به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

چو بر طلول دیار حبیب بگذشتم

که کرده بود خرابش جهان ز بی باکی

مجاوران دیار خراب را دیدم

در آن خرابه خراب و شکسته و باکی

به خاک رهگذار حبیب می‌گفتم

که ای غلام تو آب حیات در پاکی

کجا شدت گل این باغ و شمع این مجلس

کجا شد آن طرب و عیش و آن طربناکی

بسی ازین کلمات و حدیث رفت و نبود

در آن منازل خاکی به جز صدا حاکی

زمان زمان به دل و چشم خویش می‌گفتم

ایا منازل سلمان این سلماکی

ادامه مطلب
پنج شنبه 29 تیر 1396  - 5:48 PM

 

به حق المعرفت هر کس چه داند کازر و نی را

منش دانم بد اندیشی است بد نفسی بد آموزی

سیه کاری سیه ماری سیه گوشی سیه پوشی

سیه بختی سیه دستی سیه رویی سیه روزی

علاهم بهتر است اما قوی کسری است مالک را

سپردن ملک کسری را به زرد زدی و زر دوزی

ادامه مطلب
پنج شنبه 29 تیر 1396  - 5:48 PM

ز دور دایره این محیط پرگاری

نصیب من همه سرگشتگی است پنداری

نشسته‌ام به کناری چو چنگ سر در پیش

فتاده در پس زانو و می‌کنم زاری

در آتشم چو زر از دوستان قلب دو رو

ز بی زری همه از من نموده بیزاری

ز بی زری است اگر چون چراغ بی روغن

زمان زمان نفسی می‌زنم به دشواری

برای تلخی عیش حسود و شادی دوست

کنم به خون چو قدح رنگ چهره گلناری

عزیز مصر وجودم، نیم اسیر کسی

درین دیار از اخوان چرا کشم خواری

ادامه مطلب
پنج شنبه 29 تیر 1396  - 5:47 PM

 

ای وزیری که گر ز کلک تو ابر

داشتی مایه در چکانیدی

گر عیال کف تو گشتی آز

از گداییش وارهاندی

بر تو گر نیستی مدار جهان

چرخ گرد جهان نگردیدی

دوش گفتند درد پایی هست

خواجه را کاش بنده نشنیدی

درد چشمش اگر امان دادی

آمدی پای خواجه بوسیدی

به سرو دیده آمدی پیشت

دیده بر پای خواجه مالیدی

دیده خویش را دوا کردی

درد پایش به دیده بر چیدی

ادامه مطلب
پنج شنبه 29 تیر 1396  - 5:47 PM

 

در ره بغداد کز هر جانبی

ناله افتاده باری آمدی

داشتم اسبی که از رفتار او

بر دلم هر دم غباری آمدی

اندکی زر نیز بود اما نبود

آن قدر کاندر شماری آمدی

زر نماند و مرد ریگ اسبم بماند

هم نماندی گربه کاری آمدی

ادامه مطلب
پنج شنبه 29 تیر 1396  - 5:47 PM

 

محیط کوه و قار آفتاب ابر عطا

که آسمان بزرگی و اختر دادی

رسوم ظلم و قوانین عدل در عالم

به تیغ و کلک تو برداشتی و بنهادی

ز دست خیل سخایت که عادت کان کرد

نشسته دست گهر در حصار پولادی

خدایگانا یکبارگی بیفتادم

ز ضعف حال و تو با حال من نیفتادی

کنون زمانه که شاگرد رای توست مرا

ز درگه تو جدا می‌کند به استادی

ز خانه‌های عناکب خلل پذیرتر است

مرا سزای اقامت ز سست بنیادی

قبول کرده ازین بنده کش کنی آزاد

به جان خواجه که دیشب نخفتم از شادی

پس از غلامی ده ساله گشته‌ام راضی

به بندگیت به یک سطر خط آزادی

بسان سوسن اگر بنده را کنی آزاد

به صد زبان کنم از بندگیت آزادی

همیشه تا که جهان و جهانیان باشند

پناه و پشت جهان و جهانیان بادی

ادامه مطلب
پنج شنبه 29 تیر 1396  - 5:47 PM

 

موجب جمعیت نجوم به عقرب

کرد از گردون سوال شاه زمانه

گفت که چون رایتت به عزم توجه

لشکری آراست کش نبود کرانه

میر سپاه فلک به بارگه خویش

کرد امیری طلب زهر در خانه

تا کند از سروران خیل کواکب

کوکبه‌ای در مواکب تو روانه

ادامه مطلب
پنج شنبه 29 تیر 1396  - 5:41 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 715

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4448854
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث