به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

دو دل ربا که بلای دلند و آفت دین

دلم به غمزه آن رفت و دین به عشوهٔ این

یکی ز غایت عرفان گلیست پرده‌گشا

یکی ز عین حیا غنچه است پرده‌نشین

یکی به کام حریفان نموده خنده ز لب

یکی به عارض تابنده همچو در ثمین

یکی به عارض تابنده رشک ماه فلک

یکی به قامت رعنا بلای روی زمین

یکی ز طره سرچین نموده مشگ ختا

یکی ز عقده گیسو گشوده ناقه چین

یکی به قصد من از ابروان کشیده کمان

یکی چو چشم خود از گوشه‌ها گشوده کمین

ز دست هر دو دل محتشم شکاف شکاف

گهی به تیغ عداب و گهی به خنجر کین

ادامه مطلب
چهارشنبه 18 مرداد 1396  - 5:52 PM

 

چو در چوگان زدن آن مه نگون گردد ز پشت زین

زمین گوید ثنا گردون دعا روح‌الامین آمین

رسید از ماه سیمایان سپاهی در قفا اما

در این میدان نمی‌بینم سپهداری به این آئین

به تندی برق مستعجل به لنگر کوه پابرجا

به میدانها سبک جولان به محفلها گران تمکین

به تحریک طبیعت در خم چو گان بیدادم

چنان دارد که چون گویم نه آرامست و نه تسکین

شوم او را بلاگردان چو رخش ناز بی‌پایان

به پائین راند از بالا به بالا تا زد از پائین

مکن خون کوی ای دل بر سر میدان او مسکن

که آنجا در پی سر میرود صد عاشق مسکین

نثار بزمت این بس محتشم کان معدن احسان

لب گوهرفشان گاهی بجنباند پی تحسین

ادامه مطلب
چهارشنبه 18 مرداد 1396  - 5:52 PM

 

با او شبی از دیر می‌خواهم خراب آیم برون

او برقع شرم افکند من از حجاب آیم برون

خوش آن که طرح سیر شب اندازد آن مست خراب

من دامن ظلمت دران با آفتاب آیم برون

عذر گنه گویم چنان کز کشتن من بگذرد

گر آن قدر بخشد امان کز اضطراب آیم برون

در ورطهٔ عشق بتان ناکرده خود راامتحان

کشتی در آب انداختم تا چون ز آب آیم برون

تا حشر عشق از بهر من خواهد فروزد آتشی

کافتم اگر یک دم درو دردم کباب آیم برون

راندم به میدان چون فرس کز تیرباران بلا

از موج خیز خویشتن گلگون رکاب آیم برون

از ابر احسان قطره‌ای در دوزخ هجران چکان

تا محتشم یابد امان من از عذاب آیم برون

ادامه مطلب
چهارشنبه 18 مرداد 1396  - 5:52 PM

 

سرگرمئی کو تا نهم از کنج عزلت پا برون

نوبت زنان از عشق تو آیم به صد غوغا برون

چون مرد میدان را زنند از بهر جانبازی صلا

سر بر کف و کف بر دهان آیم من شیدا برون

دهشت شود نو سلسله چون از صف دیوانگان

آشفته خو زنجیر خا ایم من رسوا برون

در لشگر عقل و خرد یک مرده صد صف بر درم

تا آید از بهر جدل مرد از صف هیجا برون

کو آتش در دل که من چون دست در جیب آورم

از پرتو گیرائیش آرم ید و بیضا برون

صحرای شوری کو کزو چون روی در شهر آمدم

صد وحشی اندر پیش پس آیم ازان صحرا برون

دریای شوری کو که من کوشم چو در غواصیش

آخر به جائی در دهم تا حشر ازان دریا برون

خیل بلاصف می‌کشد میدان دم از خون می‌زند

همت فرس زین می‌کند من می‌روم تنها برون

دل میل دارد کز هوس دردیگی اندازد مرا

کز تن نیاید یک نفس بی‌آه و واویلا برون

تا کی به دریا جا کنم کز خانه جانانه‌ای

دامان استیلاکشان آید به استغنا برون

بی‌قید طفلی خواهم و عشقی که بازی بازیم

از خلوت زهدآورد هر دم به غیرتها برون

هان محتشم نزدیک شد کز رستخیز عشق تو

آری قیامت در نظر نارفته از دنیا برون

ادامه مطلب
چهارشنبه 18 مرداد 1396  - 5:52 PM

 

از سپاه حسن آخر یک سوار آمد برون

کافتاب از شرم رویش شرمسار آمد برون

همچو نخل‌تر که باد تند ازو ریزد ثمر

پر نگاه و عشوه ریز و غمزه بار آمد برون

کار مرگ آن دم شد آسان کز قد آن نخل‌تر

از نیام دهر تیغ آب‌دار آمد برون

بر فلک شد پر نفیر از بانگ پیکانان بلند

غالبا امروز شاه کامکار آمد برون

وضع سرمستانه‌اش بازار سرمستان شکست

گرچه کم شد نشاء غالب خمار آمد برون

داده تا قتل که را با خود قرار امشب که باز

تیغ بر کف چین بر ابرو بی‌قرار آمد برون

انتظاری داده بودم بر درش با خود قرار

ناگه آن سرو روان بی‌انتظار آمد برون

خط رویت خاست یا در عهدت از طوفان حسن

آفتاب عالم آرا از غبار آمد برون

نقد قلب محتشم در بوتهٔ عشق بتان

رفت بر ناقص ولی کامل عیار آمد برون

ادامه مطلب
چهارشنبه 18 مرداد 1396  - 5:52 PM

 

با وجود وصل شد زندان حرمان جای من

برکنار آب حیوان تشنهٔ مردم وای من

باغبان کاندر درون بر دست گلچین گل نزد

دست منعش در برون صد تیشه زد بر پای من

سایه بر هر کس فکند الا من دوزخ نصیب

سر و طوبی قد گل روی بهشت آرای من

هست باقی رشحه‌ای از وصل و جان من کباب

من که امروز این چنینم وای بر فردای من

پر گیاه حسرتی خواهد دمانیدن ز خاک

در پی این کاروان اشگ جهان پیمای من

از تفقدهای عامم نیز کردی ناامید

بیش ازین بود از تو امید دل شیدای من

محتشم افغان که مستغنی است از یاد گدا

پادشاه بی‌غم و سلطان بی‌پروای من

ادامه مطلب
چهارشنبه 18 مرداد 1396  - 5:52 PM

 

ز بس کز توست زیر بارجان مبتلای من

چو ریگ از هم بپاشد کوه اگر باشد به جای من

به قدر عشق اگر در حشر یابد مرتبت عاشق

بود بر دوش مجنون در صف محشر لوای من

شود مجنون ز لیلی منفعل فرهاد از شیرین

چو با مهر تو سنجد داور محشر وفای من

شود دوزخ سراسر حرف من گر عشق خوبان را

گنه داند خدا وانگه به فعل آرد جزای من

اگر در وادی وصلش بنودی یک جهان درمان

مرا تنها جهانی درد کی دادی خدای من

ز بس کز عاشقی پا در کلم ممکن نمی‌دانم

که بیرون آید از گل روز محشر نیز پای من

زهر چشمی شود صد چشمه خون محتشم جاری

چو افتد در میان روز قیامت ماجرای من

ادامه مطلب
چهارشنبه 18 مرداد 1396  - 5:52 PM

 

چو می‌خواهد که نامم نشنود بیگانه رای من

ازو بیگانه بادا هرکه باشد آشنای من

ز رغم من به نوعی مدعی را کام می‌بخشی

که می‌خواهد باخلاص از خدای من بقای من

بکش گر درخور بخشش نیم تا کی روا داری

به بدخواه از پی درخواه جز می التجای من

چو فرمائی که خاصانت به بزم آرند یاران را

به حاجب هم به جنبان گوشهٔ چشمی برای من

ز قرب یار ننهادم ز جای خود قدم بالا

چها در سر گرفتی غیر اگر بودی به جای من

به تشریف غلامی گر بلند آوازه‌ام سازی

زند بر بام چرخ ایام کوس کبریای من

ادامه مطلب
چهارشنبه 18 مرداد 1396  - 5:52 PM

 

گر شود از دیده نهان ماه من

دود برآرد ز جهان آه من

از نگه من به تمنای خویش

آه گر افتد به گمان ماه من

آن که به پندست مرا سود خواه

از همه بیش است زیان خواه من

از تو به جان آمدم اندیشه کن

جان من از نالهٔ جانکاه من

بندگیت جان من بینواست

جان من از من مستان شاه من

باش به هوش ای دل غافل که چرخ

در ره او کنده نهان چاه من

محتشم افسرده رهی داشتم

نیک زد آن سرو روان راه من

ادامه مطلب
چهارشنبه 18 مرداد 1396  - 5:52 PM

 

ای خدنگ مژه‌ات عقده گشای دل من

حل شده از تو به یک چشم زدن مشکل من

خون من ریزد اگر آن گل رعنا بر خاک

ندمد جز گل یک رنگی او از گل من

شادم از بی‌کسی خود که اگر کشته شوم

نکند کس طلب خون من از قاتل من

آن چنان تنگ دلم از غم آن تنگ دهان

که غمش نیز به تنگ آمده است از دل من

سر من بر سر آن کو فکن از تن که فتد

گاه و بی‌گاه گذار تو به سر منزل من

داشت در کشتن من تیغ تو تعجیل ولی

زود آمد به سر این دولت مستعجل من

محتشم چون به سخن نیست مه من مایل

چه شود حاصل ازین گفتهٔ بی‌حاصل من

ادامه مطلب
چهارشنبه 18 مرداد 1396  - 5:52 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 1056

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4534902
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث