به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

ای فخر جهان ، جمال دولت

آفاق بتو جمال دارد

گردون ، که بروست مطلع سعد

دیدار تو را بفال دارد

هر اهل هنر ، که در جهان هست

از سعی تو جاه و مال دارد

ای نام گرفته ، مال داده

از حال توبه که حال دارد ؟

جز نام ، دگر هر آنچه باشد

از مال جهان زوال دارد

ادامه مطلب
جمعه 17 شهریور 1396  - 10:54 AM

 

خسروا ، چرخ با عنایت تو

دل اهل هنر نیازارد

دست بر آسمان برد هر کو

پای در خدمت تو بفشارد

بنده روزی که پیش تو نبود

از حساب حیات نشمارد

بشنو این قطعه ، کز شنیدن او

طبع را سمع در نشاط آرد

هر که در نظم این سخن نگرد

بحری از نظم در بپندارد

شاد زی سال و مه ، که شادی تو

غم ابنای فضل نگذارد

ادامه مطلب
جمعه 17 شهریور 1396  - 10:54 AM

 

صاحب ، ای فاضلی ، که از دانش

بندهٔ تست صاحب عباد

همت تست پیشوای علوم

فکرت تست مقتدای رشاد

همه محض محامدی و شرف

همه عین مکارمی و سداد

گشته طبع ترا هنر مامور

شده جان ترا خرد منقاد

ای گرفته عیار فضل بدان

طبع نقاد و خاطر وقاد

داند ایزد که : رفت بی تو مرا

هم ز دل صبر و هم ز دیده رقاد

باد حاصل ز من مراد اجل

گر مرا جز لقای تست مراد

تا عروضی ز حاف و خرم همی

اندر اسباب آرد و اوتاد

باد کون تو از فساد آمن

اندرین شاهراه کون و فساد

ادامه مطلب
جمعه 17 شهریور 1396  - 10:54 AM

 

شمس دین ، صورت ، بو الفتح

ای در فضل بر دلت مفتوح

ای تو شیر و غابروز مصاف

وی تو ابر سخا بوقت صبوح

از تو ایام را هزار شرف

وز تو اسلام را هزار فتوح

فضل را از تو چرخ جموش

نیست باحشمت تو دهر جموح

باشارات تو ز بیدادی

توبه کردست روزگار و نصوح

دفع توفان جور گردون را

شده درگاه تو سفینهٔ نوح

تاز بختست خاطری خرم

تا ز چرخست سینه ای مجروح

باد در زیر پای نکبت دهر

شخص بدخواه دولتت مطروح

ادامه مطلب
جمعه 17 شهریور 1396  - 10:54 AM

 

شاها ، خدایگانا ، آنی که لحظه ای

از بیم خنجر تو نیارد غنود چرخ

در روزگار دولت تو همچو ماتمی

پوشد ز هیبت تو لباس کبود چرخ

تا رفت جز براه وفاقت نرفت ماه

تا بود جز بحکم مرادت نبود چرخ

از روی فخر گوهر اکلیل خویش ساخت

هر نکته کان ز لفظ شریفت شنود چرخ

شاها چو دست حشمت تو برسرم ببرد دهر

در زیر پای قهر تنم را بسود چرخ

هر چان طراوتست ز حالم ببرد دهر

هر چان حلاوتست ز عیشم ربود چرخ

بی حسن اصطناع تو و لطف جود تو

عیشم بکاست عالم و رنجم فزرود چرخ

به زین بمن نگر ، که اگر حالتی بود

والله ! که مثل من بخواهد نمود چرخ

ادامه مطلب
جمعه 17 شهریور 1396  - 10:54 AM

 

بعلم نظیرش نیابی بهمت

بگیتی مثالش نیابی بحکمت

مقدم بدانش ، ممیز ببخشش

مظفر بکوشش ، موفر بخدمت

ز زمزم حلاوت چشاند بسیرت

ز رضوان نشانی نماید بعصمت

دما دم وفاتش رساند سعادت

پیاپی خلافش چشاند مذمت

ادامه مطلب
جمعه 17 شهریور 1396  - 10:54 AM

 

تاج اسلام شمس الدین ، گشتست

خاک صدر تو آسمان را تاج

تحفه داده ترا عنایت حق

سیرت و نام صاحب المعراج

هست عزم ترا مضای حسام

هست رأی ترا ضیای سراج

قصر عالیت ثابت الارکان

بحر بر تو دایم الامواج

در گه تست مأمن خائف

حضرت تست موقف محتاج

در گذشته بارتفاع محل

قدر تو از نظام و از ابراج

نکند با تو چرخ رای خلاف

نسپرد با تو دهر راه لجاج

سرورا ، گفته ای مرا : کامروز

نیست الا بمجلس تو رواج

صدر تو مقصد منست ، چنانک

خانهٔ کعبه مقصد حجاج

وطن من ز حمل بخشش تو

هست آگنده از زر و دیباج

گشته انبار من پر از غله

بی غم و رنج ، بلکه دخل و خراج

خواست بیماری نیازم کشت

گر نکردی مرا کف تو علاج

ادامه مطلب
جمعه 17 شهریور 1396  - 10:54 AM

 

صابر، ای چون صبر ذات تو گزیده نزد عقل

تا نپنداری که در هجرت دل من صابرست

هست چندان آرزوی تو مرا ، کز وصف آن

هم کتابت عاجزست و هم عبارت قاصرست

عقل من مغلوب و شوق طلعت تو غالبست

جان من مقهور و رنج فرقت تو قاهرست

غایبست از مسکن تو شخص مسکینم و لیک

هر کجا شخص تو باشد جانم آنجا حاضرست

نیست نادر آن که جان بی جسم یابد زندگی

جسم کان بی جان بود زنده ، منم وین نادرست

تو چو قطبی ساکن اندر یک مکان ، لیکن چو ماه

صیت تو اندر همه اطراف گیتی سایرست

فکرتی داری ، که گوهر تحفهٔ آن فکرتست

خاطری داری ، که دریا سخرهٔ آن خاطرست

مستقر تو هزاران بابلست ، از بهر

شعر تو سرمایهٔ سحر هزاران ساحرست

بندهٔ نثر تواند و چاکر نظم تواند

هر چه در اقطار عالم کاتبست و شاعرست

قدر تو اندر معالی همچو شمس طالعست

طبع تو اندر معالی همچو بحر زاخرست

در فاخر خیزد از طبع تو ، آری ، در جهان

هر کجا بحریست زاخر جای در فاخرست

این چه حال افتاد ، کاشعار ترا در رنج آن

مطلع و مقطع شکایات سپهر جابرست

خاندان طاهر پیغمبر اندر محنت اند

غم خورد زین حال هر کش اعتقاد طاهرست

آن که دین را کرد نصرة ذوالفقار جد او

در مضیقی اوفتاده ، بی معین و ناصرست

تا شنیدم از فلک آل پیمبر شاکی اند

ناکسم گر جان من از زندگانی شاکرست

نی بسوی هیچ عشرت سینهٔ من مایلست

نی بروی هیچ راحت دیدهٔ من ناظرست

من کیم خود ؟ کز برای این سبب در خلد عدن

خسته روح کاظمست و رنجه جان باقرست

می گزارم من بنظم و نثر حق نعمتش

کافر نعمت ، بشرع مردمی در ، کافرست

شعر تو آمد بمن ، لیکن مرا اندر جواب

از مهابت مانعست و از محبت آمرست

نیست قدرت بر جواب شعر تو طبع مرا

گر چه طبعم بر همه انواع دانش قادرست

عذر تقصیر رهی بپذیر ، از روی کرم

زانکه تقصیر رهی را عذر های ظاهرست

ادامه مطلب
جمعه 17 شهریور 1396  - 10:54 AM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 132

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4346554
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث