ای صاحب رای کامل و بخت بلند
سعی تو برای مال دنیا تا چند
فردا که رود جان تو از تن بیرون
اعدا همه آن مال به عشرت بخورند
ای صاحب رای کامل و بخت بلند
سعی تو برای مال دنیا تا چند
فردا که رود جان تو از تن بیرون
اعدا همه آن مال به عشرت بخورند
کو آنکه به پرهیز و به توفیق و سداد
هم باقر بود هم رضا هم سجاد
از بهر عیار دانش اکنون به بلاد
کو صیرفی و کو محک و کو نقاد
درد سر مردم همه از سر خیزد
چون یافت کله درد قویتر خیزد
داری سر آن کز سر سر برخیزی
تا درد سر و بار کله برخیزد
ساقی رخ من رنگ نمیگرداند
ناله ز دل آهنگ نمیگرداند
باده چه فزون دهی چو کم فایده نیست
کن سیل تو این سنگ نمیگرداند
هرگز لبم از ذکر تو خاموش نشد
یاد تو ز خاطرم فراموش نشد
مذکور نشد نام تو بر هیچ زبان
کاجزای وجودم همگی گوش نشد
این بند که بر دلم کنون افکندند
نقبی است که بر خانهٔ خون افکندند
دل کیست کز او صبر برون افکندند
خیمه چه بود چونش ستون افکندند
آنجا که قضا رهزن حال تو شود
گر خانه حصار است وبال تو شود
چون رحمت حق شامل حال تو شود
صحرای گشاده حصن مال تو شود
خواهی شرف مردم دانا باشد
عزت مطلب فروتنی تا باشد
با صدر نشینان منشین کز میزان
هر سنگ سبکتر است بالا باشد
توفیق رفیق اهل تصدیق شود
زندیق در این طریق صدیق شود
گر راز مرا ندانی انکار مکن
تقلید کن آنقدر که تحقیق شود
این رافضیان که امت شیطانند
بیدینانند و سخت بیایمانند
از بس که خطا فهم و غلط پیمانند
خاقانی را خارجی میدانند