به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

راحت‌ کجاست گر دلت‌ از خویش رسته نیست

درآتش است نعل سپندی‌که جسته نیست

جز وحشت از متاع جهان برنداشتیم

بر ما مبند تهمت باری ‌که بسته نیست

دیوانهٔ تصرف دشت محبتم

خاری نیافتم‌که به پایی شکسته نیست

صد رنگ جیب غنچه وگاب واشکافتیم

رنگینیی به الفت دلهای خسته نیست

افسون حیرتم ز تو قطع نظر نکرد

پیچیده است رشتهٔ سازم‌ گسسته نیست

افسردگی به شعلهٔ همت چه می‌کند

خورشید زبر خاک هم از پا نشسته نیست

دل جمع‌ ‌کن‌، به حاصل اسباب پر مناز

گل را حضورغنچه درآغوش دسته نیست

در کارخانه‌ای ‌که شکست آب و رنگ اوست

کار دگر چو بستن دل دست بسته نیست

بیدل به طبع بیخود‌ی‌ات بوی راحتی‌ست

رنگی‌شکسته‌ای‌که به‌رنگ شکسته نیست

ادامه مطلب
دوشنبه 25 اردیبهشت 1396  - 3:26 PM

 

رنگم درین چمن به هوس پر زننده نیست

یعنی پر شکسته به جایی رسنده نیست

عمری‌ست موج گوهر ما آرمیده است

نبض نگه به دیده حیران جهنده نیست

افتاده‌ایم در قدم رهروان بس است

ما راکه همچو آبله پای دونده نیست

گرد نیازم از سرکویت‌ کجا روم

بسمل اگر پری بفشاند پرنده نیست

حسرت به نام بوسه عبث فال می‌زند

نقش تبسمی به نگین تو کنده نیست

از حرص بی‌قناعتی خاکیان مپرس

تا نام بندگی است خدایی بسنده نیست

بگذار تا هوس پر و بالی زند به هم

آنجاکه جلوه است نظرها رسنده نیست

می‌تازد از قفای هم اجزای کاینات

این مشت خاک غیر عنان فکنده نیست

چون سایه باش یک قلم آیینهٔ نیاز

آن را که سجده جزو بدن نیست بنده نیست

چون صبح این دری ‌که به رویت‌ گشوده‌اند

پاشیدن غبار نفسهاست خنده نیست

ای بیکسی بنال به دردی‌که خون شوی

عمری‌ست رنگ باخته‌ایم وپرنده نیست

بیدل چه انتظار وکدام آرزوی وصل

چشم به خواب رفتهٔ بختم پرنده نیست

ادامه مطلب
دوشنبه 25 اردیبهشت 1396  - 3:26 PM

 

مبتذل صبح و شام تازگی‌ آرنده نیست

مسخرهٔ روزگار آنقدرش خنده نیست

آینه در پیش‌ گیر محرم تحقیق باش

غیر ز خود رفتنت پیش توآینده نیست

وشت طور زمان لمعهٔ برق است وبس

علت‌ کوری‌ست‌ گر چشم تو ترسنده نیست

صافدلان فارغند شکوه ارهام چند

گر دلت از خود پر است آینه شرمنده نیست

درکف اخلاق تست رشتهٔ تسخیر خلق

غافل از احسان مباش هیچ کست بنده نیست

مصدر ایذای خلق در همه جا ناسزاست

گر همه در پرپاست !بله زببنده نیست

هیچکس از گل نچید رایحهٔ انفعال

خبث چه بو می‌دهد گر دهنت ‌گنده نیست

طبع حرون خم نزد جزبه در احتیاج

بی‌طلب‌کاه و جوگاو سرافکنده نیست

تخت سلیمان جاه پایهٔ قدرش هواست

دود دماغ حباب آن همه پاینده نیست

فقر به هرجاکشد دامن اقبال ناز

چرخ به صد طلسش پینهٔ یک زنده نیست

ای همه وهم و گمان در الم رفتگان

رشه‌کن و جامه در، یشم‌کسی‌کنده نیست

خواه دلت چاک زن خواه به سرخاک ریز

دهر ز وضع غرور بهر تو گردنده نیست

به ‌که دل منفعل از خودت آگه ‌کند

ور نه به پیشت ‌کسی آینه‌ دارنده نیست

بیدل از این چارسو عشوه ی دیگر مخر

غیر فنا هیچ جنس نزد حق ارزنده نیست

ادامه مطلب
دوشنبه 25 اردیبهشت 1396  - 3:26 PM

 

تو آفتاب و جهان جزبه جستجوی تو نیست

بهار در نظرم غیر رنگ و بوی تو نیست

ازین قلمرو مجنون‌کسی نمی‌جوشد

که نارسیده به‌فهمت درآرزوی تو نیست

خروش‌کن‌فیکون در خم ازل ازلی‌ست

نوای‌کس به خرابات های و هوی تو نیست

ز دور باش ادب خیز حکم یکتایی

غبارما همه‌گرخون شود به‌کوی تونیست

جهان به حسرت دیدار می‌زند پر و بال

ولی چه سودکه رفع حجاب خوی تو‌نیست

ز بی‌نیازی مطلق‌، شکوه چوگانت

به‌عالمی‌ست‌که‌این هفت عرصه‌،‌گوی تو نیست

به‌کار خانهٔ یکتایی این چه استغناست

جهان‌جلوه‌ای و جلوه روبروی تو نیست

ز جوش بحر نواهاست در طبیعت موج

من وتویی همه آفاق غیرتوی تونیست

هزار آینه توفان حیرتست اینجا

که چشم سوی توداریم و هیچ سوی تونیست

حدیث مکتب عنقا چه سرکند بیدل

که حرف و صوت جزافسانهٔ مگوی تو نیست

ادامه مطلب
دوشنبه 25 اردیبهشت 1396  - 3:26 PM

 

نور دل در کشور آیینه نیست

لیک‌ کس روشنگر آیینه نیست

آن خیالاتی‌که دل نقاش اوست

طاقت صورتگر آیینه نیست

غفلت آخر می‌دهد دل را به باد

زنگ جز بال و پر آیینه نیست

بسکه آفاق از غبار ما پر است

سادگی در دفتر آیینه نیست

دل ز تشویش تو و من فارغ است

عکس ‌کس دردسر آپیبه نیست

داغ عشقیم از مقیمان دلیم

حلقهٔ ما بر در آیینه نیست

دوستان باید غم دل خورد و بس

فهم معنی جوهرِ آیینه نیست

کدخدای وهم تاکی نبشتن

خانه جز بام و در آیینه نیست

ذوق پیدایی نگیرد دامنم

محو زانو را سرآیینه نیست

خودنمایی تا به ‌کی هشیار باش

عالم است این منظر آیینه نیست

تردماغ شرم تحقیق خودیم

ورنه می در ساغر آیینه نیست

دل بپرداز از غبار ما و من

بیدل اینها زیور آیینه نیست

ادامه مطلب
دوشنبه 25 اردیبهشت 1396  - 3:26 PM

 

در خیال مزن فهم خویش سازتو نیست

چو شمع جیب‌تو جز بوتهٔ‌گداز تو نیست

زکارگاه خیالت کسی چه پرده درد

که فطرت توهم از محرمان رازتو نیست

به غیر نیستی از اعتبار عالم رنگ

به هرچه فخرکنی باب امتیازتو نیست

زدستگاه تصنع تری به آب مبند

حقیقتی‌که تو داری به جز مجاز تو نیست

به سایه نیز ندارد غرور خاک حساب

نشیب هرچه‌کنی فهم جزفرازتونیست

به غیر سجده ز خاک ضعیف منفعلی‌ست

ز جست وخیز برآ این قدر نماز تو نیست

تردد دو جهان آرزوی مقصد خلق

به‌عرصه‌ای‌ست‌که یک‌گام هرزه‌تاز تو نیست

به پردهٔ تپش دل هراز مضراب است

توگر نفس نزنی دهر نغمه‌سازتو نیست

زچشم بستن خود غافلی‌، امل تا چند

حریف نیم‌گره رشتهٔ دراز تو نیست

ز اختیار درین بزم دم مزن بیدل

جهان‌، جهان نیاز است‌، جای ناز تو نیست

ادامه مطلب
دوشنبه 25 اردیبهشت 1396  - 3:26 PM

 

تویی‌که غیر دلم هیچ‌جا مقام تو نیست

اگر نگین دمد آفاق جای نام تو نیست

جهات‌کون و مکان چون نگاه اشک‌آلود

هنوز آبله پایی و نیم‌گام تو نیست

قدم به کسوت ناز حدوث می‌بالد

خمارها همه جز نشئهٔ دوام تو نیست

خرام قاصد رازت ازآن سوی من وماست

نفس هم آنهمه معنی رس پیام تونیست

هزار آینه در دل شکست تمکینت

ولی چه سودکه تمثال شوق رام تو نیست

فضولی هوست ننگ اعتبار مباد

به‌کام تست جهان‌گر جهان به‌کام تو نیست

نیاز‌پروری ناز سحرپردازی‌ست

به خود منازکه جز خواجگی غلام تو نیست

به پرگشایی عنقا نفس چه رشته‌تند

چه شدکه دانهٔ دل ریشه‌گرد دام تو نیست

تأملت نشود گر محاسب اعمال

کسی دگر هوس انشای انتقام تو نیست

چو آسمان زتو برتر خیال نتوان بست

چه منظری‌که هوا هم به پشت‌بام تو نیست

سواد رازتو روشن به نورفطرت توست

چراغ وهم‌کس آیینه‌دار شام تو نیست

چوآفتاب به هرجا رسی سراغ خودی

نشان پاگل رعنایی خرام‌تو نیست

تو خواه مست‌گمان باش خواه محویقین

شراب جام تو غیر از شراب جام تو نیست

پیام عشق به‌گوش هوس مخوان بیدل

سخن اگر سخن اوست جزکلام تو نیست

ادامه مطلب
دوشنبه 25 اردیبهشت 1396  - 3:26 PM

 

کتاب عافیتی قیل و قال باب تو نیست

ببند لب‌ که جز این نقطه انتخاب تو نیست

برون دل نتوان یافت هرچه خواهی یافت

کدام‌گنج‌که در خانهٔ خراب تو نیست

سپند مجمر تسلیم قانع ازلی‌ست

بس است نال اگر اشک باکباب تو نیست

اگر تو لب نگشایی ز انفعال طلب

جهان به غیر دعاهای مستجاب تو نیست

نفس چو صبح‌، غنیمت شمار موهومی‌ست

زمان اگر همه پیری‌ست جز شتاب تو نیست

به د!‌غ منت احسانم ای فلک منشان

دماغ سوخته را تاب ماهتاب تو نیست

چه آسمان چه زمین انفعال روبوشی ست

توگرپری شوی این شیشه‌ها حجاب تونیست

به جلوهٔ قو ازل تا بد جهان عدم اسب

در آفتاب قیامت هم آفتاب تو نیست

کجا بریم خیالات پوچ علم و عمل

به عالمی‌که تویی هیچ چیزباب تو نیست

ز دل معاملهٔ عین و غیر پرسید

زبان‌ گزید که جز شبههٔ حساب تو نیست

گل بهار و خزان ظهور یکرنگ است

تو هم ببال‌ که جز باد در حباب تو نیست

مقیم خانهٔ زینی چو شمع آگه باش

که پا به هرچه نهی جزسرت رکاب تونیست

‌سلامت سر مژگان خویش باید خواست

به زیر سایهٔ دیوار غیر خواب تو نیست

در آتشیم ز بی‌انفعالی‌ات بیدل

که می‌گدازی وچون شیشه نم درآب تو نیست

ادامه مطلب
دوشنبه 25 اردیبهشت 1396  - 3:26 PM

 

جهان قلمرو توفان اعتبار تو نیست

ز هرچه رنگ توان یافتن بهار تو نیست

کمند همت وحشت سوار عشق رساست

هوس اگرهمه عنقا شود شکارتونیست

زلاف‌ترک میفکن‌خلل به‌همت فقر

شکست هردو جهان یک‌کلاه‌وار تو نیست

شرر به چشم تغافل اشارتی دارد

که این بساط هوس جان انتظار تو نیست

سحر چه‌کرد درتن باغ تا توخواهی‌کرد

به هوش باش‌که فرصت نفس شمارتو نیست

کجاست آینه‌ای کزنفس نباخت صفا

هوای عالم هستی همین غبار تو نیست

کدام موج درین بحر بی‌تردد ماند

به خود مناز ز جهدی‌که اختیار تو نیست

حضور ساغر خمیازه می‌دهد آواز

که هیچ نشئه به‌گل‌کردن خمارتو نیست

کدام رمز و چه اسرار، خویش را دریاب

که هرچه هست نهان غبرآشکارتونیست

به‌خود چه‌الفت بیگانگی‌ست شوق تو را

که محو غیری وآیینه درکنارتو نیست

مثال شخص درآیینه‌گرد وحشت اوست

توگر ز خودنروی هیچکس دچارتو نیست

دلیل خویش پس از مرگ هم تویی بیدل

چو شمع‌کشته‌کسی جز تو بر مزارتو نیست

ادامه مطلب
دوشنبه 25 اردیبهشت 1396  - 3:26 PM

 

پیش چشمی‌که نورعرفان نیست

گر بود آسمان نمایان نیست

عمرها شد، دمیده است آفاق

بی‌لباسی هنوز عریان نیست

شمع راگر به فکرخویش سری‌ست

تاکف پاش جزگریبان نیست

نقشبند خیال دور مباش

گل چه داردکزین‌گلستان نیست

باید از نقد اعتبارگذشت

جنس بازار عبرت ارزان نیست

برفلک هم خم است دوش هلال

ناتوانی کشیدن آسان نیست

نرگستان عبرتیم همه

چشم ا‌زخود بپوش مژگان نیست

عاجزی خضر وادی ادب است

پای خوابیده جز به دامان نیست

تا نفس از تپش نیاساید

جمع‌گردیدن دل امکان نیست

خجلتی چیده‌اید برچینید

خودفروشان‌! زمانه دکان نیست

سجده را مفت عافیت شمرید

جبهه‌سایی کف پشیمان نیست

کام عیش از صفای دل طلبید

خانه آتش زدن چراغان نیست

شرم‌دار از طلب‌که بر در خلق

سیلیی هست اگر خوری نان نیست

گه بخور ای طمع‌که نان خسان

هضم ناگشته باب دندان نیست

بیدل امروز در مسلمانان

همه‌چیز است لیک ایمان نیست

ادامه مطلب
دوشنبه 25 اردیبهشت 1396  - 3:17 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 283

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4423096
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث