به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

مرا صید افکنی زد زخم و بند افند در گردن

به ابروی کمان دار و به گیسوی کمند افکن

هم از تندی هم از تمکینش تا آگه شوی بنگر

محرف بستن تیغ و ملایم راندن توسن

سر آن شمع فانوس حیا گردم که از شوخی

به جان خلق آتش در زند چون برزند دامن

به آن رخسار گندم‌گون جمالت راست بازاری

که قرص آفتاب آنجا نمی‌ارزد به یک ارزن

تو هرجا بگذری از سینه‌ها آتش برافروزی

برآید بوی یک گلشن ولی با دود صد گلخن

ز بس کز اتحاد معنوی آمیختم با تو

نمی‌دانم در آغوش خیالت کاین توئی یا من

نخواهد مرد تا حشر ای همایون کوکب تابان

چراغ محتشم کز پرتو مهر تو شد روشن

ادامه مطلب
چهارشنبه 18 مرداد 1396  - 5:46 PM

 

پا چون کشم ز کوی تو کانجا زمان زمان

می‌آورد کشاکش عشقم کشان کشان

جان زار و تن نزار شد از بس که می‌رسد

جور فلک برین ستم دلبران بر آن

چون نیستیم در خور وصل ای اجل بیا

ما را ز چنگ فرقت آن دلستان ستان

دل داشت این گمان که رهائی بود ز تو

خط لبت چو گشت عیان شد کم آن گمان

رفتی و گشت دیده لبالب ز در اشگ

باز آی تا به پای تو ریزم روان روان

ای دل کناره کن ز بت من که روز و شب

بسته است بهر کشتن اسلامیان میان

داغی که میهنی به دل از دست آن نگار

ای محتشم ز دیدهٔ مردم نهان نه آن

ادامه مطلب
چهارشنبه 18 مرداد 1396  - 5:46 PM

 

همچو شمع از مجلست گریان و سوزان می‌رویم

رشک بر رخ تاب در دل داغ بر جان می‌رویم

همره ما جز خیال کاکل و زلف تو نیست

خود پریشانیم و با جمعی پریشان می‌رویم

ساختن با محنت عشق تو آسانست لیک

از جفای دهر و ناسازی دوران می‌رویم

همچو بلبل بینوا دور از گلستان می‌شویم

همچو طوطی تلخ کام از شکرستان می‌رویم

همچو مور از پایهٔ تخت سلیمان گشته دور

هم به یاد او سوی تخت سلیمان می‌رویم

یعنی از خاک حریم شاه سوی ملک فارس

ز اقتضای گردش گردون گردان می‌رویم

محتشم درمان درد ما وصال یار بود

وه که درد خویش را ناکرده درمان می‌رویم

ادامه مطلب
چهارشنبه 18 مرداد 1396  - 5:46 PM

 

چو نتوانم به مردم قصه آن بی‌وفا گویم

شبان گه با مه و انجم سحر گه با صبا گویم

شبی کز دوریش گویم حکایت با دل محزون

به آخر چون شود نزدیک باز از ابتدا گویم

ز پیشت نگذرم تنها که ترسم چون مرا بینی

شوی درهم که ناگه با تو حرف آشنا گویم

به من لطفی که دی در راه کرد آخر پشیمان شد

که ناگه من روم از راه و پیش غیر وا گویم

نسیم زلف پرچین تو می‌ارزد به ملک چین

اگر زلف تو را مشک خطا گویم

به انگیز رقیبان محتشم را داد دشنامی

مرا تا هست جان در تن رقیبان را دعا گویم

ادامه مطلب
چهارشنبه 18 مرداد 1396  - 5:46 PM

 

تو کشیده تیغ و مرا هوس که ز قید جان برهانیم

به مراد دل برسی اگر به مراد خود برسانیم

همه شب چو شمع ستاده‌ام که نشانمت به حریم دل

به حریم دل چه شود که اگر بنشینی و بنشانیم

چه کنم نظر به مه دگر که ز دل غم تو رود به در

که ز دیگران دگران شود به تو بیشتر نگرانیم

نیم ارچه وصل تو را سزا به همین خوشم که تو دل ربا

سگ خویش خوانیم از وفا سوی خویش اگرچه نخوانیم

دل تنگ حوصله خون شود ز ستیزهای زبانیت

ز پی ارنه لطف تو دل دهد به کرشمه‌های زبانیم

چه نکو حضوری و وحدتی بود از دو جانب اگر تو را

من ازین خسان بستان و تو ازین بتان بستانیم

گرم از درون بدر افکنی ز برون چو محتشمم مران

سگیم به داغ و نشان تو که نخواند از تو برانیم

ادامه مطلب
چهارشنبه 18 مرداد 1396  - 5:46 PM

 

بس که ماندیم به زنجیر جنون پیر شدیم

با قد خم شده طوق سر زنجیر شدیم

در جهان بس که گرفتیم کم خود چو هلال

آخرالامر چو خورشید جهانگیر شدیم

بعد صد چله به قدی چو کمان در ره عشق

یکی از خاک نشینان تو چون تیر شدیم

قلعهٔ تن که خطر از سپه تفرقه داشت

زان خطر کی به در از رخنهٔ تدبیر شدیم

رد نشد تیر بلای تو به تدبیر از ما

ما همانا هدف ناوک تقدیر شدیم

داد دادیم وفا را و ز بدگوئی غیر

متهم پیش سگان تو به تقصیر شدیم

محتشم عشق و جوانی و نشاط از تو که ما

در غم و محنت آن تازه جوان پیر شدیم

ادامه مطلب
چهارشنبه 18 مرداد 1396  - 5:46 PM

ما به عهدت خانهٔ دل از طرب پرداختیم

در به روی خوش دلی بستیم و باغم ساختیم

سایه‌پرور ساخت صد مجنون صحراگرد را

رایتی کاندر بیابان جنون افراختیم

خشک بر جا ماند رخش فارس گردون چو ما

توسن جرات به میدان محبت تاختیم

عشق او ما را گرفت از چنگ دیگر دلبران

تن برون بردیم ازین میدان ولی جان باختیم

گر توکل را درین دریاست دخل ناخدا

بادبان برکش که ما کشتی در آب انداختیم

تا محک فرسا نشد نقد محبت یک به یک

ما زر ناقص عیار خویش را نشناختیم

محتشم بهر چراغ افروزی در راه وصل

هرزه مغز استخوان خویش را بگداختیم

ادامه مطلب
چهارشنبه 18 مرداد 1396  - 5:46 PM

 

بس که ما از روی رسوائی نقاب افکنده‌ام

عشق رسوا را هم از خود در حجاب افکنده‌ایم

تا فکنده طرح صلح آن جنگجو با ما هنوز

یاز دهشت خویش را در اضطراب افکنده‌ایم

ز آتش دل دوزخی داریم کز اندیشه‌اش

خلق را پیش از قیامت در عذاب افکنده‌ایم

مژده ده صبح شهادت را که چون هندوی شب

ما سر خود پیش تیغ آفتاب افکنده‌ایم

رخش خواهش را عنان گردیده بیش از حد سبک

گرچه ما از صبر لنگر بر رکاب افکنده‌ایم

پاس بیداران این مجلش تو را ای دل که ما

از برای مصلحت خود را به خواب افکنده‌ایم

ما به راه عشق با این شعف از تاثیر شوق

پا ز کار افتادگان را رد شتاب افکنده‌ایم

لنگری ای توبه فرمایان که ما این دم هنوز

کشتی ساغر به دریای شراب افکنده‌ایم

محتشم اکنون که یاران طرح شعر افکنده‌اند

ما قلم بشکسته آتش در کتاب افکنده‌ایم

ادامه مطلب
چهارشنبه 18 مرداد 1396  - 5:40 PM

 

آن شوخ جانان آشنا سوزد دل بیگانه هم

صبر از من دیوانه برد آرام صد فرزانه هم

لعلش بشارت می‌دهد کان غمزه دارد قصد جان

پنهان اشارت می‌کند آن نرگس مستانه هم

از بس که در مشق جنون رسوا شدم پیرانه سر

خندند بر من نوخطان طفلان مکتب خانه هم

ای ناصخ از فرمان من سرمی‌کشد تیغ زبان

امروز پند من مده کاشفته‌ام دیوانه هم

گر روی بنمائی به من ای شمع بنمایم به تو

در جان سپاری عاشقی چابک‌تر از پروانه هم

ای کنج دلها مهر تو در سینه‌ام روزنی

شاید توانی یافتن چیزی درین ویرانه هم

بیگانگیهای سگت شبها چو یاد آید مرا

گرید به حالم آشنا رحم آور بیگانه هم

چون در کنارم نامدی زان لب کرم کن بوسهٔ

کز بادهٔ وصلت شدم راضی به یک پیمانه هم

چون شانه بر کاکل زدی رگهای جان محتشم

صد تاب خورد از دست تو صد نیشتر از شانه هم

ادامه مطلب
چهارشنبه 18 مرداد 1396  - 5:40 PM

 

تو به زور حسن ایمن مشو از سپاه آهم

که من ضعیف پیکر ملک قوی سپاهم

شه چار رکن عشقم که به چار سوی غیرت

ز سیه گلیم محنت زده‌اند بارگاهم

نه هوای سربلندی نه خیال ارجمندی

نه سراسری و خرگه نه غم سرو کلاهم

ز هجوم وحشیانم شده متفق سپاهی

که ز خسروی چو مجنون به ستیزه باج خواهم

ز جنون فزود هردم چو بلای ناگهانی

در و دشت در حصارم دد و دام در پناهم

زده سر ز باغ رویت چه گیاه خوش نسیمی

که گل جنون شکفته ز نسیم آن گیاهم

ز تو محتشم چه پنهان که دگر به قصد ایمان

ز بتان نامسلمان صنمی زده است راهم

ادامه مطلب
چهارشنبه 18 مرداد 1396  - 5:40 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 1056

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4534783
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث