به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

دروغ است آنکه گوید این که در سنگ

فروغ خور عقیق اندر یمن ساخت

دل او هست سنگین پس چه معنی

که عشق او عقیق از اشک من ساخت

من از دل آزمائی دست شستم

که او در زلف آن دلبر وطن ساخت

به کرم پیله می‌ماند دل من

که خود را هم به فعل خود کفن ساخت

کنون دل انده دل می‌خورد زانک

هلاک خویشتن هم خویشتن ساخت

ز خاقانی چه خواهد دیگر این دل

جز آن کورا به محنت ممتحن ساخت

ادامه مطلب
شنبه 23 اردیبهشت 1396  - 12:38 PM

 

کو آنکه نقد او به ترازوی هفت چرخ

شش دانگ بود راست بهر کفه‌ای که سخت

در بیع گاه دهر به بادی بداد عمر

در قمرهٔ زمانه به خاکی بباخت بخت

جوزا گریست خون که عطارد ببست نطق

عنقا بریخت پر که سلیمان گذاشت تخت

زین غبن چتر روز چرا نیست ریز ریز

زین غم عمود صبح چرا نیست لخت لخت

آن نقش جسم اوست نه او در میان خاک

شبه مسیح شد نه مسیح از بر درخت

خاقانیا مصیبت عم خوار کار نیست

هین زار زار نال که کار اوفتاد سخت

ادامه مطلب
شنبه 23 اردیبهشت 1396  - 12:38 PM

 

سیزده جنس نهاده است نبی

که همه مسخ شدند و همه هست

ز آن یکی خرس که بد خنثی طبع

دیگری پیل که شد فسق پرست

من خری دیدم کو مسخ نبود

خوک شد چون ز خری کردن جست

بود اول خر و آخر شد خوک

چون به بنگاه خسان دل دربست

سفله‌ای بود سفیهی شد دون

پشه‌ای آمد و شد پیلی مست

بتر خلق بدی دان که به طبع

در بدی سفله‌تر از خود سست

تا مقر ساخت به شه زور ظلم

چون دل از مولد کم کاست گسست

نیک بد گشت در این منزل بد

گرچه بد بود در آن، مولد پست

احمقی بود سیاهی در دل

ظالمی گشت سپیدی در دست

ظلم خیزد چو طبیعت شد حمق

درج آید چو دقایق شد شصت

چون پس از حمق عوان طبع شود

شهر زوری که به بغداد نشست

ادامه مطلب
شنبه 23 اردیبهشت 1396  - 12:32 PM

 

ای در آبدار توانی ز پیچ و خم

در آب شد ز شرمم صد راه زیر آب

تو چون کتان کاهی و من چون کتان کاه

دل گاه زیر آتش و تن گاه زیر آب

حال من و تو از تو و من دور نیست از آنک

تو آب زیر کاهی و من کاه زیر آب

ادامه مطلب
شنبه 23 اردیبهشت 1396  - 12:32 PM

 

قطب سپهر رفعت یعنی رکاب شاه

در اوج‌دار ملک رسید از کران آب

زان پس که تاخت رخش به هرا چو نوبهار

چون باد دی ببست رکاب و عنان آب

وز آرزوی سکهٔ او هم به فر او

زر درست شد درم ماهیان اب

دریاست شاه و زیر رکاب آتشین نهنگ

صافی نهنگ و جای جواهر بسان آب

شمشیر اوست اینهٔ آسمان نمای

آن آینه که هست به رویش نشان آب

هرگز که آب دید مصور در آینه

یا آینه که دید مصفا میان آب

هرگز در آینه نتوان دید افتاب

این افتاب و آینه بین در مکان آب

خرقه شد از حسام ملمع نمای شاه

گاهی نسیج آتش و گه پرنیان اب

الحق چو صوفیی است مجرد حسام او

کز خون وضو کند نکند امتحان آب

مانا که خسف خاک بدل بود آب را

شاه اطلاع یافت مگر بر نهان آب

ز آب محیط دید کمر بر میان خاک

از جرم خاک بست کمر بر میان آب

انباشت شاه معدهٔ آب روان به خاک

تا کم رسد به مرکز خاکی زیان آب

از بس که خاک در جگر آب سده بست

مستسقی حسام ملک گشت جان آب

چندان برآمد از جگر آب ناله‌ها

کافاق گشت زهره شکاف از فغان آب

شه رای کرد چون که علی الله آب دید

کارد بهم دهان علی الله خوان آب

شد آب پیش شاه و شفیع آورید خضر

خضر آمد الغیاث کنان از زبان آب

گفت ای به بسته عین کمال از کمال تو

این یک دو مه گشاده رها کن دهان آب

شاه از برای حرمت خضر از طریق لطف

الیاس را بداد برات امان آب

ترکیب آب و خاک به عون بقاش باد

تا بر بساط خاک سراید زمان آب

خاقانی است پیشرو کاروان شعر

همچون حباب پیشرو کاروان آب

ادامه مطلب
شنبه 23 اردیبهشت 1396  - 12:32 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 136

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4609163
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث