به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

دل گرم من آتشخانهٔ‌کیست

نگاه حسرتم پروانهٔ کیست

خط جام است امشب رهزن هوش

خیال نرگس م‌ستانهٔ ‌کیست

هزار آیینه روز خویش شب کرد

صفا مهتاب فرش خانهٔ‌کیست

امل در مزرع ما ره ندارد

فسون ریشه‌، دام و دانهٔ ‌کیست

اگر تیغت ند‌‌ارد می‌پرستی

لب زخم خط پیمانهٔ‌کیست

ز چاک دل نواها می‌تراود

که می‌فهمد زبان شانهٔ‌کیست

نیرزیدم به تعمیر خیالی

غبارم یارب از ف‌برانهٔ کیست

رک گا نالهٔ زنجیر درد

چمن جولانگه دیوانهٔ کیست

سپند آهی ‌کشید و چشم پوشید

به‌ا‌ین تکلیف خواب افسانهٔ ‌کیست

شرارم ناز خواهد کرد خرمن

برون از ریشه جستن دانهٔ ‌کیست

به ذوق بیخودی مردیم بیدل

شکست‌رنگ، ‌صورت‌خانهٔ کیست

ادامه مطلب
دوشنبه 25 اردیبهشت 1396  - 3:11 PM

 

سرشکم نسخهٔ دیوانهٔ کیست

جگر آیینه‌دار شانهٔ کیست

جنون می‌جوشد از طرز کلامم

زبانم لغزش مستانهٔ کیست

دلم‌ گر نیست فانوس خیالت

نفس بال و پر پروانهٔ‌ کیست

ز خود رفتم ولی بویی نبردم

که رنگم ‌گردش پیمانهٔ‌ کیست

خموشی ناله می‌گردد مپرسید

که آن ناآشنا بیگانهٔ‌ کیست

ندارد مزرع امکان دمیدن

تبسم آبیار دانهٔ کیست

نیاوردیم مژگانی فراهم

نمک‌پاش جگر افسانهٔ کیست

شعورم رنگ ‌گرداند از که پرسم

ز خود رفتن ره کاشانهٔ ‌کیست

گداز دل که سیل خانمانهاست

عرق ‌پروردهٔ دیوانهٔ کیست

دل عاشق به استغنا نیرزد

خموشی وصع گستاخانهٔ ‌کیست

به پیری هم نفهمیدیم افسوس

که دنیا بازی طفلانهٔ ‌کیست

به دیر و کعبه‌ کارت چیست بیدل

اگر فهمیده ای دل حانهٔ ‌کیست

ادامه مطلب
دوشنبه 25 اردیبهشت 1396  - 3:11 PM

 

وحشی صحرای حسن نرگس فتان ‌کیست

موجهٔ دریای ناز ابروی جانان‌کیست

سایه‌ زلف ‌که شد سرمه‌کش چشم شام

خنده فیض سحر چاک گریبان کیست

حسن بتان اینقدر نیست فریب نظر

گر نه تویی جلوه‌گر آینه حیران‌ کیست

صدگل عیشم به دل خنده زد از شوق زخم

تکمه‌ جیب امید غنچهٔ پپکان‌ کیست

آتش دل شد بلند از کف خاکسترم

باد مسیحای شوق جنبش دامان کیست؟

رنگ بهار خیال می‌چکد از دیده‌ام

این‌گل حیرت نگاه شبنم بستان‌ کیست

ناز به خون می تپد در صف مژگان یار

بر در این میکده حلقهٔ مستان کیست

سبحه‌ دل را نشد رشته‌ جمعیتی

درتک و پوی خیال ریگ بیابان کیست

دل ز پی‌اش رفت و من می‌روم از خویشتن

عیب جنونم مکن ناله به فرمان‌کیست

از مژه تا دامنم مشق ز خود رفتنیست

اشک جنون ‌تاز من طفل دبستان‌ کیست

بیدل اگر لعل او نیست تبسم‌فروش

شبنم‌ گلهای زخم‌ گرد نمکدان‌ کیست

ادامه مطلب
دوشنبه 25 اردیبهشت 1396  - 3:11 PM

 

سرو بهار جلوه قد دلستان‌ کیست

پیغام فتنه‌، برق نگاه نهان کیست

نگذشته‌ست اگر ز دلم لشکر غمت

داغ جگر، نشان پی‌ کاروان‌ کیست

اندیشه‌ها به حسرت تحقیق آب شد

یارب سخن نزاکت موی میان کیست

از تیشه برد سعی نفس‌گوی جان‌کنی

این بیستون اثر دل نامهربان‌کیست

عمری به پیچ و تاب سیهروزی‌ام‌ گذشت

بختم غبار طرهٔ عنبر فشان ‌کیست

سرگرم خوش‌خرامی ناز است ناوکت

این مغز فتنه‌، کوچه‌رو استخوان کیست

فریاد ما به چشم سیاهت نمی‌رسد

باب دکان سرمه‌فروشان‌، فغان کیست

بگذارتا به عجز؟؟ بنالیم وخون شویم

جرأت‌فروش عرض محبت‌، زبان کیست

در هر کجا ز مشت خس ما نشان دهند

آتش زن و بسوز، مپرس آشیان کیست

صندل‌فروش ناصیهٔ عزتم چو صبح

گرد به باد رفته‌ام از آستان کیست

بیدل ا‌گر نه طبع تو مشاطگی ‌کند

آیینه‌دار شاهد معنی بیان کیست

ادامه مطلب
دوشنبه 25 اردیبهشت 1396  - 3:06 PM

 

موج جنون می‌زند، اشک پریشان ‌کیست

ناله به دل می‌خلد بسمل مژگان ‌کیست

پای روان وداع‌، راه به ‌کوی ‌که برد

دست به دل بسته‌ام‌، محرم دامان ‌کیست

یاد خرام توام‌، می‌برد از خویشتن

قامت برجسته‌ات‌، مصرع دیوان کیست

دیده‌گر از جلوه‌ات میکدهٔ نار نیست

اشک چکیدن خرام لغزش مستان‌ کیست

سرمه ز خاکم برد چشم غزالان ناز

بخت سیه بر سرم سایهٔ مژگان ‌کیست

لخت دلی در نظر این همه چاک جگر

حیرتم آیینه‌گر شانه‌ گریبان‌ کیست

قطرهٔ ما چون حباب‌، سینهٔ دریا شکافت

همت پرواز ما خندهٔ توفان کیست

گرنه تپشهای دل فال جنون می‌زند

شعله نقاب اینقدر نالهٔ عریان کیست

رشتهٔ امواج را، عقده نگردد حباب

آبله در راه شوق مانع جولان‌ کیست

غیر محبت دگر دین چه و آیین ‌کدام

امت پروانه باش سوختن ایمان کیست

بیدل ازین مایده دست هوس شسته‌ایم

پهلوی دل خورده را آرزوی نان کیست

ادامه مطلب
دوشنبه 25 اردیبهشت 1396  - 3:06 PM

 

ای صبح گرد ناز تو از کاروان کیست

بر خو چیدن تو متاع دکان‌کیست

آنجاکه فرصت من وما تیر جسته است

ترسم نفس کشی و ندانی کمان کیست

سر برنیاوری چوگهر از سجود جیب

گر محرمت‌کنندکه دل آستان‌کیست

داغم ز دست بی‌اثریهای آه خویش

این آتش فسرده چه‌گویم به جان‌کیست

خون شد بهار حسرت و رنگی برون نداد

صبح مراد ما نفس ناتوان‌کیست

بلل به ناله حرف چمن را مفسراست

یارب زبان نکهت‌گل ترجمان‌کیست

در هرکجا ز مشت خس ما نشان دهند

آتش زن وبسوز، مپرس آشیان‌کیست

عمری‌ست گردشی نگرفته‌ست دامنم

رنگ تحیرآینه ضبط عنان‌کیست

هرجا نوای زمزمهٔ تار بشنوی

ای آرزو بنال و مگو داستان کیست

گر حرف غنچهٔ تو عروج بهار نیست

چندین سحر تبسم گل نردبان کیست

عمری به پیچ و تاب سیه‌روزی‌ام‌گذشت

بختم غبار طرهٔ عنبرفشان‌کیست

آنجاکه جلوه مشتری امثحان شود

عرص متاع حوصله جنس دکان‌کیست

بیدل زوضع خامشی غنچه سوختم

این بوسه‌سنج‌گلشن فکر دهان کیست

ادامه مطلب
دوشنبه 25 اردیبهشت 1396  - 3:06 PM

 

درپیچ و تاب‌گیسوتا شانه را عروسی‌ست

سیر سواد زنجیر دیوانه را عروسی‌ست

بی‌گریه نیست ممکن تعمیر حسرت دل

تا سیل می‌خرامد ویرانه را عروسی‌ست

دریا گهر فروش است از آرمیدن موج

گرآرزوبمیرد فرزانه را عروسی‌ست

عیش و نشاط امکان موقوف غفلت ماست

تا ما سیاه‌مستیم میخانه را عروسی‌ست

فیضی نمی‌توان برد تا دل به غم نسازد

آتش زن و طرب‌کن‌کاین خانه را عروسی‌ست

دل را بهار عشرت ترک خیال جسم است

گرسر برآرد از خاک این دانه را عروسی‌ست

بازار وهم‌گرم است از جنس بی‌شعوری

در بزم خوابناکان افسانه را عروسی‌ست

از لطف سرفرازان شادند زبردستان

در خندهٔ صراحی پیمانه را عروسی‌ست

زان نالهٔ‌که زنجیر در پای شوق دارد

فرزانه را ندامت‌، دیوانه را عروسی‌ست

در سینه‌، بی‌خیالت‌، رقص نفس محال است

تا شمع جلوه درد پروانه را عروسی‌ست

بیدل چرا نسوزم شمع وداع هستی

زان شوخ آشنایش بیگانه را عروسی‌ست

ادامه مطلب
دوشنبه 25 اردیبهشت 1396  - 3:06 PM

 

امروز دور صحبت وقف ستم ایاغی‌ست

قلقل ترنگ میناست از بسکه نشئه باغی‌ست

الزام و انفعال است شرط وفاق احباب

دلبستگی‌که دارند با یکدگر جناغی‌ست

از طبع نکته‌سنجان انصاف‌کرده پرواز

از بسکه خرده‌گیرند تحسینشان‌کلاغی‌ست

در دوستان شکایت هنگام گرم دارد

هرجاخموشیی‌هست‌از شکوه‌بی‌دماغی‌ست

نی دل حضور دارد، نی دیده نور دارد

سامان این شبستان کوری و بی‌چراغی‌ست

تا دل الم نچیند ازکینه محترز باش

گر تلخی از حلاوت‌گل‌کرد میوه داغی‌ست

مشکل دماغ سودا آزادگی نخواهد

داغ هوای صحراست هرچند ‌لاله باغی‌ست

زین جستجوی باطل بر هرچه وارسیدم

دیدم به دوش انفاس بار عدم سراغی‌ست

بیدل من جنون‌کش درحسرت دل جمع

ازهرکه‌چاره‌جستم‌گفت‌این‌مرض‌دماغی‌ست

ادامه مطلب
دوشنبه 25 اردیبهشت 1396  - 3:06 PM

 

چمن امروز فرش منزل‌کیست

رگ‌گل دود شمع محفل‌کیست

قد پیری اگر نه دشمن ماست

خم این طلاق تیغ قاتل‌کیست

تپش آیینه‌دار حسرت ماست

گل این باغ بال بسمل‌کیست

دل ماگر نه دست جلوهٔ اوست

نفس آخر غبار محمل‌کیست

خط آن لعل دود خرمن ماست

رم آن چشم برق حاصل‌کیست

دل ما شد سپند آتش رشک

گل رویت چراغ محمل‌کیست

به هم آورده دیدم آن‌کف دست

نی‌ام آگه‌، به چنگ او، دل‌کیست

حذر از دستگاه عشرت دهر

هوس آهنگ رقص بسمل‌کیست

اگر اوهام سد راه ما نیست

نفس افسون پای درگل‌کیست

برد ازگوش رنگ طاقت هوش

جرس امشب فغان بیدل‌کیست

ادامه مطلب
دوشنبه 25 اردیبهشت 1396  - 3:06 PM

 

درین‌گلشن دو روزت خنده‌کاریست

مبادا غره‌گردی گل بهاری‌ست

برافشان بر هوس دامان‌و بگذر

که در جیب نفس نقد نثاری‌ست

هم از بست وگشاد چشم دریاب

که اجزای جهان لیل و نهاری‌ست

ودیعتها ز سر باید اداکرد

به ره‌گر پاگذاری حقگزاری‌ست

حریف پاکبازان وفا باش

که جز سر هرچه بازی بدقماری‌ست

به‌صد دست حمایت بایدت سوخت

چراغ زندگی یک سر چناری‌ست

ز خاکستر امان می‌جوید آتش

چوهستی‌باکفن‌جوشد حصاری‌ست

هنوزت دیده کم دارد سفیدی

زمان وصل یوسف انتظاری‌ست

حذر، ای شمع از این محفل‌که اینجا

بقدر سر بریدن سرشماری‌ست

من و ما نسخهٔ تحقیق هستی

خطی داردکه آن لوح مزاری‌ست

جهان مجنون سودای نقاب است

ازین غافل که لیلی بی‌عماری‌ست

مباشید از خواص جاه غافل

بجنگید ای خروس‌آن‌، تاجداری‌ست

وقار پیری ازگردون مجویید

که طفلی عاشق دامن‌سواری‌ست

چه فقر وکو غنا عام است رحمت

ز خشک‌وتر مگو‌چشمه‌ساری‌ست

غبارت چون سحرگر اوج‌گیرد

فلکها پایمال خاکساری‌ست

به هستی‌بیدل‌مفلس‌چه‌لافد

ز قلقل شیشهٔ بی‌باده عاری‌ست

ادامه مطلب
دوشنبه 25 اردیبهشت 1396  - 3:06 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 593

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4430842
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث