به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

سراجی ای ز مقیمان حضرت ترمد

رسید نامهٔ تو همچو روضه‌ای ز بهشت

حدیث فخری منحول اندرو کرده

که دست و طبعش جز دوک آن حدیث نرشت

غرض چه یعنی دزدیست بی‌حیا آخر

من این ندانم کز ماده گاو ناید کشت

به کعبهٔ سخن اندر چه ذکر او رانی

که ذکر او نکند هیچ کافری به کنشت

گواهیش که گواهی خود در این محضر

ز ننگ او به همه شهر خود دو کس ننوشت

ادامه مطلب
جمعه 15 مرداد 1395  - 12:15 PM

مکرم مفصل سدیدالدین سپهر سروری

ای کفت باغ امل را بهترین اردیبهشت

آنچنان افزون ز روی مرتبت ز ابنای عصر

کافتاب از ماه و چرخ از خاک و کعبه از کنشت

دست قدرت صورت آدم همی کردی نگار

ذکر اقبال تو بر اوراق گردون می‌نبشت

نه که خود آدم به ذکر تو تقرب می‌نمود

چون صور بخش هیولی خاک آدم می‌سرشت

سرورا وقت ضرورت خاصه چون من بنده را

بردن حاجت به نزدش چون کریمان نیست زشت

چون ندارم آنچه با قارون فروشد در زمین

در دلم آنست کانرا قبله کردن زرد هشت

در چنین وقتی مرا چون بندهٔ امر توام

از کف رادت که او جز تخم آزادی نکشت

گر نباشد آنچه اسمعیل را زو بد خلاص

زان بنگریزم که آدم را برون کرد از بهشت

ادامه مطلب
جمعه 15 مرداد 1395  - 12:15 PM

ای بزرگی کز آب و خاک چو تو

دست دوران آسمان نسرشت

تخمی از لطف در زمین کمال

چو تو حراث روزگار نکشت

یاد کردی ز انوری به کرم

باز بر پشت روزگار نبشت

غرض او تویی و خدمت تو

نه ملاقات چوب و صحبت خشت

در سرایی که تو نخواهی بود

در و دیوار او چه خوب و چه زشت

به خدایی که کعبه خانهٔ اوست

که بود کعبه بی‌توام چو کنشت

میزبان اول آنگهی خانه

روئیة الله نخست باز بهشت

ادامه مطلب
جمعه 15 مرداد 1395  - 12:15 PM

در حدود ری یکی دیوانه بود

سال و مه کردی به سوی دشت گشت

در تموز و دی به سالی یک دو بار

آمدی در قلب شهر از طرف دشت

گفتی ای آنان کتان آماده بود

زیر قرب و بعد ازین زرینه طشت

قاقم و سنجاب در سرما سه چار

توزی و کتان به گرما هفت و هشت

گر شما را با نوایی بد چه شد

ورچه ما را بود بی‌برگی چه گشت

راحت هستی و رنج نیستی

بر شما بگذشت و بر ما هم گذشت

ادامه مطلب
جمعه 15 مرداد 1395  - 12:15 PM

جهان ز رفتن مودود شه موئید دین

به ما نمود مزاج و به ما نمود سرشت

جریده‌ایست نهاد سیه سپید جهان

که روزگار درو جز قضای بد ننوشت

چه سود از آنکه از این پیش خسروان کردند

زرزمگاه قیامت به بزمگاه بهشت

چو عاقبت همه را تا به سنجر اندر مرو

شدست بستر خاک و شدست بالین خشت

کدام جان که قضاش از ورای چرخ نبرد

کدام تن که فناش از فرود خاک نهشت

بگو که خوشه آسانی از کجا چینم

که گاو چرخ از این تخم و بیخ هیچ نکشت

بگو که جامهٔ آسایش از کجا پوشم

چو دوک زهره از این تاروپود هیچ نرشت

مسافران بقا را چو نیست روی مقام

دوروزه منزل و آرامگه چه خوب و چه زشت

خدای ناصر دین را بزرگ اجرای داد

که دهر خرد بساطی ز ملک در ننوشت

ادامه مطلب
جمعه 15 مرداد 1395  - 12:15 PM

جریده‌ایست نهاد سیه سپید جهان

که روزگار درو جز قضای بد ننوشت

جهان نثار گل تیره کرد آب سیاه

وزان زمانه نهفت آنکه سالها بسرشت

زمانه روزی چند از طریق عشوه گری

دهد بهار بقای ترا جمال بهشت

ولیک باد خزانش چو شاخ عمر شکست

به موت بستر و بالین کند ز خاک و ز خشت

ادامه مطلب
جمعه 15 مرداد 1395  - 12:15 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 146

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4600489
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث