یافتی چون که مال غره مشو
چون تو بس دید و بیند این دیرند
یافتی چون که مال غره مشو
چون تو بس دید و بیند این دیرند
ای جان همه عالم در جان تو پیوند
مکروه تو ما را منما یاد خداوند
رخ اعدات از تش نکبت
همچو قیر و شبه سیاه آمد
فاخته گون شد هوا ز گردش خورشید
جامهٔ خانه بتیک فاخته گون شد
گوسپندیم و جهان هست به کردار نغل
چون گه خواب بود سوی نغل باید شد
مرده نشود زنده، زنده بستودان شد
آیین جهان چونین تا گردون گردان شد
ایا بلایه، اگر کارت تو پنهان بود
کنون توانی، باری، خشوک پنهان کرد
بر روی پزشک زن، میندیش
چون بود درست بیسیارت
بخت و دولت چو پیشکار تواند
نصرة و فتح پیشیار تو باد
از جود قبا داری پوشیده مشهر
وز مجد بنا داری بر برده مشید