به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

عنقا سر و برگیم مپرس از فقرا هیچ

عالم همه افسانهٔ ما دارد و ما هیچ

زبر و بم وهم است چه‌ گفتن چه شنیدن

توفان صداییم در این ساز و صدا هیچ

سرتاسر آفاق یک آغوش عدم داشت

جز هیچ نگنجید دراین تنگ فضا هیچ

زین‌کسوت عبرت‌ که معمای حباب است

آخرنگشودیم بجزبند قبا هیچ

دی قطرهٔ من در طلب بحر جنون کرد

گفتند بر این مایه برو پوچ و بیا هیچ

ما را چه خیال است به آن جلوه رسیدن

اوهستی و ما نیستی او جمله وما هیچ

یارب به چه سرمایه‌ کشم دامن نازش

دستم‌که ندارد به صدا امید دعا هیچ

چون صفر نه با نقطه‌ام ایماست نه با خط

ناموس حساب عدمم در همه جا هیچ

موهومی من چون دهنش نام ندارد

گر ازتو بپرسند بگو نام خدا هیچ

آبم ز خجالت چه غرور و چه تعین

بیدل مطلب جز عرق از شخص حیا هیچ

ادامه مطلب
سه شنبه 26 اردیبهشت 1396  - 11:54 AM

 

مباد چشمهٔ شوق مرا فسردن موج

چو اشک عرض ‌گهر دیده‌ام به دامن موج

جهان ز وحشت من رنگ امن می‌بازد

محیط بسمل یأس است ازتپیدن موج

ادب ز طینت سرکش مجو به آسانی

خمیده‌است به‌ چندین شکست‌گردن موج

گشاد کار گهر سخت مشکل است اینجا

بریده می‌دمد از چنگ بحر ناخن موج

ز خویش رفته‌ای اندیشهٔ‌ کناری هست

بغل‌گشاده ز دریا برون دمیدن موج

فسادها به تحمل صلاح می‌گردد

سپر ز تیغ‌ کشیده‌ست آرمیدن موج

زبان به‌ کام‌ کشیدن فسون عزت داشت

دمیده قطرهٔ ما گوهر از شکستن موج

چو عجز دست به ‌سررشتهٔ ‌هوس زده‌ایم

شنیده‌ایم شکن‌پرور است دامن موج

نفس مسوز به ضبط عنان وحشت عمر

نیاز برق ز خود رفتنی‌ست خرمن موج

دماغ سیر محیط من آب شد یارب

خط شکسته دمد از بیاض‌گردن موج

خموش بیدل اگر راحت آرزو داری

که هست‌کم‌نفسی مانع تپیدن موج

ادامه مطلب
سه شنبه 26 اردیبهشت 1396  - 11:54 AM

 

از بس‌که خورده‌ام به خم زلف یار پیچ

طومار ناله‌ام همه جا رفته مارپیچ

زال فلک طلسم امل خیز هستی‌ام

بسته ‌است چون ‌کلاوه به چندین هزار پیچ

ای غافل از خجالت صیادی هوس

رو عنکبوت‌وار هوا را به تار پیچ

پیش ازتو ذوق جانکنیی داشت‌کوهکن

چندی تو هم چو ناله درین ‌کوهسار پیچ

امید در قلمرو بیحاصلی رساست

از هر چه هست بگسل و در انتظار پیچ

رنج جهان به همت مردانه راحت است

گر بار می‌کشی ‌کمرت استوار پیچ

بر یک جهان امل دم پیری چه می‌تنی

دستار صبح به‌ که بود اختصار پیچ

افسرده‌ گیر شعلهٔ موهومی نفس

دود دلی‌ که نیست به شمع مزار پیچ

موجی‌که صرف‌ کار گهر گشت‌گوهر است

سرتا به پای خود به سراپای یار پیچ

صد خواب‌ناز تشنهٔ ضبط‌حواس توست

بر خویش غنچه‌ گرد و لحاف بهار پیچ

بیدل مباش منفعل جهد نارسا

این یک نفس عنان ز ره اختیار پیچ

ادامه مطلب
سه شنبه 26 اردیبهشت 1396  - 11:54 AM

 

جان هیچ وجسد هیچ ونفس هیچ وبقا هیچ

ای هستی توننگ عدم تا به‌کجا هیچ

دیدی عدم هستی و چیدی الم دهر

با این همه عبرت ندمید ازتو حیا هیچ

مستقبل اوهام چه مقدار جنون داشت

رفتیم و نکردیم نگاهی به قفا هیچ

آیینهٔ امکان هوس‌آباد خیال ست

تمثال جنون‌گر نکند زنگ و صفا هیچ

زنهار حذرکن ز فسونکاری اقبال

جز بستن دستت نگشاید ز حنا هیچ

خلقی‌ست نمودار درین عرصهٔ موهوم

مردی وزنی باخته چون خواجه‌سرا هیچ

بر زلهٔ این مایده هرچند تنیدیم

جز حرص نچیدیم چوکشکول‌ گدا هیچ

تا چند کند چارهٔ عریانی ما را

گردون که ندارد به جز این کهنه درا هیچ

منزل عدم و جاده نفس ما همه رهرو

رنج عبثی می‌کشد این قافله با هیچ

بیدل اگر این است سر و برگ کمالت

تحقیق معانی غلط و فکر رسا هیچ

ادامه مطلب
سه شنبه 26 اردیبهشت 1396  - 11:54 AM

 

عمری‌ست‌که در حسرت آن لعل‌گهر موج

دل می‌زندم بر مژه از خون جگر موج

گر شوخی زلفت فکند سایه به دریا

از آب روان دسته ‌کند سنبل تر موج

د‌ر حسرت‌آن طره شبگون عجبی نیست

کز چاک دلی شانه زند فیض سحر موج

آنجا که کند جلوه‌ات ایجاد تحیر

در جوهرآیینه زند سعی نظر موج

مشکل‌که برد ره به دلت نالهٔ عاشق

در طبع‌گهر ربشه دواند چقدر موج

بی‌مطلبی آیینهٔ آرام نفسهاست

دارد ز صفا جامهٔ احرام‌گهر موج

مطرب نفست زمزمهٔ لعل‌که دارد

در نالهٔ نی می‌زند امروز شکر موج

وحشت مده از دست به افسانهٔ راحت

زین بحر کسی صرفه نبرده‌ست مگر موج

آفت هوس غیری و غافل‌که در این بحر

بر زورق آسایش خویش است خطر موج

از خلوت دل شوخی اوهام برون نیست

در بحر شکسته‌ست پر و بال سفر موج

فریاد که جز حسرت ازین ورطه نبردیم

تا چند زند دامن دریا به ‌کمر موج

بید‌ل ‌کرم از طینت ممسک نتوان خواست

چون بحر به ساحل نتراود زگهر موج

ادامه مطلب
سه شنبه 26 اردیبهشت 1396  - 11:54 AM

 

به عبرت آب شو ای ‌غافل از خمیدن موج

که خودسری چقدر گشته بار گردن موج

درین محیط که دارد اقامت‌آرایی

کشیده است هجوم شکست دامن موج

عنان زچنگ هوس واستان‌که بررخ بحر

هواست باعث شمشیر برکشیدن موج

به عجز ساز و طرب‌ کن‌ که در محیط نیاز

شکستگی‌ست لباس حریر بر تن موج

غبار شکوه ز روشندلان نمی‌جوشد

در اب چشمهٔ ایینه نیست شیون موج

نکرد الفت مژگان علاج وحشت اشک

به مشت خس که تواند گرفت دامن موج

سراغ عمر زگرد رم نفس‌ کردیم

محیط بود تحیر عنان رفتن موج

مرا به فکر لبت‌ کرد غنچهٔ گرداب

نفس نفس به لب بحر بوسه دادن موج

ز بیقراری ما فارغ است خاطر یار

دل ‌گهر چه خبر دارد از تپیدن موج

به بحر عشق ‌که را تاب ‌گردن‌ افرازیست

همین شکستگیی هست پیش بردن موج

ز بیدلان مشو ایمن‌ که تیر آه حباب

به یک نفس‌گذرد از هزار جوشن موج

توان به ضبط نفس معنی دل انشاکرد

حباب شیشه نهفته‌ست در شکستن موج

چو گوهر از دم تسدم‌کن سپر بیدل

درتن محیط‌که تیغ است سرکشیدن موج

ادامه مطلب
سه شنبه 26 اردیبهشت 1396  - 11:54 AM

 

در لاف حلقه ر‌با مزن به ترانه‌های بیان‌کج

که مباد خنده‌نما شود لب دعویت ز زبان‌ کج

ز غرور دعوی سروvی به فلک می‌رسدت سری

سر تیغ اگر به درآ‌وری که خم است پیش فسان کج

ز غبار جاده ی معصیت نشدیم محرم عافیت

به ‌کجاست منزل غافلی ‌که فتد به راه ‌روان ‌کج

دل و دست باخته طاقتم سر وپای‌گمشده همتم

قلم‌شکسته‌ کجا برد رقم عرق به بنان‌کج

ستم‌ است بر خط مسطر از خم و پیج لغزش خامه‌ات

ره راست متهم‌ کجی نکنی ز سعی عنان‌ کج

به صلاح طینت منقلب نشوی زیان زدهء هوس

که چو جنسهای‌ دگر کسی نخرد کجی ز دکان‌ کج

سر خوان نعمت عافیت نمکی است حرف ملایمش

تو اگر از این مزه غافلی غم لقمه خور به دهان کج

خلل طبیعت راستان نشود کشاکش آسمان

ز خدنگ جوهر راستی نبرد تلاش کمان کج

من بیدل از طرق ادب نگزیده‌ام ره دامنی

که ز لغزش آبله‌زا شود قدم یقین به ‌گمان‌ کج

ادامه مطلب
سه شنبه 26 اردیبهشت 1396  - 11:54 AM

 

عمری‌ست ‌سرشکی نزد از دیدهٔ تر موج

این بحر نهان ‌کرد در آغوش ‌گهر موج

تحریک نفس آفت دلهای خموش است

بر کشتی ما اره بود جنبش هر موج

دانا ثمر حادثه را سهل نگیرد

در دبدهٔ درباست همان تار نظر موج

سرمایهٔ لاف من و ما گرد شکستی‌ست

جز عجز ندارد پر پرواز دگر موج

پپداست‌که در وصل هم آسودگیی نیست

بیهوده به دریا نزند دست به سر موج

بر باد فناگیر چه آفاق و چه اشیا

گر محرم دریاا شده باشی منگر موج

آگاه قدم میل حدوثش چه خیال است

گر محرم دریا شده باشی منگر موج

ما را تپش دل نرسانید به جایی

پیداست ‌که یک قطره زند تا چقدر موج

تا بر سر خاکستر هستی ننشینم

چون شمع نی‌ام ایمن از این اشک شرر موج

مشکل‌ که نفس با دل مایوس نلرزد

دارد ز حباب آینه در پیش نظر موج

بیدل دم اظهار حیاپیشه خموشی‌ست

از خشک‌لبی چاره ندارد به‌گهر موج

ادامه مطلب
سه شنبه 26 اردیبهشت 1396  - 11:54 AM

 

تأمل عارفان چه دارد به کارگاه جهان حادث

نوای ساز قدم شنیدن ز زخمه‌های زبان حادث

شکست‌و بستی که‌موج دارد کسی‌چه مقدار واشمارد

به ‌یک ‌وتیره است تا قیامت حساب سود و زیان حادث

ز فکر سودای پوچ هستی به شرم باید تنید و پا زد

به دستگاه چه جنس نازد سقط فروش دکان حادث

ازبن بساط خیال رونق نقاب رمز ظهور کن شق‌

خزان ندارد بهار مطلق بهار دارد خزان حادث

فسانه‌ای ناتمام دارد حقیقت عالم تعین

تو درخور فرصتی‌ که داری تمام‌ کن داستان حادث

کسی در‌ین دشت بی‌سر و پا برون منزل نمی‌خرامد

به خط پرگار جاده دارد تردد کاروان حادث

غم و طرب نعمت است اما نصیب لذت‌ که راست اینجا

تجدد الوان ناز دارد نیاز مهمان خوان حادث

اگرشکستیم وگر سلامت‌که دارد اندیشهٔ ندامت

بر اوستاد قدم فتاده است رنج میناگران حادث

رموز فطرت بر این سخن کرد ختم صد معنی و عبارت

که آشکار و نهان ندارد جز آشکار و نهان حادث

به پستی اعتبار بیدل ‌عبث فسردی و خاک گشتی

نمی‌ توان‌ کرد بیش از اینها زمینی و آسمان حادث

ادامه مطلب
سه شنبه 26 اردیبهشت 1396  - 11:54 AM

 

نتوان برد زآینهٔ ما رنگ حدوث

شیشه‌ای‌داشت قدم‌آمده بر سنگ حدوث

نیست تمهید خزان در چمن دهر امروز

بر قدیم است زهم ریختن رنگ حدوث

سیر بال و پر اوهام بهشت است اینجا

همه طاووس خیالیم ز نیرنگ حدوث

بحر و آسودگی امواج و تپش‌فرسایی

اینک آیینهٔ صلح قدم و جنگ حدوث

دیر و ناقوس نوا، ‌کعبه و لبیک صدا

رشته‌ بسته ‌است‌ نفس ‌این‌همه‌ بر چنگ حدوث

می‌سزد هر نفسم پای نفس بوسیدن

کز ادبگاه قدم می رسد این لنگ حدوث

صبح تا دم زند از خویش برون می‌آید

به دریدن نرسد پیرهن تنگ حدوث

دو جهان جلوه ز آغوش تخیل جوشید

چقدر آینه دارد اثر بنگ حدوث

عذر بی‌حاصلی ما عرقی می‌خواهد

تا خجالت نکشی آب‌شو از ننگ حدوث

غیب غیب‌ است شهادت چه ‌خیال‌ است اینجا

بیدل از ساز قدم نشنوی آهنگ حدوث

ادامه مطلب
سه شنبه 26 اردیبهشت 1396  - 11:54 AM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 283

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4425451
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث