به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

هرکه جا داد او رسوم اهل دنیا در دماغ

از شراب خون دل هر دم کشد چندین ایاغ

آنکه بار ننگ و عار ابلهان گیرد بدوش

او الاغ است او الاغ است او الاغ است او الاغ

دل چو پر شد از غم دنیا نماند جای دین

شغل دنیا کی گذارد بهر دینداری دماغ

در کمین عمر بنشسته است دزدی هر طرف

از زن و فرزند و مال و خانه و دکان و باغ

آنزمان آگه شود کز عمر ماند یکنفس

بر زبان واحسرتا و بر دل و جان درد و داغ

پیر شد آن بوالهوس گوید جوانم من هنوز

کار خواهم کرد زیر پس عمر بگذارد بلاغ

ریش مردک شد سفید و ماند از آن ده موسیه

گوید او هست این دو رنگ از ریش خود گیرد کلاغ

ابلهانرا واعظی کردن نه کار تست فیض

کار خود نیکو کن و می دار از عالم فراغ

ادامه مطلب
چهارشنبه 3 شهریور 1395  - 3:30 PM

جان اسیر محنت و غم دل قرین درد و داغ

بیدماغم بیدماغم بیدماغم بیدماغ

میشود از قصه خون وز دیده می‌آید برون

لحظه لحظه میخورم از خون دل چندین ایاغ

در درونم لاله هست و گل ز یمن داغها

وز برون نه گشت صحرا خواهم و نه سیر باغ

شد ملول از صحبت جان سوزم از پیشم برفت

از که گیرم این دل گم گشته را یا رب سراغ

دل بفرمانم نشد تا چند بتوان داد پند

زین غم جانسوز سر تا پای گشتم داغ داغ

از مراد خود گذشتم هرچه خواهد گو بشو

خواهش آن بیغمان من دارم از خواهش فراغ

من بخود درمانده و بیچاره با صد درد و غم

دم بدم بیدردی آید گیرد از حالم سراغ

مهربانیهای دم سردان بسی سرد است سرد

گرمی این بیغمان سوزنده‌تر از سوز داغ

آنکه از حال دلم پرسید گوید کو جواب

ای برادر رحم کن بر فیض بیدل کو دماغ

ادامه مطلب
چهارشنبه 3 شهریور 1395  - 3:30 PM

عشق بر اکوان محیطست و وسیع

عشق در عالم مطاع است و مطیع

عشق در دلها حیاتست و روان

عشق در سرها سماع است و سمیع

عشق در مردان حق آئینه است

مینماید پرتو حسن منیع

عشق در سالک رهست و راهبر

میرساند تا بدرگاه رفیع

عشق در املاک واله بودنست

عشق در افلاک جولان سریع

عشق آتش سوختن افروختن

عشق در انجم نظرهای بدیع

عشق در کوی زمین افتادگی است

عشق در انهار جریان سریع

عشق در بحرست امواج غریب

عشق در بّر است دامان وسیع

عشق در کوهست تمکین و ثبات

عشق در باد هوا سیر سریع

عشق در مرغان خوش الحان نعم

عشق در گلهاست الوان بدیع

عشق در اطفال لهوست و لعب

در زنان ازواج را بودن مطیع

عشق در نادان ز دانایان سوال

عشق دانا دانش و خلق وسیع

عشق دلهای تهی از عشق حق

پر شدن از مهر رخسار بدیع

عشق در شاعر معانی بستن است

عشق در فیض است احصای جمیع

ادامه مطلب
چهارشنبه 3 شهریور 1395  - 3:30 PM

ایاک ادعوا انت السمیع

ایاک ارجوا انت الشفیع

همت بلندم کوتاه دستم

انت الرفیع انت المنیع

هر جا کنم رو روی تو بینم

بالا و پستی انت الوسیع

یا من احاط بکل شیء

والکل احصی انت الجمیع

دنیای من تو عقبای من تو

هم این و هم آن انت البدیع

طی کن کتابم وقت حسابم

بگذر ز من زود انت البدیع

کأساً اذقنی من عین حبّک

فیض الفیض یدعوا انت السّمیع

ادامه مطلب
چهارشنبه 3 شهریور 1395  - 3:30 PM

یار بما نکرد صبر و شکیب را وداع

ناله ما اثر نکرد صبر و شکیب را وداع

یار نظر نمیکند ناله اثر نمیکند

غصه سفر نمیکند صبر و شکیب را وداع

یار زما کرانه کرد شرم و حیا بهانه کرد

صبر مرا روانه کرد صبر و شکیب را وداع

یار بعشق اشاره کرد عشق بناله چاره کرد

جامهٔ صبر پاره کرد صبر و شکیب را وداع

آتش عشق درگرفت ناطقه رخت بر گرفت

عقل ره سفر گرفت صبر و شکیب را وداع

آتش عشق تیز شد جان بره گریز شد

باقی صبر نیز شد صبر و شکیب را وداع

عشق شکیب میبرد جامهٔ صبر می‌درد

کس غم ما نمیخورد صبر و شکیب را وداع

فیض ز عشق مست شد مست می الست شد

دین و دلش ز دست شد صبر و شکیب را وداع

ادامه مطلب
چهارشنبه 3 شهریور 1395  - 3:30 PM

بر سر خسته‌ات بیا دم نزع

تا ترا سر نهم بپا دم نزع

تا که جانرا بپایت افشانم

قدمی رنجه کن بیا دم نزع

زندگی را ز سر دگر گیرم

پرسشی گر کنی مرا دم نزع

آرزوی دل آن بود ای جان

که به بینم رخ ترا دم نزع

نفس باز پس به پیشت اگر

بسپارم خوشا خوشا دم نزع

پیشتر آئی ار دمی خوشتر

که ندارد اثر دوا دم نزع

تا نفس هست ذکر دوست کنم

فیض در خدمتست تا دم نزع

ادامه مطلب
چهارشنبه 3 شهریور 1395  - 3:30 PM

خورشید روئی گردید طالع

دردم نهان شد چون برق لامع

گر ایستادی آتش فنادی

هم در مدارس هم در صوامع

آنرا که دیدش طالع قوی بود

وانکو ندیدش از ضعف طالع

این ماه رویان کم رو نمایند

آنماه چرخست کان هست طالع

از بس عزیزند از کس گریزند

دیدارشانرا باشد موانع

مهر زمین را مه مه توان دید

مهر فلک هست هر روز طالع

خورشید رویان هرجا نباشند

خورشید چرخست کان هست واسع

ساقی بده می بیگانهٔ نیست

از خویش رفتم دیگر چه مانع

بگذار ای فیض اشعار باطل

از حق سخن گو کان هست نافع

ادامه مطلب
چهارشنبه 3 شهریور 1395  - 3:30 PM

نحم خیالت گردد چو طالع

در چرخ آیند اهل صوامع

رو مینماید دل می‌رباید

لیکن نپاید چون برق لامع

آن هم بوقتی بر نیک بختی

کو کرده باشد رفع موانع

گه دل رباید گه جان فزاید

گه غم زداید دارد منافع

دلخستگانیم بر خاک کویت

تا تو کرائی بختست و طالع

بر درگه تو بهر شفاعت

جز تو نداریم خود باش شافع

دیگر نگوئی ای فیض الا

شعری که باشد اندر مجامع

ادامه مطلب
چهارشنبه 3 شهریور 1395  - 3:30 PM

مطرب عمر این سراید در سماع

میروم ای عیش جویان الوداع

هر کرا باز است گوش هوش جان

میکند این نغمه از عمر استماع

هر که او زین نغمه باشد بهره‌ور

باشدش از زندگانی انتفاع

جان من در کارسازی سعی کن

دم بدم بانگ رحیل است و وداع

گر بحق نزدیک گردی یک وجب

او شود نزدیک تو بر یک ذراع

گر ذراعی میشوی نزدیک تو

او شود نزدیک تو مقدار باع

گر تو آهسته بسوی او روی

فهو للعبد للاسراع راع

از عبادت قرب حق تحصیل کن

در تقرب از فنا گیر انتفاع

شو ز خود فانی بحق باقی چو فیض

خویش را و ما سوا را کن وداع

بی‌شجاعت نیست کو صف بشکند

آنکه خود را بشکند نعم الشجاع

ادامه مطلب
چهارشنبه 3 شهریور 1395  - 3:30 PM

بی دلانرا از نکو رویان چه حظ

رأفت دین و بلای جان چه حظ

زاهدان را چون ز خوبان بهره نیست

از دل ایشانرا چه سود از جان چه حظ

شاهدان را از جمال خود چه ذوق

عاشقانرا از غم اینان چه حظ

چون کسی را تاب دیدار تو نیست

از جمالت ای مه تابان چه حظ

تا نگه کردی دلم را بردهٔ

زین نگاه دلربا ای جان چه حظ

دل بری و دین بری و جان بری

از تو ای بر همزن سامان چه حظ

درد تو چون خستگان را راحتست

خسته را از جستن درمان چه حظ

هجر تو جان میستاند وصل دل

مرمر ازین وصل وزین هجران چه حظ

درد تو در دست و درمان نیز درد

فیض را زین دردو زین درمان چه حظ

ادامه مطلب
چهارشنبه 3 شهریور 1395  - 3:30 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 102

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4376743
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث