به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

گفتم به‌ دل چرا طربت شد بدل به غم

گفتا پس از صبوریم از دل طرب مخواه

گفتم چه ‌خواهی‌ از دل ‌و جان بعد او بگوی

گفتا ز جان و دل‌، جز رنج و تعب مخواه

گفتم سبب چه شد که به غم مبتلا شدی

گفتا خدای داند از من سبب مخواه

گفتم که چرخ‌، قامت من چنبری نمود

گفتا ز چرخ غیر جفا و کرب مخواه

گفتم ز روزگار چه باید امید داشت

گفتا دگر ز شاخ صنوبر رطب مخواه

گفتم مگر به فضل و ادب آفتی رسید

گفتا دگر نشانه ز فضل و ادب مخواه

گفتم مگر نیارد روز و شبش نظیر

گفتا دگر نظیر وی از روز و شب مخواه

گفتم مگر خرد را خوشیده بوستان

گفتا ز بوستان خرد جز حطب مخواه

گفتم چگونه او ملک آمد به شاعران

گفتا به جز حقیقت از این لقب مخواه

گفتم مگر که مادح سلطان دین رضاست

گفتا بلی بغیر ویش منتسب مخواه

گفتم که دستگیر وی آیا به حشر کیست

گفتا جز از محمد و آل این طلب مخواه

گفتم که مصرعی پی تاریخ او بگوی

گفتا: «‌پس‌از صبوریم از دل طرب مخواه‌»

ادامه مطلب
جمعه 18 تیر 1395  - 4:43 PM

با نی گفتا بلوط شرمت باد

زان جسم نوان و پیکر ساده

از مادر دهر رو شکایت کن

تا از چه تو را بدین نمط زاده

بر من بنگرکه پیکرم چون کوه

پیش صف حادثات استاده

کالای مرا همی برد دهقان

برکتف ستور و پشت عراده

غرید بسی زکبر و استغنا

چو غرش مست ازتف باده

نی گفت ز صد توانگر والا

بهتر یک ناتوان افتاده

من خود نی‌ام و به‌نیستی شاکر

وز محنت هست و نیست آزاده

ناگه بادی قوی وزیدن را

آغاز نمود و نی شد آماده

خم گشت‌و سجود برد نی‌برخاک

چون سجدهٔ زاهدان به سجاده

استاد بلوط پیش باد اندر

چون دیوی دست و پا به‌قلاده

و آخر ز هجوم‌ باد پیچان گشت

و افتاد ز پای‌، سر ز کف داده

بشکست‌وفتادو جان‌به‌مالک داد

لب بسته ز عجز و دیده بگشاده

دیدیم پس از دمی که باد استاد

استاده نی و بلوط افتاده

ادامه مطلب
جمعه 18 تیر 1395  - 4:43 PM

تا هست همی خوریم باده

چون‌نیست نمی‌خوربم باده

روزی که بهای می کم آید

آن روزکمی خوریم باده

ما از پی جلب اشتهایی

یا دفع غم‌، خوربم باده

ور جام به ماکند تعارف

زیبا صنمی‌، خوریم باده

ادامه مطلب
جمعه 18 تیر 1395  - 4:43 PM

دریغ و درد که در عین نیکخواهی و مهر

نهفت رخ ز رفیقان نیکخواه‌، امین

دریغ و آه که در نیم‌شب به مرگ فجا

رسید روز حیاتش به شامگاه، امین

جدا شد از بر یاران به نیمه‌راه حیات

نبود اگرچه ز یاران نیمه‌راه‌، امین

امین تجار آن سید ستوده که بود

تمام عمر به نزد گدا و شاه‌، امین

پناه خلق‌، سر خاندان‌، حبیب‌الله

غنوده در کنف رحمت اله‌، امین

نبرده بود ز راهش چو خواجگان دگر

غرور دولت و سودای مال و جاه‌، امین

بعین عزّ و غنا می‌توان شدن درویش

گر این سخن نپذیری بود گواه‌، امین

به روز حادثه داد امتحان بسی‌، که کند

پی دفاع وطن کار صد سپاه‌، امین

ز جان‌ و مال‌ و کسان‌ جمله‌ دست‌ شست‌ و برفت‌

زمان هجرت و آن دورهٔ سیاه‌، امین

ز حبس و نفی نرنجید و راه کج نگرفت

که صدق و راستیش بود تکیه‌گاه، امین

شمار سال وفاتش یکی ز یاران خواست

بهار غمزده گفتا: «‌دریغ و آه امین‌»

ادامه مطلب
جمعه 18 تیر 1395  - 4:43 PM

به عهد پهلوی شاه جوانبخت

که بادش دولت و اقبال همراه

بیامد لشکری تا قوم لر را

به آداب تمدن سازد آگاه

هم از مرز لرستان شاه‌راهی

کشد تا خاک خوزستان به‌دلخواه

به ره در پافشاری کرد این کوه

گرفت از فرط نادانی سر راه

به امر خسروش در هم شکستند

وز آن پیدا شد این عالی گذرگاه

به‌ تاریخش‌ بهار از حق‌ مدد خواست

بگفتندش ز نام شه مدد خواه

چو شد ز امر رضا شه کنده این کوه

بجو تاریخش از لفظ «‌رضا شاه‌»

ادامه مطلب
جمعه 18 تیر 1395  - 4:43 PM

ای دختر خوب نازنین من

پروانه ماه مه جبین من

تو بخت منی در آستان من

تو دست منی در آستین من

از مادر مهربان جدا گشتی

گشتی به سویس همنشین من

دیدی پدرت ز رنج نالانست

از روی وفا شدی قرین من

می کوشی و یک‌زمان نه‌ای فارغ

از تسلیت دل غمین من

ای مرهم سینهٔ فکار من

و ای مونس خاطر حزین من

هرچند بهار من ز من دور است

هستی تو بهار دلنشین من

دیدار تو هست لاله‌زار من

رخسار تو هست فرودین من

موی تو خمیده ضیمران من

روی تو شکفته یاسمین من

با مهر تو از فلک ندارم باک

برخیزد اگر فلک به کین من

هرچندکه کودکی‌، بزرگ آمد

قدر تو به چشم تیزبین من

با این خرد وکمال و زیبایی

فرزند منی و جانشین من

خوی تو و روبت ای پری آمد

شایستهٔ مدح و آفرین من

یزدانت جزای خیر فرماید

ای دختر خوب نازنین من

ادامه مطلب
جمعه 18 تیر 1395  - 4:43 PM

زمانه کرد چو در بر شعار دین و وطن

شدند مردم مسکین شکار دین و وطن

به میر و کاهن روز نخست لعنت باد

کز آن دوگشت بپا یادگار دین و وطن

ز پیش گرسنگان بهر پاس عزت خویش

گریختند به پشت حصار دین و وطن

بر اختلاف خلایق بنای دولت خویش

نهاد هرکه نمود ابتکار دین و وطن

به خیر محض نباشد جهان ولیک افتاد

بشر به دام شرور از شرار دین و وطن

خدا نیای بشر بود و خاک مادر او

فغان ز قیم نااستوار دین و وطن

ادامه مطلب
جمعه 18 تیر 1395  - 4:43 PM

دو رویه زبر نیش مار خفتن

سه پشته روی شاخ مور رفتن

تن روغن‌زده با زحمت و زور

میان لانهٔ زنبور رفتن

به کوه بیستون بی‌ره‌نمایی

شبانه با دو چشم کور رفتن

برهنه زخم‌های سخت خوردن

پیاده راه‌های دور رفتن

میان لرز وتب با جسم پر زخم

زمستان توی آب شور رفتن

به پیش من هزاران بار بهتر

که یک جو زیر بار زور رفتن

ادامه مطلب
جمعه 18 تیر 1395  - 4:43 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 81

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4553368
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث