به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

شجاعی ای خط و شعر تو دام و دانهٔ عقل

هزار مرغ چو من صید دام و دانهٔ تو

ز من زمین خداوند من ببوس و بگوی

که ای زمانهٔ فضل و هنر زمانهٔ تو

نزاد مادر گیتی به صد هزار قران

نه چون تو یا چو جگرگوشهٔ یگانهٔ تو

چو گردکی که رساند زمین به دامن تو

چو مویکی که ستاند هوا ز شانهٔ تو

اگر ز روی ضرورت کرانه کردم دوش

ز خدمت تو و بیرون شدم ز خانهٔ تو

تو بر زمانه نه آن پر گشاده سیمرغی

که خوابگاه مگس شاید آشیانهٔ تو

ز جاه تو چه عجب کاختران کرانه کنند

بر آسمان ز موازات آسمانهٔ تو

مرا ز خدمت تو جاه تست مانع و بس

که حایلست مرا جاه بی‌کرانهٔ تو

وگرنه مردمک چشم من چه خواهد آن

که معتکف بنشیند بر آستانهٔ تو

ادامه مطلب
چهارشنبه 27 مرداد 1395  - 1:11 PM

 

این همایون در فرخنده‌سرای

تا ابد باد در اقبال به پای

چوبش ایمن شده از فرسودن

زیر این گنبد گیتی‌فرسای

اندرو خاصیت مغناطیس

کاهن از طبع درو گیرد جای

نتوانند ز رفعت پیمود

آستانش انجم گیتی‌پیمای

لفظ و معنی صریرش همه این

مرحبا خواجه درآ خواجه درآی

مجد دین بوالحسن عمرانی

که زاحسانش سرشته است خدای

آسمانی نه به تدبیر به قدر

آفتابی نه به تحویل به رای

کان چو قدرت نبود روزافزون

وین چو رایت نبود نورافزای

ای تصاویر سخا را قلمت

گشته ز انگشت کرم چهره‌گشای

دشمنانت همه انگشت‌گزای

دوستانت همه انگشت‌نمای

دست تو گلبن باغ کرمست

بلبل کلک برو وحی‌سرای

تا فلک در پی تحصیل کمال

دایم از شوق بود ناپروای

کار از روی بزرگی و شرف

کارفرمای فلک را فرمای

طبل بدخواه تو در زیر گلیم

وز غم حادثه نالنده چو نای

ادامه مطلب
چهارشنبه 27 مرداد 1395  - 1:11 PM

ای انوری تویی که به فضل و هنر سزند

احرار روزگار و افاضل ترا رهی

بودند در قدیم امیران و شاعران

واکنون شدت مسلم بر شاعران شهی

هستت خبر که هستم دور از تو ناتوان

اشکم چو ناردانه و رخسار چون بهی

مشغول بوده‌ای که نکردی عیادتم

یا خود مرا محل عیادت نمی‌نهی

نی‌نی ز ابلهی است مرا از تو این طمع

خیزد چنین طمع به حقیقت ز ابلهی

با رنج ناتوانی ای دوستان مرا

دل گشت پر ز انده و از صبر شد تهی

گوید طبیب بهتری امروز غم مخور

اینک برفت علت و آغاز شد بهی

غم این غمست و بس که ز من فوت می‌شود

در بزم صدر عالم رسم سه‌شنبهی

آن جنت نعیم اگر در جهان بود

ممکن ظهور جنت ماوی، فتلک هی

ادامه مطلب
چهارشنبه 27 مرداد 1395  - 1:11 PM

ای ز قدر تو آسمان در گو

آفتاب از تو در خجالت ضو

قدر و رای تو از ورای سپهر

آفتابی و آسمانی نو

دل و دست تو گاه فیض و سخا

برده از ابر و آفتاب گرو

بنده را صاحب استری دادست

استری ماه نعل و گردون دو

خلقت آسیاء کی دارد

صفت آسیای او بشنو

سنگ زیرین او همیشه روان

گو در او آب و باد هیچ مرو

ناو او از درون و او معکوس

دلو او از برون و او در گو

آسیابی چنین و باری نه

بی‌شبانروز آسیابان رو

انوری این همه مزیح ز چیست

چند ازین ترهات شو هاشو

خود به یک ره بگو که بی‌کارست

آس دندانش ز آس کردن جو

تا ترا جود صدر دولت و دین

برهاند ز انتظار درو

او تواند که کشت همت او

هیچ بی‌ارتفاع نیست برو

ادامه مطلب
چهارشنبه 27 مرداد 1395  - 1:11 PM

ای مقصد کشور چهارم

در نیک و بد آستانهٔ تو

وی رفعت آسمان هفتم

باطل شده در زمانهٔ تو

بر شاخ وجود بنده مرغیست

منسوب به آشیانهٔ تو

در دام حریف نو فتادست

اومید همه به دانهٔ تو

خطی به وکیل لهو بنویس

یعنی به شرابخانهٔ تو

ادامه مطلب
چهارشنبه 27 مرداد 1395  - 1:11 PM

ای زمین را ز بهر خدمت تو

آسمان بارها ثنا گفته

وی به الماس خاطر وقاد

در اسرار اختران سفته

ز اعتدال بهار خاطر تو

بوستان کمال بشکفته

دامن همت تو گرد فساد

از محیط فلک فرو رفته

من ز بیداری قضا و قدر

روزها همچو بخت خود خفته

تو نپرسی که آخرت چون زد

بر زمین آسمان آشفته

ادامه مطلب
چهارشنبه 27 مرداد 1395  - 1:05 PM

ای جهان را دفین به دست تو در

چون معادن هزار سرمایه

دولتت را دوام همخانه

مدتت را زمانه همسایه

گردن و گوش آفرینش را

رسمهای تو گشته پیرایه

جود را پروریده همت تو

راست چونان که طفل را دایه

ملکی در محاسن و اخلاق

زان نداری محاسن و خایه

آفتابی و در مراتب جاه

آفتابت فروترین پایه

چیست کز تابش تو در نورند

همه آفاق و بنده در سایه

ادامه مطلب
چهارشنبه 27 مرداد 1395  - 1:05 PM

مرا دی یاسمن پیغام دادست

به تو ای صاحب و صدر یگانه

ز هر نوعی سخن گفتست پنهان

غرض را درج کرده در میانه

چه فرمایی کنون پیغام او را

به سمع تو رساند بنده یانه

مرا گفتست فردا کاتش صبح

زند از کورهٔ مشرق زبانه

بگو او را که می‌گوید فلانی

که ای خلقت چو جودت بی‌کرانه

چو در سالی مرا ده روز افزون

نباشد نوبت از گشت زمانه

پس از ده روز خود تاخیر کردم

شوم تا سال دیگر آفسانه

کنون درخواستی دارم ز خلقت

همانا ناورد با من بهانه

دو روزک نیز در صحن چمن آی

بگو تا مطرب آرند و چغانه

به زیر سایهٔ گل شادمان باش

مرا از لطف خود کن شادمانه

چون من بهر تو آیم خوب نبود

من اندر باغ و تو در تاب خانه

ادامه مطلب
چهارشنبه 27 مرداد 1395  - 1:05 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 146

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4597530
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث