به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

دل ما در هوای الوند است

در سر زلف یار دربند است

خواجه تبریزی است و در قره باع

شاه سروان امیر در بند است

یار بلخی ما ز تربت رفت

در کش خواجهٔ سمرقند است

سخن از روم و شام چون گوید

آن خجندی که ساکن جَند است

ترک سرمست و هندوی شیرین

آن یکی چون گل است و این قند است

گرچه آدم به جسم بود پدر

نزد خاتم به روح فرزند است

سید بزم عشق دانی کیست

آنکه او بندهٔ خداوند است

ادامه مطلب
شنبه 31 تیر 1396  - 2:12 PM

 

هرچه او می دهد همه داده است

دادهٔ او مگو که بیداد است

ای خوشا وقت عاشقی که مدام

بر در میفروش افتاده است

بزم عشقست و عاشقان سرمست

کس چنین بزم خوب ننهادست

غم عشقش خجسته باد که دل

به غم عشق دایما شاد است

عقل در بزم عشق دانی چیست

چون چراغی نهاده بر باد است

هرکه او شد غلام سید ما

بنده مقبلست و آزاد است

چه کنم نعمت همه عالم

نعمت الله خدا مرا داده است

ادامه مطلب
شنبه 31 تیر 1396  - 2:12 PM

 

دوای درد دل ای یار دردست

بحمدالله که ما داریم در دست

بیا و دُردی دردش بماده

که صاف عاشقانش دُرد دردست

دلی کو کشتهٔ عشق است زنده است

کسی کو مردهٔ دردست مرده است

بدادم دین و دل دردش خریدم

چنین سودی بدین مایه که کرده است

مرا مهری است در خاطر که خورشید

بگرد سایهٔ چترش چه گرد است

اگر دردم نمی دانی نظر کن

سرشک سرخ بین و رخ که زرد است

کسی داند شفای درد سید

که جامی از شراب درد خورده است

ادامه مطلب
شنبه 31 تیر 1396  - 2:12 PM

 

دل به دنیا مده که آن هیچست

آن جهان جو که این جهان هیچست

هر کرا علم هست و مالش نیست

قدر او نزد جاهلان هیچست

چه کنی مفردات ای مولا

غیر مفرد در این میان هیچست

ای که گوئی نشان او جویم

بی نشانست و آن نشان هیچست

لطف معنی طلب تو از صورت

بی معانی همه بیان هیچست

در پی زن مرو که چون دنیا

شیوهٔ شکل این و آن هیچست

ذوق نقش خیال چندان نیست

لذت و وهم عاقلان هیچست

منصب زهد نزد ما سهلست

عشرت و عشق فاسقان هیچست

به جز از زندگی حضرت ما

نزد رندان عاشقان هیچست

ادامه مطلب
شنبه 31 تیر 1396  - 2:12 PM

 

دنیی دون بی وفا هیچست

شه دنیا و هم گدا هیچست

دُردی درد او خوری حیفست

زانکه آن درد و این دوا هیچست

شک ندارم که در همه عالم

به جز از حضرت خدا هیچست

نقش غیری خیال اگر بندی

آن خیالت به نزد ما هیچست

رو مجرد شو و خوشی می باش

کدخدای در سرا هیچست

سرمهٔ چشم ماست خاک درش

غیر از این سرمهٔ توتیا هیچست

بی ریا یار نعمت الله شو

رو رها کن ریا ، ریا هیچست

ادامه مطلب
شنبه 31 تیر 1396  - 2:12 PM

 

بیا ای شاه ترکستان که هندوستان غلام تست

جهان صورت و معنی همه دیدم به کام تست

به باطن آفتابی تو به ظاهر ماه خوانندت

شده دور قمر روشن هم از بدر تمام تست

اگرحوری اگر رضوان تو را بیند همی گویند

سلام الله سلام الله سلام ما پیام تست

خدا عالم تو را بخشید ای سلطان انس و جان

بهشت جاودان داری همه عالم زمام تست

به جان ساقی رندان که مستان ذوق می داند

توئی آب حیات ما و جام جم ز جام تست

اگر چه ما و هم یاران سخن گوئیم مستانه

ولی خوشتر ازین و آن کلام بانظام تست

تو خورشیدی و ما سایه منور گشته از نورت

پناه نعمت اللهی همه در اهتمام تست

ادامه مطلب
شنبه 31 تیر 1396  - 2:12 PM

 

اهل دل را از سراپردهٔ جان باید جست

عاشقان را ز خرابات مغان باید جست

دل به دست غم آن جان جهان باید داد

وانگهی شادی از آن جام جهان باید جست

اگر از باد صبا خاک درش می جوئی

همچو غنچه به هوا جامه دران باید جست

دم به دم خون دل از دیده روان باید ساخت

اصل دیده در آن آب روان باید جست

در کنار اشک جگر گوشهٔ ما باید دید

مردم دیدهٔ ما را به میان باید جست

ساقیا ساغر و پیمانهٔ می سوی من آر

که از آن هر دو مراد دل و جان باید جست

در خرابات اگر گوشه بیابی سید

خونش از غمزهٔ غماز فلان باید جست

ادامه مطلب
شنبه 31 تیر 1396  - 2:12 PM

 

بشنو معانئی که بیان ولایتست

دارم نشانئی که نشان ولایتست

آب حیات ماست به هر سو که می رود

سرچشمه اش ز بهرهٔ خوان ولایتست

ملک جهان چو باغ بهاری است تازه شد

حکمی به ما رسید که آن ولایتست

ایام غم گذشت دگر شاد و خرمیم

آمد امام وقت زمان ولایتست

بشنو به ذوق گفتهٔ مستانه گوش کن

کین قول عاشقان و زبان ولایتست

گنجینهٔ ولایت والی دل ولیست

جانم فدای اوست که جان ولایتست

از خوان نعمت الله ما نعمتی بخور

خوش نعمتی بود که ز خوان ولایتست

ادامه مطلب
شنبه 31 تیر 1396  - 2:12 PM

 

انسان کاملست که او کون جامعست

تیغ ولایت است که برهان قاطعست

صد جام خورده ایم و طلب می کنیم باز

بیچاره آن کسی که به یک جام قانعست

خورشید اگر چه روز منور کند ولی

مهریست عشق ما که شب و روز لامعست

مستان بزم ما چه بخوانند سِر عشق

روح القدس به ذوق ورا بزم سامعست

گفتم قبای گل بدرم در هوای او

اما نوای بلبل بیچاره مانعست

هر جا که دلبری به تو بنماید او جمال

نیکش ببین که آینهٔ صنع صانعست

گنجینه ایست ظاهر و گنجی است باطنش

سید به جان و دل به چنین گنج طامعست

ادامه مطلب
شنبه 31 تیر 1396  - 2:12 PM

 

راز دل عشاق به هر کس نتوان گفت

این گوهر عشقست بگفتن نتوان سفت

در صومعه یک دم نتوانیم نشستن

بر خاک در میکده صد سال توان خفت

مردانه قدم بر سر مستی بنهادیم

به زین لگدی بر سر هستی نتوان کُفت

گر دست دهد دولت جاوید بیابیم

حاشا که خودی از ره توحید توان رفت

گفتم سر زلفش که مگر مشک خطائی

پیچید به خود زین سخن و نیک برآشفت

جامیست پر از باده و ما مست و خرابیم

هرگز نبرد زاهد مخمور ز ما مُفت

بشنو سخنی سید ما گر سر وقتست

خود خوشتر ازین قول که گفت است و توان گفت

ادامه مطلب
شنبه 31 تیر 1396  - 2:12 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 715

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4289883
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث