به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

ای خردمند اگر گوش سوی من داری

قطعه‌ای بر تو بخوانم که عجب مانی از آن

در جهانداری و فرماندهی خلق خدای

بر سزاواری سلطان بنمایم برهان

سیصد و سیزده پیغمبر مرسل بودند

که فرستاده به هر وقت یکی را یزدان

نام سلطان به جمل چون عدد ایشانست

پس بود قاعدهٔ نظم جهان چون ایشان

فر او هرکه ببیند دهد انصاف که او

پادشاهیست به حق بر همه معمور جهان

گر ترا شبهت و شکیست در این دانی چه

شبهت و شک ترا حل نکند جز قرآن

شو اولی‌الامر بخوان پس عدد آن بشناس

به حساب جمل و مبلغ آن نیک بدان

تا بود راست حسابش چو حساب سنجر

چون که واوی که نه مقروست کنی زو نقصان

گر کسی گوید ما صد همه سنجر نامیم

گویمش نی‌نی منک چو اوئلوالامر بخوان

زانکه منکم ز شما باشد از روی لغت

باز از روی حساب ار تو بدانی سلطان

پس یقین شد که پس از باری و پیغمبر حق

نرسد بر همه آفاق جز او را فرمان

ای سه قرن از مدد عدل تو و رحمت حق

بوده سکان زمین بی‌خبر از دور زمان

ای به حق سایهٔ آن کس که ترا حافظ اوست

تا بود سایهٔ خورشید در آن حفظ بمان

ادامه مطلب
چهارشنبه 27 مرداد 1395  - 12:51 PM

گیتی به سر سنان گشادیم

پس از سر تازیانه دادیم

ملک همه خسروان گرفتیم

سد همه دشمنان گشادیم

بنیاد جهان اگر کهن بود

از عدل جهان نو نهادیم

قایم به وجود ماست گیتی

بس آتش و آب و خاک و بادیم

شادند به عدل ما جهانی

ما لاجرم از زمانه شادیم

تا ظن نبری که ما به شاهی

امروز به تازگی فتادیم

کز مادر خویش روز اول

شایستهٔ تخت و تاج زادیم

سنجر که جهان سراسر او داشت

از ماست و ما از آن نژادیم

مسمار سه ملک برکشیدیم

جایی که دو دم بایستادیم

گر عادل و راد بود سنجر

شکرست که عادلیم و رادیم

بیداد و ستم نیاید از ما

کاخر پسران میردادیم

ادامه مطلب
چهارشنبه 27 مرداد 1395  - 12:51 PM

ای کمال زمان بیا و ببین

که ز عشقت چگونه می‌سوزم

با بهار رخت تواند گفت

شب یلداکه روز نوروزم

در فراق رخ چو خورشیدت

روشنایی نمی‌دهد روزم

کیسه‌ای دادیم در این شبها

که همی وام صحبت اندوزم

روزها رفت و من نمی‌دانم

که بر آن کیسه کیسه‌ای دوزم

یارب از کاردی بود با آن

که بدان کین دشمنان توزم

سر چو سرو از نشاط بفرازم

رخ ز شادی چو گل برافروزم

وگر این کار هست بیهوده

تن زن آنگاه کاسهٔ یوزم

سایه بر کار این سخن مفکن

زانکه چون سایه بر تو آموزم

ادامه مطلب
چهارشنبه 27 مرداد 1395  - 12:45 PM

کردگارا مشته رندی ده جهان را خوش تراش

تا که از قومی که هم ایشان و هم ما تیشه‌ایم

شعر بردم خواجه را حالی جوابی باز گفت

لفظ و معنی همچنان یعنی که ما هم‌پیشه‌ایم

قصه تا کی گویم از بس خواب خرگوش خسان

راست چون شیران به شب آتش زده در بیشه‌ایم

خاطر از اندیشه عاجز و نقد کیسه این

دیر شد معذور می‌دار اندر آن اندیشه‌ایم

ادامه مطلب
چهارشنبه 27 مرداد 1395  - 12:45 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 146

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4597518
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث