به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

خوش آب حیاتی است روان در نظر ما

عالم همه سیراب شد از رهگذر ما

از دیدهٔ ما آب روانست به هر سو

امید که جاوید بماند اثر ما

عمریست که در گوشهٔ میخانه مقیمیم

رندان همه سرمست فتاده به درما

ما غرقهٔ دریای محیطیم چو ماهی

ما را تو به دست آور و می جو خبر ما

سودا زدهٔ زلف پریشان نگاریم

تا در سر آن زلف چه آید به سر ما

خوش نقش خیالیست در این خلوت دیده

روشن بتوان دید ببین در نظر ما

هر میوه که در جنت اعلی نتوان یافت

از نعمت الله طلب و ز شجر ما

ادامه مطلب
شنبه 31 تیر 1396  - 1:34 PM

 

در خرابات فنا ملک بقا داریم ما

خوش بقای جاودانی زین فنا داریم ما

کشته عشقیم و جان در کار جانان کرده ایم

این حیات لایزالی خونبها داریم ما

خم می درجوش و ما سرمست و ساقی در نظر

غم ز مخموران این دوران کجا داریم ما

جام دُرد درد او شادی رندان می خوریم

درد می دانیم و دایم این دوا داریم ما

دیگران گر ملک و مال و تخت شاهی یافتند

سهل باشد نزد ما زیرا خدا داریم ما

نقد گنج عشق او در کنج دل ما دیده ایم

این چنین گنجی طلب میکن ز ما داریم ما

در طریق عاشقی عمریست تا ره می رویم

رهبری چون نعمت الله رهنما داریم ما

ادامه مطلب
شنبه 31 تیر 1396  - 1:34 PM

 

جان چو عودست و دل چو مجمر ما

آتش نور عشق دلبر ما

آفتاب سپهر و جان جهان

پرتوی دان ز رای انور ما

نهر آب حیات و عین زلال

قطره ای دان ز حوض کوثر ما

گوهر تیغ مهر روشنزای

ذره ای باشد آن ز خنجر ما

آنکه سلطان خلوت جانست

بنده وار ایستاده بر در ما

عرصهٔ کاینات و ما فیها

خطه ای دان ز ملک و کشور ما

دامن او و دست ما پس از این

چون که آمد به خود فرو سر ما

ما نه مائیم با همه اوئیم

اوئی او شده برابر ما

سیدی از میانه چون برخواست

خواجه و بنده شد یکی بر ما

ادامه مطلب
شنبه 31 تیر 1396  - 1:34 PM

 

نور او در دیدهٔ بینا خوشی دیدیم ما

نور مردم را به نور چشم او دیدیم ما

شخص و سایه دو نماید در نظر اما یکیست

دو کجا بینیم چون از اهل توحیدیم ما

غیر نور روی او در دیدهٔ ما هست نیست

هرچه رو بنمود از آن رو بازپرسیدیم ما

ز آفتاب حسن او عالم همه روشن شده

کس ندیده این چنین نوری و نشنیدیم ما

ساقی مستیم و میخانه سبیل ما بُود

می به هر رندی که دل می خواست بخشیدیم ما

مو به مو زلف سیاهت ما به دست آورده ایم

گیسوئی خوش بافته بر دست پیچیدیم ما

در خرابات مغان با نعمت الله همدمیم

عاشقانه جام می از ذوق نوشیدیم ما

ادامه مطلب
شنبه 31 تیر 1396  - 1:34 PM

 

هرچه می گویند می گوئیم ما

آنچه می جویند می جوئیم ما

ما به بوی زلف سنبل بوی او

مو به مو زلف بتان بوئیم ما

جام می آب حیاتی خوش بود

خرقهٔ خود را به آن شوئیم ما

ما و او با هم یگانه گشته ایم

بی دوئیم و ما و تو اوئیم ما

عین دریائیم و دریا عین ما

عین ما از عین ما جوئیم ما

نیست ما را ابتدا و انتها

تا ابد خود را به خود پوئیم ما

سیدم آئینهٔ گیتی نماست

ما چنین آئینه ، یک روئیم ما

ادامه مطلب
شنبه 31 تیر 1396  - 1:34 PM

 

می زخم عشق می نوشیم ما

خلعتی از عشق می پوشیم ما

در طریق عاشقی چون عاشقان

مدتی شد تا که می کوشیم ما

عشق می گوید سخن از من شنو

ما از او گوئیم و خاموشیم ما

عاشقانه همچو خم میفروش

باز سرمستیم و در جوشیم ما

جرعهٔ می ما به صد جان می خریم

نیک ارزانست نفروشیم ما

پا و سر چشمیم تا بینیم او

چون سخن گوید همه گوشیم ما

ما به عشقش عاقل و دیوانه ایم

تا نه پنداری که بی هوشیم ما

همچو بلبل در هوای روی گل

روز و شب مستانه بخروشیم ما

نعمت اللیهم و با سید حریف

باده می نوشیم و مدهوشیم ما

ادامه مطلب
شنبه 31 تیر 1396  - 1:34 PM

 

غرق آب و آب را جوئیم ما

آبروی ما ز ما جوئیم ما

صورت و معنی و جام می مدام

آنچه جوئیم از خدا جوئیم ما

خم می در جوش و ما مست و خراب

جامی از غیری چرا جوئیم ما

گنج عشقش در دل ویران ماست

غیر این گنجی کجا جوئیم ما

از بلا چون کار ما بالا گرفت

مبتلائیم و بلا جوئیم ما

چشمهٔ آب حیاتم در نظر

خضر وقت و آشنا جوئیم ما

نعمت الله چون ز ما یابد نوا

کی نوا از بینوا جوئیم ما

ادامه مطلب
شنبه 31 تیر 1396  - 1:34 PM

 

غرق آب و آب را جوئیم ما

آبروی ما ز ما جوئیم ما

صورت و معنی و جام می مدام

آنچه جوئیم از خدا جوئیم ما

خم می در جوش و ما مست و خراب

جامی از غیری چرا جوئیم ما

گنج عشقش در دل ویران ماست

غیر این گنجی کجا جوئیم ما

از بلا چون کار ما بالا گرفت

مبتلائیم و بلا جوئیم ما

چشمهٔ آب حیاتم در نظر

خضر وقت و آشنا جوئیم ما

نعمت الله چون ز ما یابد نوا

کی نوا از بینوا جوئیم ما

ادامه مطلب
شنبه 31 تیر 1396  - 1:34 PM

 

حضرت او را به او بینیم ما

لاجرم او را نکو بینیم ما

آب چشم ما به هر سو رو نهاد

غرق دریا مو به مو بینیم ما

غیر او در آتش غیرت بسوخت

غیر او چون نیست چون بینیم ما

عاشق و معشوق ما هر دو یکیست

رشته یک تو کی دو تو بینیم ما

احولست آن کس که یک بیند به دو

کی چو احول یک به دو بینیم ما

در نظر داریم دایم آینه

جان و جانان روبرو بینیم ما

دیگران او را به نعمت دیده اند

نعمت الله را به او بینیم ما

ادامه مطلب
شنبه 31 تیر 1396  - 1:34 PM

 

دل روان جان می دهد در عشق آن جانان ما

گر قبولش می کند شکرانه ها بر جان ما

غرقهٔ دریای بی پایان کجا یابد کنار

ساحلش پیدا نباشد بحر بی پایان ما

هرچه آید در نظر آئینهٔ گیتی نماست

روشنش بنگر که باشد نور آن جانان ما

جان حیات جاودان از عشق جانان یافته

عشق اگر داری طلب کن ذوق جاویدان ما

مجلس عشقست و رندان مست و ساقی درحضور

ساغر می نوش کن شادی سرمستان ما

سینهٔ بی کینهٔ ما مخزن اسرار اوست

گنج اگر خواهی بجو گنج دل ویران ما

نعمت الله رند و سرمست است و جام می به دست

می برند آن می دهد این سید رندان ما

ادامه مطلب
شنبه 31 تیر 1396  - 1:34 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 715

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4334357
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث