به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

چون طوطی خط تو پر بر شکر اندازد

مرغ دل من آتش در بال و پر اندازد

صوفی ز می لعلت گر نوش کند جامی

تسبیح برافشاند سجاده براندازد

چون تیر زند چشمت سیاره هدف گردد

چون تیغ کشد مهرت گردون سپر اندازد

چون غمزهٔ خونخوارت برقلب کمین سازد

بس کشته که هر لحظه بر یکدگر اندازد

آنکس که دلی دارد جان در رهت افشاند

وانرا که سری باشد در پات سر اندازد

در مهر تو چون لاله رخساره بخون شویم

از بسکه دلم هر دم خون در جگر اندازد

عقل از سر نادانی با عشق نیامیزد

با شیر ژیان آهو کی پنجه در اندازد

آن لحظه که باز آید پیش نظرش میرم

کاخر چو مرا بیند برمن نظر اندازد

فرهاد صفت خواجو دور از لب شیرینت

فریاد و فغان هر دم در کوه و در اندازد

ادامه مطلب
سه شنبه 27 تیر 1396  - 3:39 PM

 

تا برآید نفس از عشق دمی باید زد

بر سر کوی محبت قدمی باید زد

چهره برخاک در سیمبری باید سود

بوسه برصحن سرای صنمی باید زد

هر دم از کعبهٔ قربت خبری باید جست

خیمه برطرف حریم حرمی باید زد

هر شب از دفتر سودا ورقی باید خواند

وز جفا بر دل پر خون رقمی باید زد

هر نفس ز آتش دل خاک رهی باید شد

هر دم از سوز جگر ساز غمی باید زد

گر نخواهد که برآشفته شود کار جهان

دست در حلقه زلف تو کمی باید زد

کام جان جز ز برای تو نمی‌شاید خواست

راه دل جز بهوای تو نمی‌باید زد

گر چه ما را نبود یک درم اما هر دم

سکه مهر ترا بر در می‌باید زد

خیز خواجو که چو افلاس شود دامن گیر

دست در دامن صاحب کرمی باید زد

ادامه مطلب
سه شنبه 27 تیر 1396  - 3:39 PM

 

مرغ در راه او پر اندازد

شمع در پای او سر اندازد

پستهٔ شور شکر افشانش

شور در تنگ شکر اندازد

هر که چون افعیش کمر گیرد

خویش را از کمر در اندازد

گرد مه جادویش فسون در باغ

خواب در چشم عبهر اندازد

چون لبش عکس در قدح فکند

تاب در جان ساغر اندازد

نیم شب راه نیمروز زند

چون ز شب سایه بر خور اندازد

سیم پالای چشم ما هر دم

سیم پالوده بر زر اندازد

مردم بحر از آب دیدهٔ ما

جامهٔ موج در براندازد

در هوای تو چون پرد خواجو

که عقاب فلک پر اندازد

ادامه مطلب
سه شنبه 27 تیر 1396  - 3:39 PM

 

طوطی چو سخن گوئی پیش شکرت میرد

طوبی چو روان گردی بر رهگذرت میرد

جوزا چو قدح نوشی پیش تو کمر بندد

و آندم که قبا پوشی پیش کمرت میرد

مشک ختنی هر دم در زلف تو آویزد

شمع فلکی هر شب پیش قمرت میرد

کو زنده دلی تا جان در پای تو افشاند

کانرا که بود جانی برخاک درت میرد

ثابت قدم آن باشد کاندر قدمت افتد

صاحب نظر آن باشد کاندر نظرت میرد

هر زندهٔ صاحب دل کز جان خبری دارد

چون از تو خبر یابد پیش خبرت میرد

ای خسرو بت رویان بگشا لب شیرین تا

فرهاد صفت خواجو پیش شکرت میرد

ادامه مطلب
سه شنبه 27 تیر 1396  - 3:39 PM

 

دلم دیده از دوستان برنگیرد

که بلبل دل از بوستان برنگیرد

ز من سایه‌ئی ماند از مهر رویش

گر آن مه ز خور سایبان برنگیرد

ببازار او نقد دل چون فرستم

که قلبست و کس رایگان برنگیرد

دلم چون کشد مهد سلطان عشقش

که یک ذره هفت آسمان برنگیرد

جهان مشگ و عنبر نگیرد گر آن مه

ز رخ زلف عنبرفشان برنگیرد

قد عاشقان خم نگیرد چو سنبل

گر او سنبل از ارغوان برنگیرد

اگر بیدل مهربان خاک گردد

دل از یار نامهربان برنگیرد

بجان جهان کی رسد رهرو عشق

اگردل ز جان وجهان برنگیرد

چرا سنبل لاله پوش تو یکدم

سر از پای سرو روان برنگیرد

نیابد کنار از میان تو آنکو

حجاب کنار از میان برنگیرد

دل نازکم تاب فکرت نیارد

تن لاغرم بار جان برنگیرد

اگر من بمسجد کنم دعوت دل

بجز راه دیر مغان برنگیرد

برو آستین بیش مفشان که خواجو

به خنجر سر از آستان برنگیرد

ادامه مطلب
سه شنبه 27 تیر 1396  - 3:39 PM

 

دلم که حلقهٔ گیسوی یار می‌گیرد

درون حلقه نشستست و مار می‌گیرد

بهر کجا که روم آب دیده می‌بینم

که دامن من شوریده کار می‌گیرد

نگار تا ز من خسته دل کنار گرفت

ز خون دیده کنارم نگار می‌گیرد

غلام آن بت چینم که سرحد ختنش

طلایهٔ سپه زنگبار می‌گیرد

دو چشم آهوی روباه باز صیادش

بغمزه شیر دلانرا شکار می‌گیرد

چو یاد نرگس مست تو می‌کنم بصبوح

مرا ز غایت مستی خمار می‌گیرد

ز مشک چین چه خطا در وجود می‌آید

که خط سبز تو از وی غبار می‌گیرد

سرشک دیده که بر چشم کرده‌ام جایش

چه اوفتاده که از من کنار می‌گیرد

چو دم ز نافهٔ زلف تو می‌زند خواجو

جهان شمامهٔ مشک تتار می‌گیرد

ادامه مطلب
سه شنبه 27 تیر 1396  - 3:39 PM

 

کس نیست که دست من غمخوار بگیرد

یا دادم از آن دلبر عیار بگیرد

هر لحظه سرشکم بدود گرم و بشوخی

جیب من دلخستهٔ بیمار بگیرد

کی بار دهد شاخ امید من اگر یار

ترک من بیچاره بیکبار بگیرد

فرهاد چو یاد آورد از شکر شیرین

خوناب دلش دامن کهسار بگیرد

سیلاب سرشکست که هنگام عزیمت

پیش ره یاران وفادار بگیرد

ساقی بده آن می که دل لالهٔ سیراب

بی بادهٔ گلرنگ ز گلزار بگیرد

هر دم که در آن نرگس پر خواب تو بینم

خون جگرم دیده بیدار بگیرد

ترسم که برآرم نفسی از دل پردرد

و آئینه رخسار تو زنگار بگیرد

چون نافهٔ تاتار دلم خون شود از غم

چون گرد مهت نافهٔ تاتار بگیرد

خواجو ز چه معنی ز برای قدحی می

هر لحظه در خانهٔ خمار بگیرد

ادامه مطلب
سه شنبه 27 تیر 1396  - 3:39 PM

 

چون خط تو گرد رخ گلرنگ بگیرد

سرحد ختن خیل شه زنگ بگیرد

مگذار که رخسار تو کائینه حسنست

از آه جگر سوختگان زنگ بگیرد

بی نرگس مخمور تو در مجلس مستان

هر دم دلم از بادهٔ چون زنگ بگیرد

آهنگ شب از دیده من پرس که هر شب

مرغ سحر از ناله‌ام آهنگ بگیرد

هر دم که شب آهنگ کند ز آتش مهرت

دود دل من راه شباهنگ بگیرد

چون پرتو خورشید رخت بر قمر افتد

از عکس رخت لاله و گل رنگ بگیرد

خون شد دلم از دست سر زلفت و کس نیست

کانصافم از آن هندوی شبرنگ بگیرد

در پستهٔ تنگ تو سخن را نبود جای

الا که درو هر سخنی تنگ بگیرد

خواجو ستم و جور و جفا در دل خوبان

مانندهٔ نقشیست که در سنگ بگیرد

ادامه مطلب
سه شنبه 27 تیر 1396  - 3:39 PM

 

کس نیست که دست من غمخوار بگیرد

یا دادم از آن دلبر عیار بگیرد

هر لحظه سرشکم بدود گرم و بشوخی

جیب من دلخستهٔ بیمار بگیرد

کی بار دهد شاخ امید من اگر یار

ترک من بیچاره بیکبار بگیرد

فرهاد چو یاد آورد از شکر شیرین

خوناب دلش دامن کهسار بگیرد

سیلاب سرشکست که هنگام عزیمت

پیش ره یاران وفادار بگیرد

ساقی بده آن می که دل لالهٔ سیراب

بی بادهٔ گلرنگ ز گلزار بگیرد

هر دم که در آن نرگس پر خواب تو بینم

خون جگرم دیده بیدار بگیرد

ترسم که برآرم نفسی از دل پردرد

و آئینه رخسار تو زنگار بگیرد

چون نافهٔ تاتار دلم خون شود از غم

چون گرد مهت نافهٔ تاتار بگیرد

خواجو ز چه معنی ز برای قدحی می

هر لحظه در خانهٔ خمار بگیرد

ادامه مطلب
سه شنبه 27 تیر 1396  - 3:39 PM

 

گل نهالی به بوستان آورد

مرغ را باز در فغان آورد

سخنی بلبل از لبش می‌گفت

غنچه را آب در دهان آورد

نکهت نفحهٔ شمامهٔ صبح

مژدهٔ گل ببوستان آورد

دوستان را نسیم باد صبا

بوی انفاس دوستان آورد

نفس باد صبحدم چو مسیح

با تن خاک مرده جان آورد

هم عفا الله صبا که عاشق را

خبر یار مهربان آورد

درد خواجو بصبر به نشود

زانکه با خویش از آن جهان آورد

لیک نومید نیست کاب حیات

از سیاهی برون توان آورد

ادامه مطلب
سه شنبه 27 تیر 1396  - 3:39 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 715

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4509759
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث