به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

طارت الکتب الکرام من کرام یا عباد

ایقظوا من غفله ثم انشروا للاجتهاد

جاء نا میزاننا کی نختبر اوزاننا

ربنا اصلح شأننا اوجد به عفو یا جواد

اضحکوا بعد البکاء نعم هذا المشتکی

قد خرجتم من حجاب و انتبهتم من رقاد

پارسی گوییم شاها آگهی خود از فؤاد

ماه تو تابنده باد و دولت پاینده باد

هر ملولی که تو را دید و خوش و تازه نشد

آب و نانش تیره باد و آتشش بادا رماد

خوابناکی که صباحت دید وز جا برنجست

چشم بختش خفته بادا تا الی یوم المعاد

ادامه مطلب
جمعه 26 خرداد 1396  - 11:29 AM

 

من رای درا تلالا نوره وسط الفؤاد

بیننا و بینه قبل التجلی الف واد

جاء من یحیی الموات و الرمیم و الرفات

ایها الاموات قوموا و ابصروا یوم التناد

طارت الکتب الکرام من کرام کاتبین

ایقظوا من غفله ثم انشروا للاجهتاد

جاء نا میزاننا کی تختبر اوزاننا

ربنا اصلح شأننا اوجد به عفو یا جواد

اضحکوا بعد البکا یا نعم هذ المشتکا

قد خرجتم من حجاب و انتبهتم من رقاد

پارسی گوییم شاها آگهی خود از فؤاد

ماه تو تابنده باد و دولتت پاینده باد

هر ملولی که تو را دید و خوش و تازه نشد

آب نابش تیره باد و آتشش بادا رماد

خوابناکی که صباحت دید وز جا برنجست

چشم بختش خفته بادا تا الی یوم المعاد

ادامه مطلب
جمعه 26 خرداد 1396  - 11:29 AM

 

گفت کسی خواجه سنایی بمرد

مرگ چنین خواجه نه کاریست خرد

قالب خاکی به زمین بازداد

روح طبیعی به فلک واسپرد

ماه وجودش ز غباری برست

آب حیاتش به درآمد ز درد

پرتو خورشید جدا شد ز تن

هر چه ز خورشید جدا شد فسرد

صافی انگور به میخانه رفت

چونک اجل خوشه تن را فشرد

شد همگی جان مثل آفتاب

جان شده را مرده نباید شمرد

مغز تو نغزست مگر پوست مرد

مغز نمیرد مگرش دوست برد

پوست بهل دست در آن مغز زن

یا بشنو قصه آن ترک و کرد

کرد پی دزدی انبان ترک

خرقه بپوشید و سر و مو سترد

ادامه مطلب
جمعه 26 خرداد 1396  - 11:29 AM

 

یا من نعماه غیر معدود

و السعی لدیه غیر مردود

قد اکرمنا و قد دعانا

کی نعبده و نعم معبود

لا یطلب حمدنا لفخر

بل یجعلنا بذاک محمود

قد بشر باللقاء صدقه

من حضرته الکریم مورود

و الوعد من الحبیب حلو

و السعی الی السعود مسعود

خاصا سعدی که او به هر دم

صد دل به سعود خویش بربود

ادامه مطلب
جمعه 26 خرداد 1396  - 11:29 AM

 

هر که ز عشاق گریزان شود

بار دگر خواجه پشیمان شود

والله منت همه بر جان اوست

هر که سوی چشمه حیوان شود

هر که سبوی تو کشد عاقبت

در حرم عشرت سلطان شود

تنگ بود حوصله آدمی

از تو چو دریای و چو عمان شود

رو به دل اهل دلی جای گیر

قطره به دریا در و مرجان شود

جنبش هر ذره به اصل خودست

هر چه بود میل کسی آن شود

کافر صدساله چو بیند تو را

سجده کند زود مسلمان شود

جان و دل از جذبه میل و هوس

همصفت دلبر و جانان شود

خار که سرتیز ره عاشق است

عاقبت امر گلستان شود

ناطقه را بند کن و جمع باش

گر نه ضمیر تو پریشان شود

ادامه مطلب
جمعه 26 خرداد 1396  - 11:29 AM

 

عشق مرا بر همگان برگزید

آمد و مستانه رخم را گزید

شکر کز آن کان زر جعفری

روی مرا نادره گازی رسید

باد تکبر اگرم در سرست

هم ز دم اوست که در من دمید

کرد مرا خشم مه و بر رخم

گنبد نیلی سره نیلی کشید

باده فراوان و یکی جام نی

بوسه پیاپی شد و لب ناپدید

ای شب کفر از مه تو روز دین

گشته یزید از دم تو بایزید

گو سگ نفس این همه عالم بگیر

کی شود از سگ لب دریا پلید

قفل خداییش بسی خون که ریخت

خونش بریزیم چو آمد کلید

جان به سعادت بکشد نفس را

تا به هم افتند سعید و شهید

هیچ شکاری نرهد زان صیاد

کو ز سگی‌های سگ تن رهید

ای خرف پیر جوان شو ز سر

تازه شد از یار هزاران قدید

وی بدن مرده برون آ ز گور

صور دمیدند ز عرش مجید

خامش و بشنو دهل خامشان

ایدک الله به عیش جدید

ادامه مطلب
جمعه 26 خرداد 1396  - 11:29 AM

 

دوش دل عربده گر با کی بود

مشت کی کردست دو چشمش کبود

آن دل پرخواره ز عشق شراب

هفت قدح از دگران برفزود

مست شد و بر سر کوی اوفتاد

دست زنان ناگه خوابش ربود

آن عسسی رفت قبایش ببرد

وان دگری شد کمرش را گشود

آمد چنگی بنوازید تار

جست ز خواب آن دل بی‌تار و پود

دید قبا رفته خمارش نماند

دید زیان کم شد سودای سود

دیدش ساقی که در آتش فتاد

جام گرفت و سوی او شد چو دود

بر غم او ریخت می دلگشا

صورت اقبال بدو رو نمود

بخت بقا یافت قبا گو برو

ذوق فنا دید چه جوید وجود

عالم ویرانه به جغدان حلال

باد دو صد شنبه از آن جهود

ما چو خرابیم و خراباتییم

خیز قدح پر کن و پیش آر زود

این قدح از لطف نیاید به چشم

جسم نداند می جان آزمود

زان سوی گوش آمد این طبل عید

در دلش آتش بزن افغان عود

بس کن و اندر تتق عشق رو

دلبر خوبست و هزاران حسود

ادامه مطلب
جمعه 26 خرداد 1396  - 11:29 AM

 

شاخ گلی باغ ز تو سبز و شاد

هست حریف تو در این رقص باد

باد چو جبریل و تو چون مریمی

عیسی گلروی از این هر دو زاد

رقص شما هر دو کلید بقاست

رحمت بسیار بر این رقص باد

تختگه نسل شما شد دماغ

تخت بود جایگه کیقباد

میوه هر شاخ به معده رود

زانک برستست ز کون و فساد

نعمت ما چو ز مکون بود

خلط نگردد بخور و ارتقاد

روزی هر قوم ز باغ دگر

خوان بزرگست تو را ای جواد

قسمت بختست برو بخت جو

بخت به از رخت بود المراد

بس که نسیمی به دل اندردمید

زان مدد نور که آرد ولاد

ادامه مطلب
جمعه 26 خرداد 1396  - 11:29 AM

 

چونک کمند تو دلم را کشید

یوسفم از چاه به صحرا دوید

آنک چو یوسف به چهم درفکند

باز به فریادم هم او رسید

چون رسن لطف در این چه فکند

چنبره دل گل و نسرین دمید

قیصر از آن قصر به چه میل کرد

چه چو بهشتی شد و قصر مشید

گفتم ای چه چه شد آن ظلمتت

گفت که خورشید به من بنگرید

هر که فسردست کنون گرم شد

جمره عشقت بگدازد جلید

قیصر رومست که بر زنگ زد

اوست که ترسابچه خواندش فرید

پرتو دل بود که زد بر سعیر

پر شد و بشکافت که هل من مزید

دوزخ گفتش که مرا جان ببخش

تا بخورم هرک ز یزدان برید

برگذر از آتش ای بحر لطف

ور نه بمردم تبشم بفسرید

گفت که ای آتش قوم مرا

زود به من ده که خداشان گزید

جمله یکایک به کف او سپرد

گفت که نار تو ز نورم رهید

تافت ز تبریز رخ شمس دین

شمس بود نور جهان را کلید

ادامه مطلب
جمعه 26 خرداد 1396  - 11:29 AM

 

آه در آن شمع منور چه بود

کآتش زد در دل و دل را ربود

ای زده اندر دل من آتشی

سوختم ای دوست بیا زود زود

صورت دل صورت مخلوق نیست

کز رخ دل حسن خدا رو نمود

جز شکرش نیست مرا چاره‌ای

جز لب او نیست مرا هیچ سود

یاد کن آن را که یکی صبحدم

این دلم از زلف تو بندی گشود

جان من اول که بدیدم تو را

جان من از جان تو چیزی شنود

چون دلم از چشمه تو آب خورد

غرقه شد اندر تو و سیلم ربود

ادامه مطلب
جمعه 26 خرداد 1396  - 11:29 AM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 284

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4357836
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث