آن کس که عمل به جز مجازی نکند
در خدمت محمود ایازی نکند
از مردم دیده کی پذیرند نماز
تا خرقه به خون دل نمازی نکند
آن کس که عمل به جز مجازی نکند
در خدمت محمود ایازی نکند
از مردم دیده کی پذیرند نماز
تا خرقه به خون دل نمازی نکند
خواهی که به کام دشمنانت نکنند
انگشت نمای مردمانت نکنند
پرهیز کن از خواهر و از دختر و زن
تا حیز و دیوث و قلتبانت نکنند
آنها که شراب را حکیمانه خورند
سرطست که می به شرط پیمانه خورند
اکنون که حرام شد حکیمان نخورند
پیمانه چو باشد اهل پیمانه خورند
با قد تو سرو سرفرازی نکند
با زلف تو مشک دست یازی نکند
سوسن سخن بنفشه با موی تو گفت
آن به که دگر زبان درازی نکند
تا عارض چون آتشت افروخته اند
صد خرمن تقوی و ورع سوخته اند
گویی که قبای دلبری روز ازل
بر قد تو پرداخته و دوخته اند
جانهای رسل براس و عین آمده اند
حوران همه با زینب و زین آمده اند
امشب ملکوت آسمانها بتمام
گریان به عزاپرس حسین آمده اند
گر چه به قلم کام بسی دانی راند
وز نوک قلم مشک توانی افشاند
چون نامه خویشتن بباید خواندن
منویس کتابتی که نتوانی خواند
آنکس که طریق مدح و ذمّ می داند
میدان که هجا و هزل هم می داند
در هزل مرا ز خویش کم می دانی
یا ابن حسام از تو کم می داند
چون خواجه نظام در چنان محرم شد
فردوس ز فرّ قدمش خرّم شد
چون زآن به حساب سال با هم ضم شد
تاریخ وفات صاحب اعظم شد
چون لاله و سبزه باهم آمیخته شد
از لؤلؤی تر زمرد انگیخته شد
گل خنجر بید دید برداشت سپر
می گفت که خون ارغوان ریخته شد