت

کدورت تا نچیند جوهر شمشیر استغنا

به‌جای خون عرق می‌ریزد از زخم شهیدانت

بهارت را فسون اختراعی بود مستوری

قبای ناز چون‌گل‌کرد پیش‌از رنگ عریانت

مگر پشت لبی خواهد تبسم سبزکرد امشب

قیامت بر جگر می‌خندد ازگرد نمکدانت

به شوخیهای استغنا نگه‌واری تغافل زن

سرشکم لغزشی دارد نیاز طرز مستانت

سواد ناز روشن‌کرد حسن از سعی تعمیرم

سفالی یافت درگل‌کردن این خاک ریحانت

چه نیرنگ است سامان تماشاخانهٔ هستی

مژه بر خویش واکردم جهانی‌گشت حیرانت

شکست دل به آن شوخی ز هم پاشید اجزایم

که‌گل‌کرد از غبارم‌گردهٔ تصویر پیمانت

به رنگی‌گل نکردم‌کز حجابت برنیاوردم

مصور داشت در نقشم کشیدنهای دامانت

حریف معنی تحقیق آسان‌کس نشد بیدل

چوتار سبحه چندین نقب‌می‌خواهدگریبانت

ادامه مطلب
سه شنبه 26 اردیبهشت 1396  - 11:47 AM

 

ای پر فشان چون بوی‌گل بیرنگی از پیراهنت

عنقا شوم تاگرد من یابد سراغ دامنت

با صد حدوث‌کیف وکم از مزرع ناز قدم

یک ریشه برشوخی نزد تخم دو عالم خرمنت

تنزیه صد شبنم حیاپروردهٔ تشبیه تو

جان صد عرق آب بقاگل‌کردهٔ لطف تنت

تجدید ناز آشفتهٔ رنگ لباس آرایی‌ات

بی‌پردگی دیوانهٔ طرح نقاب افکندنت

در وادی شوق یقین صد طور موسی آفرین

خاکستر پروانه‌ای محو چراغ ایمنت

در نوبهار لم‌یزل جوشیده از باغ ازل

نه آسمان‌گل در بغل یک برگ سبزگلشنت

دل را به‌حیرت‌کرد خون بر عقل زد برق جنون

شور دوعالم‌کاف و نون یک‌لب به‌حرف آوردنت

هرجا برون‌جوشیده‌ای‌خودرابه‌خود پوشیده‌ای

در نور شمعت مضمحل فانوسی پیراهنت

جوش محیط‌کبریا برقطره زد آیینه‌ها

ما را به ماکرد آشنا هنگامهٔ ما ومنت

نی عشق دانم نی‌هوس شوق توام سرمایه بس

ای‌صبح یک‌عالم نفس اندیشهٔ دل مسکنت

حسن حقیقت روبروسعی فضول آیینه‌جو

بیدل چه پردازد بگو ای یافتن ناجستنت

ادامه مطلب
سه شنبه 26 اردیبهشت 1396  - 11:47 AM

 

باز با طرزتکلف آشنا می‌بینمت

جام در دست ز عرقهای حیا می‌بینمت

سرمه درکار زبان‌کردی ز مژگان شرم دار

چند روزی شدکه من پر بیصدا می‌بینمت

اینقدر دام تأمل خاکساریهای کیست

بیشتر میل نگه درپیش پا می‌بینمت

خون مشتاقان قدح‌پیمای نومیدی مباد

گردشی در ساغررنگ حنا می‌بینمت

همچو مژگان‌طور نازت یک‌قلم برگشته‌است

بی‌بلایی نیستی هرچند وامی‌بینمت

اشکها را بر سر مژگان چه‌فرصت چیدن‌است

یک نفس بنشین دمی دیگرکجا می‌بینمت

شمع را بی‌شعله سامان نظر پیداست چیست

کور می‌گردم دمی‌کز خود جدا می‌بینمت

رفته‌ام از خویش و حسرت دیده‌بان بیخودیست

هرکجا باشم همان رو بر قفا می‌بینمت

بیدل اشغال خطا را مایهٔ دانش مگیر

صرف لغزش چون قلم سرتا به‌پا می‌بینمت

ادامه مطلب
سه شنبه 26 اردیبهشت 1396  - 11:47 AM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 593

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4427821
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث