به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

من ترا دارم و جز لطف توام نیست کسی

در جهانم نبود غیر تو فریاد رسی

نفسی بی تو نیارم زدن، ای جان، گر چه

نکنی یاد من خسته به عمری نفسی

هر کسی راست هوایی و خیالی در سر

من به جز فکر و خیال تو ندارم هوسی

غرقه در بحر غم عشقم و در خون جگر

می رود بی رخت از چشمه چشمم ارسی

بیش ازینم چو مگس از شکر خویش مران

که تفاوت نکند در شکرستان مگسی

بر من دل شده هر چند گزیدی دگری

به وصالت که به جای تو مرا نیست کسی

بلبل جان من از شوق گلستان رخت

تا به کی صبر کند نعره زنان در قفسی

طالب وصل شو، ای خسرو خوبان، خسرو

نه من دلشده ام، بس که چو من نیست کسی

ادامه مطلب
یک شنبه 6 فروردین 1396  - 1:45 PM

در سر افتاده ز عشق توام، ای جان، هوسی

با سگ کوی تو گفتم که برآرم نفسی

بر درت حلقه چو زنجیر درم بهر درای

ناله ها کردم و فریاد چو بانگ جرسی

نشدی ملتفت حال من، ای عمر عزیز

هرگز این خواری و زاری نکشیده ست کسی

حلقه زلف سمن سای تو در دور قمر

فتنه پیدا کند و غارت و آشوب بسی

سر به سر با سگ کوی تو نهاده خسرو

چون به پابوس تو، ای جان، نشدش دسترسی

ادامه مطلب
یک شنبه 6 فروردین 1396  - 1:45 PM

به فراغ دل زمانی نظری به ماهرویی

به از آنکه چند شاهی، همه عمر های و هویی

نه ز دست نوجوانان به چمن شدم، ولیکن

هوس جمال جانان نرود به رنگ و بویی

نفسم به آخر آمد، نظرم ندید سیرش

بجز این نماند ما را هوسی و جستجویی

ببرید ناتوان را به طبیب آدمی کش

که چو مرد نیست باری به نظاره چو اویی

چه خوش است مست ما را به کرشمه لعب چوگان

که به خاک در نغلتد سر ما بسان گویی

به خدا که رشکم آید ز رخت به چشم خود هم

که نظر دریغ باشد ز چنان لطیف رویی

دل من که شد ندانم چه شد آن غریب ما را

که برفت عمر و نآمد خبرش به هیچ سویی

سخن سگان شبرو نزند مگر کسی را

که شبیش بوده باشد گذری به گرد کویی

مکن، ای صبا، مشوش سر زلف آن پریوش

که هزار جان خسرو به فدای تار مویی

ادامه مطلب
یک شنبه 6 فروردین 1396  - 1:45 PM

همه شب فرو نیاید به دلم کرشمه سازی

ز شب است اینکه دارم غم و ناله درازی

به نمازش ار چه بینم چپ و راست بیش از آن است

دو سلام چار گویم چو ادا کنم نمازی

به جفا کلاه کج نه چو شناختی حد خود

که میان شهسواران چو تو نیست شاهبازی

وه از این هوس بمردم که به زیر پات میرم

مه من تمام کرد آن هوسم به نیم نازی

همه شب چو شمع باشم به چنین خیال پختن

که طفیل شمع پیشت بودم شبی گدازی

چو ندارم این سعادت که به گریه پات شویم

ز پی ره تو شستن من و گریه و نیازی

همه خونست اشک خسرو، همه این بود ضرورت

پسر سبکتگین را چو به دل بود ایازی

ادامه مطلب
یک شنبه 6 فروردین 1396  - 1:45 PM

پسرا و نازنینا، به کرشمه گاه گاهی

اگر اتفاقت افتد، به فتادگان نگاهی!

ز غمت کجا گریزم که جهان گرفت حسنت

ز تو هم به تست، یارا، اگرم بود پناهی

شرف هلاک مابین، به دو بوسه جان نو ده

که گر این امید باشد، بزییم چندگاهی

چو فغان کنم به کویت، ز علی اللهم چه رنجی؟

در شه تهی نباشد ز نفیر دادخواهی

نکنی تو راه کوته بر ما و هر زمانی

به فنا رهم نماید اجل و دراز راهی!

به امید با تو ما را چو نرفت پیش کاری

پس از این چو نامرادان من و گوشه ای و آهی

چه دراز بود امشب که خیال بر سر آمد

بدمید صبح، لیکن چو به سر رسید ماهی

به یکی ز همنشینان سخن تو دوش گفتم

که تو دیده ای فلان راچو به سر سیه کلاهی

به جواب گفت خسرو تو کجا رسی به وصفش

نظری ز دور می کن به جمال پادشاهی

ادامه مطلب
یک شنبه 6 فروردین 1396  - 1:45 PM

پیش از این من با جوانان آشنایی کردمی

کاشکی زیشان هم از اول جدایی کردمی

از دل گمگشته اکنون گوش نتوانم نهاد

زانکه اول وصف خوبان ختایی کردمی

زین دل دوزخ اگر افروختی شمع مراد

وقتی آخر شام غم را روشنایی کردمی

یک سخن شیرین ندارم یاد از آن رویی که آن

بر جراحتهای جانی مومیایی کردمی

توبه داد این چشم شاهدباز و این شاهد مرا

زانچه من وقتی حدیث پارسایی کردمی

ای خوش آن شبها که از بهر گدایی بر درت

بر سر کوی تو بر درها گدایی کردمی

خلعت تیغت ز خون بایستی اندر گردنم

تا میان عاشقانت خودنمایی کردمی

از پی تو دوست می دارم غمت را، ورنه من

با چنان بیگانه ای کی آشنایی کردمی

زاغ نالان است خسرو بی رخت وز خار هجر

گر گلی بودی ز تو، بلبل نوایی کردمی

ادامه مطلب
یک شنبه 6 فروردین 1396  - 1:45 PM

پیش از این من کاشکی عشقت نمی ورزیدمی

تا به گوش خود جفا از دیگران نشنیدمی

این همه رسوایی از عشقت نرفتی بر سرم

روز اول چشم اگر از دیدنت پوشیدمی

کاش من حجام بودم تا به وقت سر تراش

بهر صدقه دائما گرد سرت گردیدمی

یا که آهوی شکاری بودمی کز بهر قتل

در ته پای سمندت غرق خون غلطیدمی

یا پیاده بودمی بر نطع شطرنج تو تا

در میان پیل مات آخر رخ تو دیدمی

یا که در پیش سگان کوی خود بارم دهی

تا به ایشان سر به سر بر آستان خفتیدمی

این همه دولت نصیب دشمنان، ای کاشکی

من به دشنامی هم آخر زان میان ارزیدمی

غیر مهجوری و محرومی نصیبم چون نشد

گر بدانستم من این، کی عشق می ورزیدمی

خاک پایم، گفته ای، خسرو، ببوسی عاقبت

دولتی بودی، اگر پای سگت بوسیدمی

ادامه مطلب
یک شنبه 6 فروردین 1396  - 1:45 PM

سرو سمنبرم کجا تا به برش درآرمی؟

دست مراد یکدمی در کمرش در آرمی؟

سرو ندیده ام به بر، لیک به سرو قامتش

سحر زبان خود دهم تا به برش در آرمی

تنگ در آمده به بر چون جگری به تنگ بر

ور به نفیر در شود، تنگ ترش در آرمی

هست دو دیده ام به ره، ور به یکی در آیدم

بر کنمش از آن یکی در گذرش در آرمی

از قد خود کمان کنم وز رخ خویش جام زر

تا به طریق خدمتی در نظرش در آرمی

خسروم و به جای رز جام جهان نما کشم

عادت مور را شبی در نظرش در آرمی

ادامه مطلب
یک شنبه 6 فروردین 1396  - 1:45 PM

گر به کمند زلف تو من نه چنین اسیرمی

کی به کمند ابرویت خسته زخم تیرمی

هست یقین چو مردنم، از غم دوریش مکش

باری اگر بمیرمی، در قدم تو میرمی

بودم اسیر کافران وقتی و در فراق تو

در هوسم که این زمان کاش همان اسیرمی

پند دهند کز بتان چشم ببند جان من

باز کشید تا مگر بند کسی پذیرمی

ترک سخن بگو که شدملک جهان از آن من

آه که تنگ در برت یک شب اگر بگیرمی

طعنه زنی که خسروا، ملک جهان ستانمی

گر به ولایت سخن مثل تو بی نظیرمی

ادامه مطلب
یک شنبه 6 فروردین 1396  - 1:45 PM

بهر گشاد عالمی بگشا ز زلف خود خمی

در پیچ پیچ زلف تو پوشیده شد چون عالمی

دلهاست در زلفت اگر شانه کنی آهسته تر

زیرا نباید ناگهانی خونی چکد از هر خمی

چند از خیالت هر شبی صبح دروغینم دمد

ای آفتاب راستی، از صادقی آخر دمی!

در هم شده نام ترا می گریم و جانم به لب

یک خنده تو بس بود شربت برای درهمی

با خویش گویم راز تو، بس سوزم و دم در کشم

رشک آیدم کاندر غمت انباز گردد محرمی

غمهات آرد پی به دل، گر بگسلد آن سلک غم

پیوندم از خون جگر بنهم غمی را بر غمی

خسرو گرفتار تو و چون هست چشمت ناتوان

گرد سرت آزاد کن بیچاره مرغی پر کمی

ادامه مطلب
یک شنبه 6 فروردین 1396  - 1:45 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 221

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4343419
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث