به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

دل جام جام، زهر غمان هر زمان کشد

ناکام جان نگر که چه در کام جان کشد

این کوه زهره دل که نهنگی است بحرکش

در نوش خنده بین که چه زهر غمان کشد

بحر نهنگ‌دار غم از موج آتشین

دود سیاه بر صدف آسمان کشد

مرغان روزگار نگر کاژدهای غم

گنجشک وارشان ز هوا در دهان کشد

و آن کو به گوشه‌ای ز میانه کرانه کرد

هم گوشهٔ دلش ستم بی‌کران کشد

مسکین درخت گندم از اندیشهٔ ملخ

ایمن نگردد ارچه سرش صد سنان کشد

خاقانی ار زبان ز سخن بست حق اوست

چند از زبان نیافته سودی زیان کشد

هرچند سوزیان زبان است گرم و خشک

خط بر خط مزور این سوزیان کشد

نای است بی‌زبان به لبش جان فرودمند

بر بط زبان وراست عذاب از زبان کشد

گر محرمان به کعبه کفن بر کتف کشند

او بر در خدای کفن در روان کشد

از زرق دوستان تبع دشمنان شود

بر فرق دشمنان رقم دوستان کشد

ادامه مطلب
سه شنبه 19 اردیبهشت 1396  - 11:12 AM

 

عافیت کس نشان دهد؟ ندهد

وز بلا کس امان دهد؟ ندهد

یک نفس تا که یک نفس بزنم

روزگارم زمان دهد؟ ندهد

در دلم غصه‌ای گره گیر است

چرخ تسکین آن دهد؟ ندهد

کس برای گره گشادن دل

غم‌گساری نشان دهد؟ ندهد

آخر این بادبان آتشبار

بحر غم را کران دهد؟ ندهد

موج کشتی شکاف بیند مرد

تکیه بر بادبان دهد؟ ندهد

ز آسمان خواست داد خاقانی

داد کس آسمان دهد؟ ندهد

ادامه مطلب
سه شنبه 19 اردیبهشت 1396  - 11:12 AM

 

دل از گیتی وفاجویی ندارد

که گیتی از وفا بویی ندارد

به دل‌جویان ندارد طالع ایام

چه دارد پس که دل‌جویی ندارد

وفا از شهربند عهد رسته است

که اینجا خانه در کویی ندارد

سلامت نزد ما دور از شما مرد

دریغا مرثیت گویی ندارد

جهان را معنی آدم به جای است

چه حاصل آدمی خویی ندارد

اگر صد گنج زر دارد چه حاصل

که سختن را ترازویی ندارد

مکش چندین کمان بر صید گیتی

که چندان چرب پهلویی ندارد

نشاید شاهدی را کرم پیله

که بیش از چشم و ابرویی ندارد

چه بینی از عروسان بربری ناز

که الا فرق و گیسویی ندارد

بنازد بر جهان خاقانی ایراک

جهان امروز چون اویی ندارد

از آن در عدهٔ عزلت نشسته است

که از زن سیرتان شویی ندارد

که از سنجاب شب تا قاقم روز

دواج همتش مویی ندارد

دل خاقانی این زخم فلک راست

که آن چوگان جز این گویی ندارد

ادامه مطلب
سه شنبه 19 اردیبهشت 1396  - 11:12 AM

 

زان بخششی که بر در عالم شد

انده نصیب گوهر آدم شد

یارب چه نطفه بود نمی‌دانم

کز وی زمانه حاملهٔ غم شد

لطف از مزاج دهر بشد گوئی

ای مرد لطف چه که وفا هم شد

زیر سپهر کیست نمی‌دانم

کز گردش سپهر مسلم شد

درهم شده است کارم و در گیتی

کار که دیده‌ای که فراهم شد

ایزد نیافرید هنوز آن دل

کاندر جهان درآمد و خرم شد

زین چرخ عمر خوار سیه کاسه

در کام دل نواله همه سم شد

زخمی رسید بر دل خاقانی

کاوقات او هزینهٔ مرهم شد

ادامه مطلب
سه شنبه 19 اردیبهشت 1396  - 11:12 AM

 

آباد بر آن شب که شب وصلت ما بود

زیرا که نه شب بود که تاریخ بقا بود

بودند بسی سوختگان گرد در او

لیکن به سرا پردهٔ او بار مرا بود

من سایه شدم او ز پس چشم رقیبان

بر صورت من راست چو خورشید سما بود

بر چشم من آن ماه جهان‌سوز رقم بود

بر عشق وی این آه جهان‌سوز گوا بود

از وی طلب عهد و ز من لفظ بلی بود

از من سخن عذر و ازو عین رضا بود

بیرون ز قضا و ز قدر بود وصالش

چه جای قدر بود و چه پروای قضا بود

هر نعت که در وصف مثالش بشنودم

با صورت وصلش همه آن وصف خطا بود

من شیفته از شادی و پرسان ز دل خویش

کای دل به جهان اینکه مرا بود که را بود

من بودم و او و صفت حال من و او

صاحب خبران صبح‌دم و باد صبا بود

تا لاجرم امروز سمر شد که شب دوش

پروانه‌ای اندر حرم شمع صفا بود

آواز ز عشاق برآمد که فلان شب

معراج دگر نوبت خاقانی ما بود

ادامه مطلب
سه شنبه 19 اردیبهشت 1396  - 11:12 AM

 

آن دم که صبح بینش من بال برگشاد

آن مرغ صبح‌گاه دلم تیز پر گشاد

دولت نعم صباح کن نو عروس‌وار

هر هفت کرده بر دل من هشت در گشاد

وان پیر کو خلیفه کتاب دل من است

چون صبح دید سر به مناجات برگشاد

مرغی که نامه آور صبح سعادت است

هر نامه‌ای را که داشت به منقار سر گشاد

پیکی که او مبشر درگاه دولت است

در بارگاه سینهٔ من رهگذر گشاد

هر پنجره که تنگترش دید رخنه کرد

هر روزنی که بسته‌ترش یافت برگشاد

آمد ندای عشق که خاقانی الصبوح

کز صبح بینش تو فتوحی دگر گشاد

بی‌سیم و زر بشو تو و با سیم‌بر بساز

کز بهر تو صبوح دوصد کیسه زرگشاد

ادامه مطلب
سه شنبه 19 اردیبهشت 1396  - 11:11 AM

 

دلم ز هوای تو بر نمی‌گردد

هوای تو ز دلم زاستر نمی‌گردد

بدل مجوی که بر تو بدل نمی‌جویم

دگر مشو که غم تو دگر نمی‌گردد

اثر نماند ز من در غم تو این عجب است

که در دل تو ازین غم اثر نمی‌گردد

بد است کار من از فرقت تو وین بد را

هزار شکر کنم چون بتر نمی‌گردد

به زر شدی همه کارم ز وصل تو چون زر

ز بی‌زری است که کارم چو زر نمی‌گردد

مرا ز بخت خود است این و خود عجب دارم

اگر جهان به چنین بخت برنمی‌گردد

اگرچه آب فراقت ز فرق من بگذشت

دلم خوش است که کعب تو تر نمی‌گردد

کدام روز که پیش در تو خاقانی

شهیدوار به خونابه در نمی‌گردد

ادامه مطلب
سه شنبه 19 اردیبهشت 1396  - 11:11 AM

 

صبح چون جیب آسمان بگشاد

هاتف صبح‌دم زبان بگشاد

پر فرو کوفت مرغ صبح‌دمی

دم او خواب پاسبان بگشاد

نفس عاشقان و نالهٔ کوس

نفخهٔ صور در دهان بگشاد

چشمهٔ دل فسرده بود مرا

ز آتش صبح درزمان بگشاد

دل من بی‌میانجی از پی صبح

کیسه‌ها داشت از میان بگشاد

صبح بی‌منت از برای دلم

نافه‌ها داشت رایگان بگشاد

ریزش ابر صبحگاهی دید

طبع من چون صدف دهان بگشاد

دعوت عاشقانه می‌کردم

بخت درهای آسمان بگشاد

الصبوح الصبوح می‌گفتم

عشق خم‌خانهٔ روان بگشاد

الرفیق الرفیق می‌راندم

رصد غیب راه جان بگشاد

شاهد دل درآمد از در من

بند لعل از شکرستان بگشاد

گه به لب‌ها ز آتش جگرم

آب حیوان به امتحان بگشاد

گه به دندان ز رشتهٔ جانم

گرهٔ غم یکان یکان بگشاد

گفت خاقانیا تو ز آن منی

این بگفت، آفتاب ران بگشاد

ادامه مطلب
سه شنبه 19 اردیبهشت 1396  - 11:04 AM

 

این عشق آتشینم دود از جهان برآرد

وین زلف عنبرینت آتش ز جان برآرد

هر بامداد خورشید از رشک خاک پایت

واخجلتا سرایان سر ز آسمان برآرد

یارب چه عشق داری کازرم کس ندارد

آن را که آشنا شد از خانمان برآرد

قصد لب تو کردم زلف تو گفت هی هی

از هجر غافلی که دمار از جهان برآرد

در زلف تو فروشد کار دل جهانی

لب را اشارتی کن تا کارشان برآرد

ای هجر مردمی کن، پای از میان برون نه

تا وصل بی‌تکلف دست از میان برآرد

خاقانی این بگفت و بست از سخن زبان را

تا ناگهی نیاید کز تو فغان برآرد

ادامه مطلب
سه شنبه 19 اردیبهشت 1396  - 11:04 AM

 

عشق تو اندر دلم شاخ کنون می‌زند

وز دل من صبر را بیخ کنون می‌کند

از سر میدان دل حمله همی آورد

بر در ایوان جان مرد همی افکند

عشق تو عقل مرا کیسه به صابون زده است

و آمده تا هوش را خانه فروشی زند

دور فلک بر دلم کرد ز جور آنچه کرد

خوی تو نیز از جفا یاری او می‌کند

با تو ز دست فلک خیره چه نالم از آنک

هست در ستم که پیش پای بره نشکند

ادامه مطلب
سه شنبه 19 اردیبهشت 1396  - 11:03 AM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 593

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4464314
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث