به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

جوش‌حرص‌از یأس من‌آخر ز تاب‌وتب نشست

گرد سودنهای دستم بر سر مطلب نشست

نیست هرکس محرم وضع ادبگاه جمال

برتبسم‌کرد شوخی خط برون لب نشست

مگذرید از راستیها ورنه طبع‌کج خرام

می‌رسد جایی‌که باید بر دم عقرب نشست

طالع دون همتان خفته‌ست در زیر زمین

بر فلک باور ندارم از چنین‌کوکب‌نشست

دوستان باید به یاد آرند تعظیم وفاق

شمع هم در انجمن بعد ازوداع شب نشست

بیش از این بر پیکر بی‌حس مچینید اعتبار

مشت‌خاکی‌گل شدو چون‌خشت‌در قالب‌نشست

شکر عزت هرقدر باشد به جا آوردنی‌ست

بوسه‌د‌اد اول رکاب آن‌کس‌که بر مرکب نشست

روز اول آفرینشها مقام خود شناخت

آفرین بروصف و لعنت بر زبان‌سب‌نشست

انفعال است اینکه بنشاند غبار طبع ظلم

هرکجا تبخاله‌ای‌گل‌کرد شورتب‌نشست

میکشی‌کردیم و آسودیم از تشویش وهم

کرد چندین مذهب از یک‌جرعهٔ مشرب‌نشست

بیدل ازکسب ادب ظلم است بر آزادگی

ناله‌دارد بازی طفلی‌که درمکتب نشست

ادامه مطلب
دوشنبه 25 اردیبهشت 1396  - 2:44 PM

 

تازمستی غنچه برفرق چمن میناشکست

رنگ ما هم ازترنج جام می صفرا شکست

تنگنای شهر، تاب شهرت سودا نداشت

گرد ما دیوانگان در دامن صحرا شکست

می‌رود بر باد عالم‌گر خموشان دم زنند

رنگ صدگلشن به آه غنچه‌ای تنها شکست

پیچ و تاب موج غیر از انقلاب بحر نیست

چرخ رنگ خویش بامینای مایکجا شکست

صافی وحدت مکدرگشت‌کثرت جلوه‌کرد

موج شد تمثال تا آیینهٔ دریا شکست

کیست دریابد عروج دستگاه بیخودی

رنگ ما طرف‌کلاه ناز پر بالا شکست

موج دریای ندامت امتحان آگهی‌ست

صدمژه یک چشم مالیدن به‌چشم ما شکست

از فریب خاکساریهای خصم ایمن مباش

سنگ تا شد مایل افتادگی مینا شکست

بسکه عالم را به حسن خلق ممنون‌کرده‌ایم

رنگ هم نتواند ازجرأت به روی ما شکست

باغ امکان یک‌گل آغوش فضا پیدا نکرد

رنگها بریکدگرازتنگی این جا شکست

عمرها شد از دعاهای سحر شرمنده‌ام

چین آهی داشتم در دامن شبها شکست

هرزه تاکی پیش پیش بحر باید تاختن

موج ما از شرم‌در دامان‌گوهر پا شکست

پیش ازآن بیدل‌که هستی آشیان پیرا شود

نام ما بال هوس در بیضهٔ عنقا شکست

ادامه مطلب
دوشنبه 25 اردیبهشت 1396  - 2:44 PM

 

در تماشایی‌که باید صد مژه بالا شکست

خواب غفلت چون نگه مارا به چشم‌ما شکست

شوق بیتاب و قدم لبریزجوش آبله

تاکجاهابایدم مینا به پر پا شکست

خاک‌گردیدیم و از ذوق طلب فارغ نه‌ایم

نام در پرواز آمد تا پر عنقا شکست

عالمی را حسرت آن لعل درآتش نشاند

موج‌گوهر خار در پیراهن دریا شکست

در خم زلفت چسان فتاد دل‌گردد بلند

این شبستان سرمه‌دانها درگلوی ما شکست

سرکشان بگذار تا گردند پامال غرور

گردن این قوم خواهد بار استغنا شکست

تاکدامین قطره گردد قابل تاج‌گهر

صد حباب اینجا زبی‌مغزی سرخود راشکست

مو خون لاله می‌آید سراسر در نظر

یا دل دیوانه‌ای در دامن صحرا شکست

بی‌تکلف از غبار یاس دلها نگذری

تشنهٔ خون می‌شد هرذره چون مینا شکست

برفریب نسیه نقد خرمیها باختیم

ساغر امروز ما بدمستی فردا شکست

تا لطافت از طبایع رفت شعراز رتبه ماند

مشتری‌گردید سنگ و قیمت‌کالا شکست

بیدل ازبس شوق دل محمل‌کش جولان ماست

خواب مخمل موج زد خاری اگردرپا شکست

ادامه مطلب
دوشنبه 25 اردیبهشت 1396  - 2:44 PM

 

تا غبارخط برآن حسن صفا پیرا نشست

یک جهان امید در خاکستر سودا نشست

داغ سودای تو دود انگیخت از بنیاد دل

گرد برمی‌خیزد از جایی‌که نقش‌پا نشست

حیرت ما دستگاه انتظار عالمی‌ست

هرکه شد خاک سر راهت به چشم ما نشست

حسن در جوش عرق خفت از ترددهای ناز

آب این‌گوهرز شوخی بر رخ دریا نشست

پرگران خیزیم از سعی ضعیفیها مپرس

نقش‌‌‌سنگی‌کردگل تمثال ما هرجا نشست

فیض عزلت عالمی را در بغل می‌پرورد

مردمک در سایهٔ مژگان فلک‌پیما نشست

سربلندی خواهی از وضع ادب غافل مباش

نشئه برمی‌خیزد از جوشی‌که در صهبا نشست

پیرگردیدی دگر با دل‌گرانجانی مکن

پنبه‌ات تا چند خواهد بر سر مینانشست

در دل ما چون شرارکاغذ آتش زده

داغ هم یک‌لحظه نتوانست بی‌پروا نشست

یک جهان موهومی از آثار ما پر می‌زند

ای فنا مشتاق باید در خیال ما نشست

حسرت دل را زمینگیری نمی‌گردد علاج

ناله‌در سیر است بیدل‌کوه‌اگر ازپانشست

ادامه مطلب
دوشنبه 25 اردیبهشت 1396  - 2:44 PM

 

عاقبت چون شعله خاکستر به فرق ما نشست

درد صهبا پنبه ‌گشت و بر سر مینا نشست

بی‌توام‌ گرد ضعیفی بس که بر اعضا نشست

ناله‌ام درکوچهٔ نی چون‌ گره صدجا نشست

کس نمی‌فهمد زبان سوختن تقریر شمع

در میان انجمن می‌بایدم تنها نشست

می‌توان در خاکساری یافت اوج اعتبار

آبله شد صاحب افسر، بسکه زیر پا نشست

هر که را سررشتهٔ وضع حیا باشد به دست

می‌تواند چون نگه در دیدهٔ بینا نشست

شعلهٔ شوقت نشد پنهان به فانوس خیال

همچو رنگ‌ این‌ می برون‌ از خلوت‌ مینا نشست

سعی پرواز فنا را، اعتبار دیگر است

رفت ‌گرد ما به جایی‌ کز فلک بالا نشست

تیره‌باطن را چه سود از صحبت روشندلان

صاف نبود زنگ با آیینه‌گر یک جا نشست

ننگ وضع هم بساطیهای مجنون برنداشت

گرد ما شد آب تا در دامن صحرا نشست

شعلهٔ ما را درین بزم آرمیدن مفت نیست

صد تپیدن سوخت تا یک داغ نقش یا نشست

آبرو ذاتی‌ست بیدل ورنه مانند گهر

مهرهٔ ‌گل هم تواند در دل دریا نشست

ادامه مطلب
دوشنبه 25 اردیبهشت 1396  - 2:44 PM

 

تا به‌کی خواهی زلاف بخت بر سرها نشست

برخط‌تسلیم می‌باید چونقش پا نشست

مگذر از وضع‌ ادب تا آبرو حاصل کنی

چون به خود پیچیدگوهر در دل دریا نشست

برتریها منصب اقبال هر نااهل نیست

سرنگونی دید تا زلف از رخش بالا نشست

بر جبین بحر نقش موج‌کی ماند نهان

گرد بیتابی چورنگ آخربه‌روی ما نشست

آرمیدن در مزاج عاشقان عرض فناست

شعلهٔ بیطاقت ما رفت از خودتانشست

ازگرانجانی اسیران فلک را چاره نیست

صافها شد درد تا در دامن مینا نشست

پیکرم افسرد در راه امید از ضعف آه

این غبار آخر به درد بی‌عصاییها نشست

نخلهای این‌گلستان جمله نخل شمع بود

هرکه امشب قامتی آراست تا فردا نشست

آبرو با عرض مطلب جمع نتوان ساختن

دست حاجت تا بلندی‌کرد استغنا نشست

صرف‌جست وجوی‌خودکردیم عمراما چه‌سود

هستی ما هم به‌روزشهرت عنقا نشست

درکفن باقی‌ست احرام قیامت بستنت

گر توبنشینی نخواهد فتنه‌ات ازپا نشست

بیدل از برق تمنایش سراپا آتشم

داغ شد هرکس به‌پهلوی من شیدانشست

ادامه مطلب
دوشنبه 25 اردیبهشت 1396  - 2:44 PM

 

دل به یاد پرتو حسنت سراپا آتشست

از حضور آفتاب آیینهٔ ما آتشست

پیکر ما همچو شمع ازگریهٔ شادی‌گداخت

اشک‌هرجا بنگری آب‌است‌، اینجا آتشست

تا نفس‌باقی‌ست عمر از پیچ‌وتاب آسوده نیست

می‌تپد برخویشتن تا خار و خس‌با آتشست

گرمی هنگامهٔ آفاق موقوف تب است

روز اگر خورشید باشد شمع شبها آتشست

عشق می‌آید برون گر واشکافی سینه‌ام

چون طلسم سنگ نام این معما آتشست

بی‌ادب‌از سوز اشک‌عاجزان‌نتوان گذشت

آبله در پا اگر بشکست صحرا آتشست

شمع تصویریم‌، از سوز وگداز ما مپرس

پرتوی از رنگ تا باقی‌ست‌، با ما آتشست

غرق وحدت باش اگر آسوده خواهی زیستن

ماهیان را هرچه باشد غیر دریا آتشست

جز به‌گمنامی سراغ امن نتوان یافتن

ورنه ازپرواز ما تا بال عنقا آتشست

نیست بیدل بی‌قراریهای آهم بی‌سبب

کز دل‌گرمم نفس را درته پا آتشست

ادامه مطلب
دوشنبه 25 اردیبهشت 1396  - 2:39 PM

 

تو محو خواب و در سیرکن‌فکان بازست

مبند چشم‌که آغوش امتحان بازست

درین طربکده حیف است ساز افسردن

گره مشوکه زمین تا به آسمان بازست

کجا دمید سحرکز چمن جنون نشکفت

تبسمی که گریبان عاشقان بازست

به معبدی‌که خموشان هلاک نام تواند

چو سبحه بر دریک حرف صد دهان بازست

به هر طرف‌گذری سیر نرگسستان‌کن

به قدر نقش قدم چشم دوستان بازست

به پیش خلق ز انداز عالم معقول

زبان ببند که افسار این خران بازست

درین هوسکده غافل ز فیض یأس مباش

دری‌که بر رخ ما بسته شد همان بازست

ز جا نرفته جنون هزار قافله‌ایم

جرس بنال‌که بر ما ره فغان بازست

به جاده‌های نفس فرصت اقامت عمر

همان تأمل شاگرد ریسمان بازست

به‌کنه سود و زیان‌کیست وارسد بیدل

متاعها همه سربسته و دکان بازست

ادامه مطلب
دوشنبه 25 اردیبهشت 1396  - 2:39 PM

 

توان به صبر نمودن دل شکسته درست

که هیچ نقش نگشته‌ست نانشسته درست

کسی به الفت ساز نفس چه دل بندد

گره نمی‌کند این رشتهٔ‌گسسته درست

چو اشک شمع زیانکار محفل رنگیم

شکست‌ما نشودجز به‌چشم بسته‌درست

به چارهٔ دل مأیوس ما که پردازد

مگرگدازکند شیشهٔ شکسته درست

روا مدارکه مستان شکست بردارند

مبر به میکده غیراز سبوی دسته درست

دگر تظلم الفت‌کجا برد یارب

دل شکسته کزو ناله هم نجسته درست

تلاش عجز به جایی نمی‌رسد بیدل

مگر چوشمع‌کنی‌کار خود نشسته درست

ادامه مطلب
دوشنبه 25 اردیبهشت 1396  - 2:39 PM

 

قابل نخل ما بر دگرست

گردن شمع را سر دگرست

سر به ‌گردون فرو نمی‌آربم

این هواهای منظر دگرست

کشت اقبال معصیتها سبز

ابر ما، دامن‌تر دگرست

از دم واپسین خبر جستم

گفت این دور ساغر دگرست

خواجه در هر لباس گرداندن

چون تأمل‌کنی خر دگرست

با حریصان عجوز دنیا را

زن مخوانید شوهر دگرست

عالمی ‌را چو شمع‌ حسرت خورد

وضع خمیازه از در دگرست

راست بر جادهٔ جنون تازند

موی ژولیده مسطر دگرست

راحت از وضع سایه‌کسب‌کنید

پهلوی عجز بستر دگرست

نامه‌ام فال‌بین قاصد نیست

رنگ اگر بشکند پر دگرست

به کجا سرنهم که چو‌ن زنجیر

هر دری حلقهٔ در دگرست

بیدل آگه نه‌ای ز ضبط نفس

گره رشته‌ گوهر دگرست

ادامه مطلب
دوشنبه 25 اردیبهشت 1396  - 2:39 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 283

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4421158
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث