به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

مقام عاشقان در ملک جان است

مکان عارفان در لامکان است

سرای می‌ فروشان حقیقی

به خلوت خانهٔ اقلیم جان است

تو درد دل نمی دانی دوایش

دوای درد دل سوز روان است

نشان و نام را بگذار و می ‌رو

که راه کوی عشقش بی‌ نشان است

نهان است از همه عالم ولیکن

ز پیدائی عیان اندر عیان است

بیانی می‌کنم از صورت دوست

در این معنی معانی را بیان است

به دین سیدم چون نعمت‌الله

برآنم من که دلدارم بر آن است

ادامه مطلب
شنبه 31 تیر 1396  - 1:55 PM

 

دلبر سرمست ما یار خوشی نو خاسته است

دل به عشقش از سر هر دو جهان بر خاسته است

آفتاب از شرم رویش رو نهاده بر زمین

مه به عشق ابرویش همچون هلالی کاسته است

زاهدان را زهد بخشیدند و ما را عاشقی

هر کسی را داده‌ اند چیزی که او خود خواسته است

سایهٔ سرو سهی گر بر زمینی کج فتد

کج نماید در نظر اما به قامت راسته است

در خرابات مغان مستیم و جام می بدست

نعمت‌الله مجلس رندانه‌ای آراسته است

ادامه مطلب
شنبه 31 تیر 1396  - 1:55 PM

 

هر قطره‌ای از این بحر دریای بیکران است

در چشم ما نظر کن بنگر که عین آن است

هر آینه که بینی تمثال او نماید

آئینه این چنین بود تمثال آن چنان است

زنده ‌دلان عالم دارند حیاتی از وی

عالم تن است و او جان ، جان در بدن روان است

ما دیده‌ای که دیدیم روشن به نور او بود

بنگر که نور رویش بر چشم ما عیان است

در گوشهٔ خرابات بزم خوشی است ما را

بزمی چگونه بزمی فردوس جاودان است

معنی صورت او در این و آن نماید

دریاب کان معانی برتر از این بیان است

منشور نعمت‌الله بگرفت جمله عالم

توقیع آل سید بر حکم او نشان است

ادامه مطلب
شنبه 31 تیر 1396  - 1:54 PM

 

خانهٔ دل سرای جانان من است

خلوت خاص حضرت جان است

بزم عشق است مجلس جانم

ساقیش بندگی جانان است

عشق سر‌مست توبه ‌ام بشکست

بی‌گناهم مرا چه تاوان است

دُرد دردش مدام می‌نوشم

ذوق مستی جانم از آن است

سخنی خوش به ذوق می‌گویم

قصه‌ام داستان مستان است

رندم و ساکن خراباتم

زانکه این گوشه وقف رندان است

نالهٔ عاشقانهٔ سید

بلبل مست گلشن جان است

ادامه مطلب
شنبه 31 تیر 1396  - 1:54 PM

 

زمین جسم است و جانت آسمان است

که جانان کارساز این و آن است

تو پاکی ، صورت خاکی رها کن

که خلوت خانه ‌ات در ملک جان است

سرای صورت تو در بهشت است

مکان معنیت در لامکان است

در آ مستانه در کوی خرابات

که هشیاری خلاف عاشقان است

چو رندان دُرد درد عشق می‌ نوش

که دُرد درد او صاف روان است

دلم چون غنچه در خلوت مقیم است

اگر چه بلبل هر گلستان است

کناری کرد سید از دو عالم

و لیکن نعمت‌الله در میان است

ادامه مطلب
شنبه 31 تیر 1396  - 1:54 PM

 

میخانه سرای عاشقان است

رندی که چو ماست عاشق آن است

بستان و بنوش شادی ما

جامی که به از شراب جان است

از ما نکند کناره معشوق

با عاشق خویش در میان است

این دیده به نور اوست روشن

آن نور به عین ما عیان است

گفتم عشقش نشان ندارد

این نیز نشان بی نشان است

عالم همه زنده دل به عشق ‌اند

روحی است که در بدن روان است

ما را می جو ز نعمت‌الله

کو غرقهٔ بحر بی‌ کران است

ادامه مطلب
شنبه 31 تیر 1396  - 1:54 PM

 

جان ما زنده دل از آب حیات عشق است

صورت و معنی ما ذات و صفات عشق است

آفتابی است که در دور قمر تابان است

نزد ما جوشش دریا حرکات عشق است

عشق را جا و جهت نیست ولیکن به ظهور

شش جهت می‌نگرم جمله جهات عشق است

از کرم عشق وجودی به عدم می ‌بخشد

هر چه موجود بُود از برکات عشق است

دارم از عشق براتی ز دو عالم لیکن

بنده آزاد بود چون به برات عشق است

ظاهر و باطن او عاشق و معشوق منند

حسن و احسان همگی از حسنات عشق است

گوش کن گفتهٔ مستانهٔ سید بشنو

که سخنهای خوشش از کلمات عشق است

ادامه مطلب
شنبه 31 تیر 1396  - 1:54 PM

 

در کوی خرابات کسی را که مقام است

در دنیی و در آخرتش جاه تمام است

ما توبه شکستیم و در این قول درستیم

با ساغر می عهد که بستیم مدام است

زان مجلس ما بزم ملوکانهٔ عشق است

ساقی قدیم ماست و شرابی به قوام است

می‌نوش که در مذهب ما پاک و حلال است

کاین می نه شرابیست که گویند حرام است

گنجینهٔ ما مخزن اسرار الهی است

هر گنج در این کنج که یابی به نظام است

در دور بگردید و نمائید به یاران

رندی که بُود چون من سر مست کدام است

بشنو سخن سید رندان خرابات

کامروز در این دور خداوند کلام است

ادامه مطلب
شنبه 31 تیر 1396  - 1:54 PM

 

همه جا خوان نعمت عشق است

عالمی رحمت عشق است

هر چه در کائنات است می‌بینی

نیک بنگر که حضرت عشق است

خدمت عاشقی اگر یابی

بندگی کن که خدمت عشق است

هر سخاوت که عاشقان دارند

همه از یُمن دولت عشق است

خوش خرابیم و این خرابی ما

اثری از مرمت عشق است

همت ما جز او نمی ‌جوید

این بلندی ز همت عشق است

نعمت‌الله را غنیمت دان

گر تو را ذوق نعمت عشق است

ادامه مطلب
شنبه 31 تیر 1396  - 1:54 PM

 

نور او در جمله اشیاء ظاهر است

ظاهرش بنگر که بر ما ظاهر است

روشن است آئینهٔ "عالم تمام"

در همه "اسما" مسما ظاهر است

نور روی اوست ما را در نظر

نور آن منظور زیبا ظاهر است

باطن است از چشم نابینا ولی

ظاهراً بر چشم بینا ظاهر است

در خیال دی و فردا مانده‌ ای

از همه فرد آ که فردا ظاهر است

ما ز دریائیم و دریا عین ما

عین ما در عین دریا ظاهر است

نعمت‌الله باطن و ظاهر بود

باطنش پنهان و پیدا ظاهر است

ادامه مطلب
شنبه 31 تیر 1396  - 1:54 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 715

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4288860
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث