به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

مرا مقصود فرزندان آدم

ز فرزندان صدق خود شمردست

خداوند اوحدالدین خواجه‌اسحق

که گیتی با بزرگیهاش خردست

گرش بینی بگو ای آنکه پایت

ز رتبت پایهٔ گردون سپردست

خبر داری که فرزند عزیزت

چه پای امروز در خواری فشردست

ز پای اندر میفکن دست گیرش

که اندر پایمال و دست بردست

ادامه مطلب
دوشنبه 11 مرداد 1395  - 12:16 PM

آن شد که جهان لاف همی زد که من آنم

کز بوالحسنم راتبه هر روز سه مردست

زان روز که قصد فلک از غصهٔ رتبت

در گوشهٔ حبسش گرو حادثه کردست

بالله به نان و نمک او که جهان نیز

جز خون جگر یک شکم سیر نخوردست

ادامه مطلب
دوشنبه 11 مرداد 1395  - 12:16 PM

شاها بدان خدای که بر دست قدرتش

هفت آسمان چو مهره به دست مشعبدست

فرماندهی که در خم چوگان حکم اوست

این گویهای زر که بدین سبز گنبدست

کین بنده تا ز خدمت بزم تو دور ماند

روزی دم خوش از دم او برنیامدست

ادامه مطلب
دوشنبه 11 مرداد 1395  - 12:16 PM

به خدایی که از کمان قضا

تیر تقدیر را روان کردست

چشمهٔ آفتاب رخشان را

خازن نقد آسمان کردست

کز نحیفی و ناتوانی و ضعف

دورم از روی تو چنان کردست

که مرا دور بودن از رویت

هرچه گویم فزون از آن کردست

نتوان شرح داد آنکه مرا

غم هجر تو بر چه سان کردست

ادامه مطلب
دوشنبه 11 مرداد 1395  - 12:16 PM

فریدالدین کاتب دام عزه

مگر چون ده منی سیکیش بردست

به گرمایی چنین در چار طاقش

به دست چار خوارزمی سپردست

بنتوانی شنید آخر که گویند

که آن صافی سخن محبوس دردست

به آبی چند آبش باز روی آر

اگر دانی که آن آتش نمردست

مصون باد از حوادث نفس عالیت

الا تا نقش گیتی ناستردست

ادامه مطلب
دوشنبه 11 مرداد 1395  - 12:16 PM

 

تو آن فرزانهٔ آزاد مردی

که آزادی ز مادر با تو زادست

دلت گر یک زمان در بند ما شد

به ما بر دست فرمانت گشادست

اگر بی‌تو نشستی بود ما را

غرامت را به جانی ایستادست

تو گر گویی که روز آمد به آخر

حدیثی از سر انصاف و دادست

ولیکن چون تویی روز زمانه

ترا هر گه که بینم بامدادست

ادامه مطلب
دوشنبه 11 مرداد 1395  - 12:16 PM

ای بزرگی که دین یزدان را

لقبت صد کمال نو دادست

دان که من بنده را خداوندی

میوه و گوشتی فرستادست

میوه در ناضج اوفتاد و کسی

اندر این فصل میوه ننهادست

گوشتی ماند و من درین ماندم

زانکه رعنا و محتشم زادست

لبش آهنگ کاه می‌نکند

چه عجب نه لبش ز بیجادست

گفتم ای گوسفند کاه بخور

کز علفها همینت آمادست

گفت جو، گفتمش ندارم، گفت

در کدیه خدای بگشادست

گفتمش آخر از که خواهم جو

اینت محنت که با تو افتادست

گفت خواه از کمال دین مسعود

که ولی نعمتی بس آزادست

منعما مکرما درین کلمات

کین زبان بسته‌ام زبان دادست

به کرم ایستادگی فرمای

کز شره بر دو پای استادست

ادامه مطلب
دوشنبه 11 مرداد 1395  - 12:16 PM

از خواص سخای مجد کرم

که همه دین و دانش و دادست

آنکه گردون در انتظام امور

تا که شاگرد اوست استادست

آنکه تا بنده می‌خرد جودش

در جهان سرو و سوسن آزادست

آنکه با اشتمال انصافش

ایمنی را کمینه بنیادست

سال و ماه از تواتر کرمش

کان و دریا ازو به فریادست

معجزی بین که غور اشکالش

نه به پای توهم افتادست

گوییا لا اله الا الله

از خواص پیمبری زادست

واندرین روزها مگر کرمش

حاجتم را زبان همی دادست

که ندانی خبر همی داری

که ز بختت چه کار بگشادست

غایت مهر خواجه بردادن

مهر زر از پی تو بنهادست

طلبم چون نکرد آن تعجیل

که در اخلاق آدمی زادست

رغبت همتش که رتبت او

از ورای خراب و آبادست

خواجه‌ای را که خازن او اوست

معطی کافتاب ازو رادست

کیست آن کس عطارد فلکی

که بدو جان آسمان شادست

دوش وقت سحر بدان معنی

که مرا زانچه گفته‌ام یادست

نابیوسان ز بخت و طالع من

به تقاضای آن فرستادست

آفرین باد بر چنین معطی

کافرینش به نزد او بادست

ادامه مطلب
دوشنبه 11 مرداد 1395  - 12:16 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 146

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4600005
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث