به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

تا ز جان و دل من نام و نشان خواهد بود

غم و اندوه توام در دل و جان خواهد بود

آخر از حسرت بالای تو ای سرو روان

تا کیم خون دل از دیده روان خواهد بود

گفتم آن روز که دیدم رخ او کاین کودک

آفت دین و دل پیر و جوان خواهد بود

رمضان میکده را بست خدا داند و بس

تا ز یاران که به عید رمضان خواهد بود

پا مکش از سر خاکم که پس از مردن هم

به رهت چشم امیدم نگران خواهد بود

هاتف این‌گونه که دارد هوس مغبچگان

بعد ازین معتکف دیر مغان خواهد بود

ادامه مطلب
یک شنبه 22 مرداد 1396  - 4:06 PM

 

امروز ما را گر کشی بی‌جرم از ما بگذرد

اما به پیش دادگر مشکل که فردا بگذرد

زینگونه غافل نگذری از حال زار ما اگر

گاهی که بر ما بگذری دانی چه بر ما بگذرد

ناصح ز روی او مکن منعم که نتواند کسی

آن روی زیبا بیند و زان روی زیبا بگذرد

از بس چو تنها بیندم از شرم گردد مضطرب

می‌میرم از شرمندگی بر من چو تنها بگذرد

در راه عشق آن صنم هر کس که بگذارد قدم

باید که چون هاتف نخست از دین و دنیا بگذرد

ادامه مطلب
یک شنبه 22 مرداد 1396  - 4:06 PM

 

گفتیم درد تو عشق است و دوا نتوان کرد

دردم از توست دوا از تو چرا نتوان کرد

گر عتاب است و گر ناز کدام است آن کار

که به اغیار توان کرد و به ما نتوان کرد

من گرفتم ز خدا جور تو خواهد همه کس

لیک جور این همه با خلق خدا نتوان کرد

فلکم از تو جدا کرد و گمان می‌کردم

که به شمشیر مرا از تو جدا نتوان کرد

سر نپیچم ز کمندت به جفا آن صیدم

که توان بست مرا لیک رها نتوان کرد

جا به کویت نتوان کرد ز بیم اغیار

ور توان در دل بی‌رحم تو جا نتوان کرد

گر ز سودای تو رسوای جهان شد هاتف

چه توان کرد که تغییر قضا نتوان کرد

ادامه مطلب
یک شنبه 22 مرداد 1396  - 4:06 PM

 

شب و روزی به پایان گر تو را در وصل یار آید

غنیمت دان که بی ما و تو بس لیل و نهار آید

شتابت چیست ای جان از تنم خواهی برون رفتن

دمی از جسم من بیرون مرو شاید که یار آید

تو ای سرو روان تا از کنارم بی‌سبب رفتی

شب و روز از دو چشمم اشک حسرت در کنار آید

شدم دور از دیار یار و شد عمری که سوی من

نه مکتوبی ز یار آید نه پیکی زان دیار آید

ازو هاتف به این امید دل خوش کردم و مردم

که شاید گاهگاهی بعد مرگم بر مزار آید

ادامه مطلب
یک شنبه 22 مرداد 1396  - 4:06 PM

 

به ره او چه غم آن را که ز جان می‌گذرد

که ز جان در ره آن جان جهان می‌گذرد

از مقیم حرم کعبه نباشد کمتر

آنکه گاهی ز در دیر مغان می‌گذرد

نه ز هجران تو غمگین نه ز وصلت شادم

که بد و نیک جهان گذران می‌گذرد

دل بیچاره از آن بیخبر است ار گاهی

شکوه از جور تو ما را به زبان می‌گذرد

آه پیران کهن می‌گذرد از افلاک

هر کجا جلوهٔ آن تازه جوان می‌گذرد

چون ننالم که مرا گریه کنان می‌بیند

به ره خویش و ز من خنده‌زنان می‌گذرد

ادامه مطلب
یک شنبه 22 مرداد 1396  - 4:06 PM

 

داغ عشق تو نهان در دل و جان خواهد ماند

در دل این آتش جانسوز نهان خواهد ماند

آخر آن آهوی چین از نظرم خواهد رفت

وز پیش دیده به حسرت نگران خواهد ماند

من جوان از غم آن تازه جوان خواهم مرد

در دلم حسرت آن تازه جوان خواهد ماند

به وفای تو، من دلشده جان خواهم داد

بی‌وفایی به تو ای مونس جان خواهد ماند

هاتف از جور تو اینک ز جهان خواهد رفت

قصهٔ جور تو با او به جهان خواهد ماند

ادامه مطلب
یک شنبه 22 مرداد 1396  - 4:06 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 1056

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4459459
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث