به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

ای خواجه آزاده که مفتون توکشتند

قومی به جوابی و گروهی به سئوالی

نگزیدم بهتر ز بساط تو بساطی

نشنیدم خوش‌تر ز مقال تو مقالی

هنکام‌بهار است و سبک بکذد این‌فصل

چونان که نماند زو، جز خواب و خیالی

زین روی مرا خود هوس سیر بهار است

با ماهی کز عشقش زارم چو هلالی

حوری چو به باغ اندر نازنده تذروی

ماهی چو به دشت اندر تازنده غزالی

بیرون شدنی باید با او به دو فرسنگ

ارجو که پس از هجر برم ره به وصالی

اسبی دو ببایدمان با زین و لگامی

غرنده چو شیری و رونده چو مرالی

آسوده ستانم ز تو و آسوده دهم باز

زبراکه مرا نیست نه باری نه جوالی

دانم که فرستی‌شان فردا به‌ بر ‌من

گر خادم نفروشند غنجی و دلالی

ارجو که کنی شاد بهاری به بهاری

ای گشته ز تو شاد جهانی به نوالی

ادامه مطلب
جمعه 18 تیر 1395  - 4:54 PM

من و تو هر دو ای ...

دو جوانیم شوخ و مندیلی

تو کنون از وجوه هندوستان

زر ستاندستی و کنی پیلی

به رخ خود پی فریب عوام

شکلکی بسته‌ای تو تبدیلی

تو مرا حبس می‌کنی آوخ

شرم بادت ز ننگ فامیلی

چون مرا بینی و تو را بینم

هر دومان می‌شویم پاتیلی

تو از آن اخم‌های اجمالی

من ازین خنده‌های تفصیلی

خندهٔ من چو شی رشرزهٔ نر

اخم تو چون جهود تنزیلی

کاین پس از اخم می کند نغ‌نغ

وآن پس از خنده می‌زند سیلی

ادامه مطلب
جمعه 18 تیر 1395  - 4:54 PM

تندی مکن که رشتهٔ چل ساله دوستی

در حال بگسلد چو شود تند آدمی

هموار و نرم باش که شیر درنده را

زیر قلاده برد توان با ملایمی

مرد اراده باش که دیوار آهنین

چون نیم جو اراده‌، نباشد به محکمی

رمز است‌ هرچه ‌هست و ‌حقیقت‌ جز این ‌دو نیست

ای نور چشم این دو بود عین مردمی

یا راه خیر خلق سپردن به حسن خلق

یا راه خیر خویش سپردن به خُرّمی

ور زان که همت تو به آزار مردمست

شیری به هر طریق نکوتر ز کژدمی

ادامه مطلب
جمعه 18 تیر 1395  - 4:54 PM

ابوسعید که اوراست اختر مسعود

به اوج عزت چون شمس تابناک و جلی

حسین اسم و حسن رسم آن که طینت او

خود از ازل بسرشته است با ولای علی

به جان اوست مرکب سعادت ابدی

به ذات اوست مخمر شرافت ازلی

خدایگانا ای آن که در جمال وکمال

به‌ عصر خویش کنون بی‌شبیه و بی‌بدلی

فروغ دیدهٔ ملکی و دودهٔ شرفی

چراغ دیدهٔ مجدی و دیدهٔ دولی

شنیده‌ام یکی از شاعران ستوده تو را

که کارها همه را می کنی تو زبر جلی

هماره کم‌محلی بایدت بدین اشخاص

که نیست چارهٔ ایشان بغیر کم‌ محلی

خدایگانا از من بگو به آن شاعر

که گفته بود: مر او را نه قیمی نه ولی

مرا ولی است ولی خدا و حجت عصر

مراست قیم و قیوم‌، رب لم‌یزلی

ز بعد لطف خدا و ائمهٔ اطهار

مرا تو قبلهٔ امید و کعبهٔ املی

بلی اگر نظری باید از امام مرا

به تو کنند حوالت که خالی از خللی

به‌حق خالق یکتا هرآن که خصم تو شد

دو تا شود قدش از ضرب ذوالفقار علی

ادامه مطلب
جمعه 18 تیر 1395  - 4:54 PM

بنام ایزد که نو شد در جهان عنوان فردوسی

به دوران شهنشه تازه شد دوران فردوسی

زبان بسته گوبا شد، ادب را دهر جویا شد

ز نو بشکفت و بویا شد، گل بستان فردوسی

اگر گشتش دل محزون ز شاه غزنوی پر خون

ز شاه پهلوی اکنون برقصد جان فردوسی

اگر بودی کنون زنده درین دوران فرخنده

ز مدحش‌ بودی آکنده همه دیوان فردوسی

به امر خسرو ایران مزارش گشت آبادان

ز رفعت بود با کیوان سر ایوان فردوسی

بنامش‌ جشن ‌برپا شد جهان‌ پرشور و غوغا شد

سرودی عالم‌آرا شد حدیث شأن فردوسی

به‌ زینت‌ بخشی ایران شهنشاه فلک دربان

بپا کرد این دبیرستان به‌ شهرستان فردوسی

بمان کز همت‌ خسرو درین‌ حکمت‌ سرای ‌نو

فضیلت افکند پرتو به فرزندان فردوسی

برین دوران بهروزی درآید روز پیروزی

شود ایران امروزی به از ایران فردوسی

چو ختم این یادگار آمد گل حکمت ببار آمد

به‌تاریخش‌ «‌بهار»‌ آمد مدیحت‌خوان فردوسی

هنرمند آفرین راند چو این تاریخ برخواند:

«‌به‌دنیا جاودان ماند دبیرستان فردوسی‌»

ادامه مطلب
جمعه 18 تیر 1395  - 4:54 PM

شنیده‌ای تو که سنجر به عمد یا به خطا

بزد به سینه سر خیل شاعران تیری

بلی معزی کش بود در جگر پیکان

نبست لب ز ثنا گرچه بود دلگیری

نماند شاعر از آن زخم تا به سال دگر

ولی بماند به سنجر بزرگ تشویری

*‌

*‌‌

زمانه نیز مرا زد به سینه چندین تیر

که نیست بهر علاجش به دست تدبیری

زمانه گویم و اهل زمانه را خواهم

زمانه را نبود قدرتی وتاثیری

...............................

...............................

گذشت عهد جوانیم زیرپنجهٔ شاه

چو زیر پنجهٔ شیری ضعیف نخجیری

...............................

...............................

بجای آنکه نهد زخم کهنه را مرهم

ز زخم‌های نو انگیخت خشم و تکدیری

به بینوایی و حرمان من نشد خرسند

ولیک نوع ستم‌هاش یافت توفیری

ز درد و رنج کمان شد قدم بسان کسی

که بسته آرزوی خوبش بر پر تیری

گماشت بر من و بر عرض‌ من‌ سفیهی چند

ازین دروغ‌زنی‌، فاسقی‌، زبونگیری

نبشته این پی رسواییم مقالاتی

کشیده آن پی بدنامیم تصاویری

گرفته سیم و زر از... و کرده هجو بهار

هجای گنده‌تر از گندنایی و سیری

علو قدر مرا اینت برترین برهان

که‌... راست ز من وحشتی و تشویری

...............................

...............................

اگر چه‌ زخم زبان مولم است‌، لیک خوشم

از آنکه نیست د‌رین ترهات تاثیری

مرا که دامان از آفتاب پاک‌تر است

سیاه رو نکند تهمتی و تکفیری

کسی که شصت بهارش گذشت کج نکند

رهش‌، نه سردی مهری نه گرمی تیری

ز عهد باز نگردم ز خوف دشنامی

ز گفته دست نشویم به سوء تعبیری

به ترک دوست نگویم به هیچ تهدیدی

به راه غیر نپویم به هیچ تحذیری

به پیشگاه جلال خدا معاذالله

نکرده‌ام گنهی کآوردم معاذیری

نه زبن حسودان در آرزوی تحسینی

نه زین عوانان در انتظار تقدیری

به‌رغم سنت دیرین و راه و رسم مهان

نداشت‌..... حرمت چو من پیری

.. ... .. ... ...... .. .. ...... ..

..............................

هر آنچه پند بدادم نداشت آثاری

هرآنچه موعظه کردم نکرد تاثیری

بسی حقایق گفتم‌، ولیک در بر...

نبود یکسره جز حیلتی و تزویری

نه‌راست گفت و نه گفتار بنده داشت به‌راست

جز آن که شد تلف از عمر ما مقادیری

به ماه بهمن گفتم یکی قصیده که بود

ز راه و رسم بزرگی‌، بزرگ تصویری

گر آن سخن‌ها بر سنگ خاره گشتی نقش

شدی ز سنگ عیان پاسخی و تقریری

گمانم آن که برنجید نیز از آن سخنان

چو بود منتظر مدحتی ز نحریری

یکی نگفت بهار است شهره در فن خویش

چنان که هست بهرکشوری مشاهیری

ادامه مطلب
جمعه 18 تیر 1395  - 4:54 PM

مانده بود از امتیاز دارسی

با حساب پارو با پیرار سی

خلق ایران سرگران زین امتیاز

ز آذری و مشهدی و فارسی

اهل آبادان فقیر و پر ز نفت

لندن و پاریس و ناپل و مارسی

پهلوی آن کهنه کاغذ بردرید

چون برنده تیغ‌، نسج گارسی

شاعری دانا که بود استاد کل

درکلام پهلوی و پارسی

سال تاربخش بپرسید از خرد

در جوابش گفت‌: «‌لغو دارسی‌»

ادامه مطلب
جمعه 18 تیر 1395  - 4:54 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 81

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4551993
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث