به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

غزل شمارهٔ ۲۷۱

 

انوری

انوری » دیوان اشعار » غزلیات

 

یا بدان رخ نظری بایستی

یا از آن لب شکری بایستی

یا مرا در غم و اندیشهٔ او

چون دل او دگری بایستی

نیست از دل خبرم در غم او

از دل او خبری بایستی

مدتی تخم وفا کاشته شد

بجز امید بری بایستی

آخر این تیره شب عیش مرا

سالها شد سحری بایستی

یارب این یارب بی‌فایده چیست

آخر این را اثری بایستی

رشتهٔ صحبت ما را پس از این

به از این پا و سری بایستی

همه بگذاشتم آخر به دلش

انروی را گذری بایستی

ادامه مطلب
دوشنبه 4 مرداد 1395  - 3:24 PM

غزل شمارهٔ ۲۷۲

 

انوری

انوری » دیوان اشعار » غزلیات

 

ای دیر به دست آمده بس زود برفتی

آتش زدی اندر من و چون دود برفتی

چون آرزوی تنگ‌دلان دیر رسیدی

چون دوستی سنگ‌دلان زود برفتی

زان پیش که در باغ وصال تو دل من

از داغ فراق تو برآسود برفتی

ناگشته من از بند تو آزاد بجستی

ناکرده مرا وصل تو خشنود برفتی

آهنگ به جان من دلسوخته کردی

چون در دل من عشق بیفزود برفتی

ادامه مطلب
دوشنبه 4 مرداد 1395  - 3:24 PM

غزل شمارهٔ ۲۶۸

 

انوری

انوری » دیوان اشعار » غزلیات

 

جانا به کمال صورتی‌ای

در حسن و جمال آیتی‌ای

وصف رخ تو چگونه گویم

می‌دان که به رخ قیامتی‌ای

با وصل تو ملک جم نخواهم

زیرا که تو به ز ملکتی‌ای

انصاف اگر دهیم جانا

آراسته خوب صورتی‌ای

گفتی که تراام انوری باش

لیکن چه کنم که ساعتی‌ای

ادامه مطلب
دوشنبه 4 مرداد 1395  - 3:24 PM

غزل شمارهٔ ۲۶۹

 

انوری

انوری » دیوان اشعار » غزلیات

 

گر مرا روزگار یارستی

کار با یار چون نگارستی

برنگشتی چو روزگار از من

گرنه با روزگار یارستی

برکنارم ز یار اگرنه مرا

همه مقصود در کنارستی

نیست در بوستان وصل گلی

این چه ژاژست کاش خارستی

هجر بر هجر می‌شمارم و هیچ

بار یک وصل در شمارستی

بیش از این روی انتظارم نیست

کاشکی روی انتظارستی

روزگارست مایهٔ همه کار

ای دریغا که روزگارستی

بارکش انوری حدیث مکن

که اگر بر خریت بارستی

در همه نامهات نامستی

در همه کارهات کارستی

ادامه مطلب
دوشنبه 4 مرداد 1395  - 3:24 PM

غزل شمارهٔ ۲۷۰

 

انوری

انوری » دیوان اشعار » غزلیات

 

همچون سر زلف خود شکستی

آن عهد که با رهی ببستی

بد عهد نخوانمت نگارا

هرچند که عهد من شکستی

کس سیرت و خوی تو نداند

من دانم و دل چنان که هستی

از شاخ وفا گلم ندادی

وز خار جفا دلم بخستی

از هجر تو در خمارم امروز

نایافته‌ای ز وصل هستی

با این همه میل من سوی تو

چون رفتن سیل سوی پستی

از جان من ای عزیز چون جان

کوتاه کن این درازدستی

ادامه مطلب
دوشنبه 4 مرداد 1395  - 3:24 PM

غزل شمارهٔ ۲۶۵

 

انوری

انوری » دیوان اشعار » غزلیات

 

تا که دستم زیر سنگ آورده‌ای

راستی را روز من شب کرده‌ای

از غم عشق تو دل خون می‌خورد

وای آن مسکین که با او خورده‌ای

یک به ریشم کم کن از آهنگ جور

گرنه با ایام در یک پرده‌ای

دل همی دزدی و منکر می‌شوی

بازیی نیکو به کو آورده‌ای

با چنین دست اندرین بازی مگر

سالها این نوع می پرورده‌ای

انوری دم درکش و تسلیم کن

کین ستم بر خویشتن خود کرده‌ای

ادامه مطلب
دوشنبه 4 مرداد 1395  - 3:24 PM

غزل شمارهٔ ۲۶۶

 

انوری

انوری » دیوان اشعار » غزلیات

 

دامن اندر پای صبر آورده‌ای

پس به بیداد آستین برکرده‌ای

هر زمان گویی چه خوردم زان تو

بیش از این چبود که خونم خورده‌ای

یک به دستم کم کن از آهنگ جور

گرنه با ایام در یک پرده‌ای

خون همی ریزی و فارغ می‌روی

بازیی نیکو به کو آورده‌ای

باری از خون منت گر چاره نیست

هم تو کش چون هم توام پرورده‌ای

انوری خود کرده را تدبیر چیست

زهرخند و خون‌گری خود کرده‌ای

ادامه مطلب
دوشنبه 4 مرداد 1395  - 3:24 PM

غزل شمارهٔ ۲۶۷

 

انوری

انوری » دیوان اشعار » غزلیات

 

زردرویم ز چرخ دندان‌خای

تیره‌رایم ز عمر محنت‌زای

نه امیدی که سرخ دارم روی

نه نوبدی که تازه دارم رای

با که گویم که حق من بشناس

باکه گویم که بند من بگشای

از قیاسی که تکیه‌گاه منست

باز جستم زمانه را سر و پای

روشنم شد که در بسیط زمین

نیک عهدی نیافرید خدای

ادامه مطلب
دوشنبه 4 مرداد 1395  - 3:24 PM

غزل شمارهٔ ۲۶۳

 

انوری

انوری » دیوان اشعار » غزلیات

 

مسکین دلم به داغ جفا ریش کرده‌ای

جور از همه جهان تو به من بیش کرده‌ای

دل ریش شد هنوز جفا می‌کنی بر او

ای پر نمک دلم همه بر ریش کرده‌ای

بر عاشقان جفا کنی ای دوست روز و شب

لیکن ز جمله بر دل ما بیش کرده‌ای

گفتی که از فراق چه رنجت همی رسد

آری قیاس ما ز دل خویش کرده‌ای

ادامه مطلب
دوشنبه 4 مرداد 1395  - 3:24 PM

غزل شمارهٔ ۲۶۴

 

انوری

انوری » دیوان اشعار » غزلیات

 

بر مه از عنبر عذار آورده‌ای

بر پرند از مشک مار آورده‌ای

بر حریر از قیر نقش افکنده‌ای

بر گل از سنبل نگار آورده‌ای

هرچه خوبان را به کار آید ز حسن

در خط مشکین به کار آورده‌ای

بیش رخ منمای کاندر کار تن

روح را چون زیر و زار آورده‌ای

دوش می‌کردی حساب عاشقان

انوری ار در شمار آورده‌ای

ادامه مطلب
دوشنبه 4 مرداد 1395  - 3:24 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 146

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4601488
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث