ای دل، که ز مدرسه به دیر افتادی
وندر صف اهل زهد غیر افتادی
الحمد که کار را رساندی تو به جای
صد شکر که عاقبت به خیرافتادی
ای دل، که ز مدرسه به دیر افتادی
وندر صف اهل زهد غیر افتادی
الحمد که کار را رساندی تو به جای
صد شکر که عاقبت به خیرافتادی
ای هست وجود تو،ز یک قطره منی
معلوم نمیشود که تو چند منی
تا چند منی ز خود که: کو همچو منی؟
نیکو نبود منی، ز یک قطره منی
تا از ره و رسم عقل، بیرون نشوی
یک ذره از آنچه هستی، افزون نشوی
من عاقلم، ار تو لیلی جان بینی
دیوانهتر از هزار مجنون نشوی
هرچند که در حسن و ملاحت، فردی
از تو بنماند، در دل من دردی
سویت نکنم نگاه، ای شمع اگر
پروانهٔ من شوی و گردم گردی
زاهد نکند گنه، که قهاری تو
ما غرق گناهیم، که غفاری تو
او قهارت خواند و ما غفارت
آیا به کدام نام، خوش داری تو؟
خواهم که علیرغم دل کافر تو
آیینهٔ اسلام نهم، در بر تو
آنگه ز تجلی رخت، بنمایم
نوری که به طور یافت پیغمبر تو
رویت که ز باده لاله میروید از او
وز تاب شراب، ژاله میروید از او
دستی که پیالهای ز دست تو گرفت
گر خاک شود، پیاله میروید از او
هر شام و سحر ملائک علیین
آیند به طرف حرم خلد برین
مقراض به احتیاط زن، ای خادم
ترسم ببری، شهپر جبریل امین
ای عاشق خام، از خدا دوری تو
ما با تو چه کوشیم؟ که معذوری تو
تو طاعت حق کنی به امید بهشت
رو رو! تو نه عاشقی، که مزدوری تو
ای برده به چین زلف، تاب دل من
وی کشته به سحر غمزه، خواب دل من
در خواب، مده رهم به خاطر که مباد
بیدار شوی ز اضطراب دل من