به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

ای یار پر نمک، جگرم ریش می کنی

قصد هلاک سوخته خویش می کنی

از دیده شرم دار، گرت بیم آه نیست

بی موجبی چرا دل من ریش می کنی؟

آخر کجا روا بود، ای ناخدای ترس

این سلطنت که با من درویش می کنی

ای آنکه پند می دهیم از برای عشق

چندین مدم که آتش من بیش می کنی

جانا، ز طعنه کشته شدم، کاین دل مرا

آماج تیر دشمن بدکیش می کنی

چشمت به خواب می رود، آن مست را بگوی

آخر چه کرده ایم که در پیش می کنی

جوری که می کنی تو، مرا آن نمی کشد

این می کشد که پیش بداندیش می کنی

گر بوسه خواهم از مژه، گویی جواب تلخ

بوسه مده، چرا سخن از نیش می کنی؟

خسرو به آرزو چو خیالت به جان خرید

در کار او هنوز چه فرویش می کنی؟

ادامه مطلب
چهارشنبه 2 فروردین 1396  - 1:56 PM

بت من، بت پرست را چه زنی؟

مستم از عشق، مست را چه زنی؟

روی خود پوش، چشم را چه کنی

بت شکن، بت پرست را چه زنی؟

آخر از شست دور کن یک تیر

به یکی تیر شست را چه زنی؟

عالمی در رهت نشسته بماند

راه اهل نشست را چه زنی؟

من که بر آستانت پست شدم

لگد قهر، پست را چه زنی؟

چون زبردست را نیاری زد

خود بگو زیر دست را چه زنی؟

تیغ بهر شکست کافر زن

خسرو پر شکست را چه زنی؟

ادامه مطلب
چهارشنبه 2 فروردین 1396  - 1:56 PM

 

گاهم ز غمزه ها هدف تیر می کنی

گاهم زبون چشم زبون گیر می کنی

من جامه کاغذین کنم از رشک کاغذت

کان را چو برگ که هدف تیر می کنی

خونها که می خورانیم، از تو بدین خوشم

گویی به کام من شکر و شیر می کنی

شب گوییا به خواب لبم بر دهان تست

این خواب را بگو که چه تعبیر می کنی؟

من از غمت خمیده، تو گویی جوان شدی

خوش خنده ایست اینکه به تدبیر می کنی

گفتی بلا رسد که به خواریت می کشد

جان عزیز من، تو چه تقصیر می کنی؟

هر دم مگو، ز یاری خسرو مراست شک

زیرا سخن مخالف تقدیر می کنی

ادامه مطلب
چهارشنبه 2 فروردین 1396  - 1:56 PM

ای باد صبحگاه به من نام او بگوی

خوناب غیرتم به لب جام او بگوی

جان بو که خوش برآیدم امروز پیش او

چیزی دگر مگوی، همین نام او بگوی

بستان دعای سوخته ای، وز لبش مرا

آلوده کرشمه دشنام او بگوی

یار است یا خیال؟ نمی دانم اینقدر

آن کیست در طواف بر آن بام او بگوی

شبها منم ز غمزه او غرق خون ناب

این ماجرا به نرگس خودکام او بگوی

پیغام داد کز سر تیغت سر افگنم

حاجت به تیغ نیست، به پیغام او بگوی

وامی ست جان خسرو از آن روی همچو مه

گر ممکن است بر رخ گلفام او بگوی

ادامه مطلب
چهارشنبه 2 فروردین 1396  - 1:50 PM

 

به بت نمای مرا ره، اگر به دین نتوانی

به مهرکش سگ خود را، اگر به کین نتوانی

گهم نوازی، گاهی بود که تیغ برانی

مراد تست، چنان کن، اگر چنین نتوانی

به نازگویی، بوسی دهم اگر بدهی جان

من آن توانم کردن، ولی تو این نتوانی

بیا و تکیه برین چشم شب نخفته من کن

که با چنین تن و اندام بر زمین نتوانی

مگو تو تلخ که جان می بری به گفتن شیرین

مرا به زهر گهی کش، کز انگبین نتوانی

خوش است باغ، ولیکن نایستد دلم آن جا

که تو شنیدن این ناله حزین نتوانی

دلا، بکش ز بلند آستانت دامن دعوی

که خاک رفتن آنجا به آستین نتوانی

نخست از سر جان خیز خسروا و پس آنگه

به آشکار برو زن، گر از کمین نتوانی

ادامه مطلب
چهارشنبه 2 فروردین 1396  - 1:50 PM

هلال عید نمود، ای مه دو هفته، کجایی؟

که دوستان را روی چو عید خود بنمایی

برون خرام کله کج نهاده تا به نظاره

ز پرده ها به در افتند لعبتان ختایی

اگر تو باد به سر می کنی، رسد که به خوبی

چو غنچه لعل کلاه و چو سبزه سبزقبایی

نماز عید به محراب ابروی تو کنم من

نه من که جمله جهان، چون به عیدگاه درآیی

چرا روایی اشکم به پیش روی تو نبود؟

گلاب را بود آخر به روز عید روایی

هر آنچه در دل من بود، ریختند به صحرا

دو چشم من که به خونم همی دهند گوایی

بخوان به نزد خودم تا چو بخت سوی تو آیم

کجاست دولت آنم که تو به سوی من آیی

به جور می کشم، این جرم خسروست، نه از تو

که تو چو لطف ملک جان فزای عمر فزایی

ادامه مطلب
چهارشنبه 2 فروردین 1396  - 1:50 PM

سلام و خدمت ما، ای صبا، به یار بگوی

فغان و زاری بلبل به نوبهار بگوی

برفت طاقت صبر و نماند قوت عقل

بگوی حال من او را و زینهار بگوی

ز خون دیده همه دست من نگار گرفت

مگر که دست بگیرد بدان نگار بگوی

هزار جور کشیدم ز غم که نتوان گفت

یکی اگر بتوانی از آن هزار، بگوی

اگر ز بنده فراموش کرد، یادش ده

وزین سخن دو سه بر وجه یادگار بگوی

بنای عافیتم کاستوار بود از صبر

خراب شد ز غمم دار استوار بگوی

حدیث چشم چو دریا بگو و زین مگذر

چو زین گذشت، حدیث لب و کنار بگوی

اگر چه هر چه بگویی به عکس کار کند

تو باری اینقدر از بهر عکس کار بگوی

اگر چه او نشود ز آن خویش خسرو را

تو ز آن خود بکن و بهر کردگار بگوی

ادامه مطلب
چهارشنبه 2 فروردین 1396  - 1:50 PM

ای باد باز بر سر کوی که می روی؟

بوی که رهبرت شد و سوی که می روی؟

چندان گل و شکوفه که هستند خاک پات

در جستجوی روی نکوی که می روی؟

با این نسیم خوش که تو داری به بوستان

جایی دگر بگو که به بوی که می روی؟

زینگونه کز تو طره سنبل معطر است

تو بهر بوی کردن بوی که می روی

خوش می شود دلت که گذر می کنی به باغ

دانی به گرد گلبن روی که می روی؟

آنجا روی مگر که جهانی اسیر دل

در کوی تو روان، تو به کوی که می روی؟

خسرو ز تشنگی بیابان هجر سوخت

ای آب زندگی، تو به جوی که می روی

ادامه مطلب
چهارشنبه 2 فروردین 1396  - 1:50 PM

نامردم است، هر که درو نیست مردمی

عودی که بوش نیست، بسوزش به هیزمی

مردم نه ای، چه نفس بد اندر نهاد تست

دیوی که جای کرده در اندام آدمی

وه این چه کوری است که در چارراه شرع

با صد هزار رهبر بیننده ره گمی

عمر روان چو آب و تو معمار قصر خاک

چو آب چشمه هست، چرا در تیممی؟

شرمی که بهر مال شوی بنده خزان

چون بنده خدایی و فرزند آدمی

چون بد کنی، بدیت بگویند، از آن مرنج

کان هم خودی که در حق خود در تکلمی

از برگ ریز یاد کن و دل منه به باغ

ای بلبلی که بر سر گل در ترنمی

امروز باژگونه مزن نعل اسپ خویش

فردا چو زیر خاک لگدکوب هر سمی

از تست بی نمازی خسرو، دلا که تو

مردار اوفتاده به چه بلکه در خمی

ادامه مطلب
چهارشنبه 2 فروردین 1396  - 1:50 PM

گر چه سعادت بسی ست در فلک مشتری

دزد حوادث هم است از پی انگشتری

عقل حوادث نپخت در پس نه پرده، زآنک

رخنه بال من است در فلک چنبری

راست روی پیشه کن همچو سحاب سپهر

بو که ازین دیوگاه جان به سلامت بری

حرف طلب کن نه نقش کز ره معنی خطاست

معتقد پایدار دست به صورتگری

سوزش عشاق تو هست چو آتش به دل

نه ز پی مردمی است دولت خاکستری

قابل عصمت نیند، پند نگویند، ازآنک

مغ نشود پارسا، سگ نشود جوهری

گر چه در آخر زمان پرورش دین کم است

عدل خلیفه بس است از پی دین پروری

قطب جهان کاهل ملک خدمتی در گهش

جمله سر آرند پیش، تاج شهی بر سری

ادامه مطلب
چهارشنبه 2 فروردین 1396  - 1:50 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 221

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4341825
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث