به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

ز شور حیرت من گوش‌ عالمی باز است

نگه به پردهٔ چشمم هجوم آواز است

درین طربکده شوق ذره تا خورشید

به هرچه می‌نگری با نگاه‌گلباز است

به مرگ، حسرت دیدار، ‌کم نمی‌گردد

نگه به بستن مژگان تمام‌انداز است

دل از غبار بپرداز و جلوه سامان کن

صفای خانهٔ آیینه عالم ناز است

شمار شوق گر از ذکر مدعا باشد

هجوم اشک اسیران ز سبحه ممتاز است

توبی که بیخبری ازگداز دل ورنه

به‌ذوق خون‌ جگر سنگ‌ هم‌ جگرساز است

نگاهدار عنان امل اگر مردی

سوار عمر به کم‌فرصتی گروتاز است

شنیدنی‌ست سرانجام کار دیدنها

نگه به گوش بدل کن که عالم آواز است

شکسته‌بالی و پرواز جز تحیر نیست

ز رنگ اگر همه افسردن آید اعجاز است

کدام ناله که از جیب دل نمی‌بالد

طلسم بیضه دماغ هزار پرواز است

فریب شعبده زندگی مخور بیدل

به پرده نفست‌، وهم‌، ریسمان ‌باز است

ادامه مطلب
یک شنبه 24 اردیبهشت 1396  - 3:59 PM

 

بیاکه آتش‌کیفیت هوا تیز است

چمن ز رنگ‌گل و لاله مستی‌انگیز است

به‌گلشنی‌که نگاهت فشاند دامن ناز

چو لاله دیدهٔ نرگس ز سرمه لبریز است

غبار هستی من عمرهاست رفته به باد

هنوز توسن ناز توگرم مهمیز است

نسیم زلف تو صبحی‌گذشت ازین‌گلشن

هنوز سلسلهٔ موج‌گل جنون‌خیز است

گداختیم نفسها به جستجوی مراد

هوای وادی امید آتش‌آمیز است

چوزاهد آن همه نتوان به درد تقوا مرد

اگرنه طبع سقیمی چه جای پرهیزاست

ز فیض چاک دل‌انداز ناله‌ای داریم

چوغنچه تنگ مشومرغ‌ما سحرخیزاست

کدام شعله براین صفحه دامن‌افشان رفت

که سینه نسخهٔ پرویزن شرربیز است

چگونه تلخ نگردد به‌کوهکن می عیش

که شربت لب شیرین به‌کام پرویزاست

سرم غبار هواس سم سمندکسی است

که یاد حلقهٔ فتراک او دلویز است

دو اسبه می‌برد از عرصه‌گاه امیدم

اگر غلط نکنم بخت تیره شبدیز است

خمار چشم‌که‌گرم عتاب شد بیدل

که تیغ شعلهٔ ازخویش رفتنم تیزاست

ادامه مطلب
یک شنبه 24 اردیبهشت 1396  - 3:59 PM

 

ز گریه‌، سیری چشم پر آب دشوار است

خیال دامن اشک‌، از سحاب دشوار است

جنونی از دل افسرده‌ گل نکرد افسوس

به موج آب‌گهرپیچ و تاب دشوار است

به غیر ساغر چشمم‌، که اشک‌، بادهٔ اوست

گرفتن از گل حیرت ‌گلاب دشوار است

نه لفظ دانم و نی معنی ا ینقدر دانم

که‌ گر سخن ز تو باشد جواب دشوار است

فسون عقل نگردد حریف غالب عشق

کتان‌گرو برد از ماهتاب دشوار است

زوال وهم خزان و بهار معنی نیست

فسردگی زگل آفتاب دشوار است

ز عمر فرصت آرام چشم نتوان داشت

ز برق و باد وداع شتاب دشوار است

پل‌ گذشتن عمرست قامت پیری

اقامت تو به پشت حباب دشوار است

نمی‌تپد دل خون‌گشته در غبار هوس

سراغ قهوه به جام شراب دشوار است

خروش دهر شنیدی، وداع راحت گیر

به این فسانه سر و برک خواب دشوار است

به ‌وصل‌، حیرت‌ و در هجر، شوق ‌حایل ‌ماست

بهوش باش که رفع حجاب دشوار است

حیا، زکف ندهد دامن ادب بیدل

گرفتن‌ گهر از مشت آب دشوار است

ادامه مطلب
یک شنبه 24 اردیبهشت 1396  - 3:59 PM

 

اوگفتن ما وتو به هر رنگ ضرور است

اینش مکن اندیشه‌که او از همه دور است

آیینهٔ تنزیه وکدورت چه خیال است

جایی‌که بطون منفعل افتاد ظهور است

واداشته افسانه‌ات از فهم حقیقت

این پنبهٔ گوشت اثر آتش طور است

یاران به تلاش من مجهول بخندید

او در بر و من دربه‌در، آخر چه شعور است

بر صبحدم‌گلشن ایجاد منازید

هنگامهٔ بنیاد تبسمکده شوراست

دمسردی یاران جهان چند نهفتن

دندان به هم خوردهٔ سرمازده عور است

از شخص به تمثال تسلی نتوان شد

زحمتکش صیقل نشوی آینه‌کور است

جایی‌که خموشی‌ست سرو برگ سلامت

هرگاه زبان بال‌گشاید پر مور است

پرغره نباشید چه تحقیق وچه‌تقلید

اینها همه بیحاصلی عشق غیور است

بیدل به تو درهیچ مکان راه نبردیم

آیینه سراب است‌که تمثال تو دور است

ادامه مطلب
یک شنبه 24 اردیبهشت 1396  - 3:59 PM

 

نسیم‌گل به خموشی ترانه‌پرداز است

که موج رنگ‌گل این چمن رگ ساز است

چگونه بلبل ما بال عیش بگشاید

که سایهٔ‌گل این باغ چنگل باز است

کجا رویم‌ که سرمنزلی به دست آریم

چو خط دایره انجام‌ ما هم آغاز است

نهفه نیست پی کاروان حسرت ما

شکستن جرس رنگ سخت غماز است

هزار زخم نمابان به سینه می‌دزدد

دلی که شانه‌ش زلف اهد راز است

مخور فریب که حیرت دلیل آگاهیست

زچشم آینه تا جلوه صد نگه ‌تاز است

چمن ز وصل توام مژده میدهد امروز

بهار تا سر کوی تو یک گل‌انداز است

چرا ز جوهر آیینه می‌رمد عکست

که شمع را پر پروانه بستر ناز است

نگاه شوقم و خون می‌خورم به پردهٔ شرم

وگرنه‌نه فلک امروز یک در باز است

خروش طالع شورم جهان گرفت‌‌ اما

چه دل گشایدم از نغمه‌ای که ناساز است

فسردگی نشود دام وحشت رنگم

شکسته‌بالی این مرغ ساز پرواز است

کد‌ور‌ت از دل ما برد خط او بیدل

برای آینهٔ ما غبار پرواز است

ادامه مطلب
یک شنبه 24 اردیبهشت 1396  - 3:59 PM

 

رزق‌، خلوتگه اندیشهٔ روزی‌خوار است

دانه هرگاه مژه بازکند منقار است

قطرهٔ ما نشد آگاه تامل‌، ورنه

موج این بحر گهرخیز گریبان زار است

الفت جسم صفای دل ما داد به زنگ

آب این آینه یکسر عرق‌ گلکار است

طرف دامان تعلق ز خراش ایمن نیست

مفت ‌دیوانه‌ که صحرای ‌جنون بی‌خار است

از کج‌اندیشی ‌دل وضع جهان دلکش نیست

غم تمثال مخور آینه ناهموار است

بر تعین زده‌ای زحمت تحقیق مده

سر سودایی سامان به گریبان بار است

در بهاری‌که سر و برگ طرب رنگ فناست

دست بر سر زدنت به زگل دستار است

ادب آموز هوستازی غفلت پیری‌ست

سایه را پای به دامن‌، ز خم دیوار است

رنگها بال‌فشان می‌رود و می‌آید

این چمن عالم تجدید کهن تکرار است

ای ندامت مد‌د‌ی کز غم اسباب جهان

دست سودن هوسی دارد و پُر بیکار است

بیدل از زندگی آخر نتوان جان بردن

رنگ این باغ هوس آتش بی‌زنهار است

ادامه مطلب
یک شنبه 24 اردیبهشت 1396  - 3:59 PM

 

ز دهر نقد تو جز پیچ وتاب دشوار است

خیال‌،‌گو مژه بربند، خواب دشوار است

دل گداخته دعوتسرای جلوهٔ اوست

فروغ مهر نیفتد در آب‌، دشوار است

مگر به قدر شکستن توان به خود بالید

وگرنه وسعت ظرف حباب دشوار است

ز اهل حال مجویید غیر ضبط نفس

که لاف دانش و فهم ازکتاب دشوار است

ز حیرت آینهٔ ما به هم نزد مژه‌ ای

به‌ خانه‌ای‌ که ‌پر آب‌ است خواب دشوار است

کسی برآینهٔ مهر، زنگ سایه نبست

به عالمی‌که تو باشی‌، نقاب دشوار است

سراغ جلوهٔ یار است هر کجا رنگی‌ست

دربن بهار، گل انتخاب دشوار است

ز دستگاه دل است اینقدر غرور نفس

وقار و قدر هوا، بی‌حباب‌، دشوار است

همه به وهم فرو رفته‌اند و آبی نیست

مگو که غوطه زدن در سراب دشوار است

ز انفعال سرشتند نقش ما بیدل

تری برون رود از طبع آب دشوار است

ادامه مطلب
یک شنبه 24 اردیبهشت 1396  - 3:59 PM

 

اشک یک لحظه به مژگان بار است

فرصت عمر همین مقدار است

زندگی عالم آسایش نیست

نفس آیینهٔ این اسرار است

بسکه‌گرم است هوای گلشن

غنچه اینجا سر بی‌دستار است

شیشه‌ساز نم اشکی نشوی

عالم از سنگدلان‌، کهسار است

خشت داغی‌ست عمارتگر دل

خانهٔ آینه یک دیوار است

میکشی سرمهٔ عرفان نشود

بینش از چشم قدح دشوار است

همچو آیینه اگر صاف شوی

همه جا انجمن دیدار است

گوش‌کو تا شود آیینهٔ راز

نالهٔ ما نفس بیمار است

دردگل‌کرد زکفر و دین شد

سبحه اشک مژه‌، زنار است

نیست گرداب‌صفت آرامم

سرنوشتم به خط پرگار است

از نزاکت سخنم نیست بلند

از صدا ساغرگل را عار است

غافل از عجز نگه نتوان بود

آسمانها گره این تار است

نکشد شعله سر از خاکستر

نفس سوختگان هموار است

بیدل از زخم بود رونق دل

خندهٔ‌گل نمک گلزار است

ادامه مطلب
یک شنبه 24 اردیبهشت 1396  - 3:59 PM

 

خواب در چشم و نفس بر دل محزون بار است

ازکه دورم‌که به خود ساختنم دشوار است

عرق شرم تو، ازچشم جهان‌، شست نگاه

گرتو خجلت نکشی‌، آینه‌ها بسیار است

گوشهٔ چشم تو محرومی‌کس نپسندد

گر تغافل مژه خواباند نگه بیدار است

نرود حق وفای ادب ازگردن ما

موج را بستن‌گوهرگره زنار است

در مقامی‌که جنون نشئهٔ عزت دارد

پای بی‌آبله یکسر، سر بی‌دستار است

آبرو تا به‌کجا، خاک مذلت نشود

حرص در سعی طلب‌، آنچه ندارد، عار است

زر و سیمی‌که‌کنی جمع وبه درویش دهی

طبع‌گر ننگ فضولی نکشد ایثار است

خواجه تا چند نبندد به تغافل درگوش

شور هنگامهٔ محتاج دماغ افشار است

تاکی‌اندوه‌کج و راست ز دنیا بردن

مهرهٔ عرصهٔ شطرنج به صد رفتار است

غافلان‌، چند هوا تاز جنون باید بود

کسوت سرکشی شمع‌گریبان‌وار است

بیدل آخر به سر خویش قدم باید زد

جادهٔ منزل تحقیق خط پرگار است

ادامه مطلب
یک شنبه 24 اردیبهشت 1396  - 3:59 PM

 

به خوان لذت دنیاگزند بسیار است

ترنجبینی اگر هست بر سر خار است

به باد رفتهٔ ذوق فضولییم همه

سر هوا طلبیها حباب دستار است

عنان وحشت مجنون ماکه می‌گیرد

ز فرق تا به قدم‌گردباد چین‌دار است

به پاس راحت دل این‌قدر زمینگیریم

خیال آبله ضبط عنان رفتار است

به محفلی‌که دل احیای معرفت دارد

لب خموش چراغ مزار اظهار است

غم تحیرحسن قبول باید خورد

نه هرکه آینه پرداخت باب دیدار است

به وادیی‌که مرا داغ انتظار تو سوخت

به چشم نقش قدم خاک نیز بیدار است

نگاه اگر به خیال توگردن افرازد

مژه بلندی انگشتهای زنهار است

وفا ستمکش ناموس ناتوانایی‌ست

به پای هرکه خورد سنگ بر سرم باراست

کشیده سعی هوس رنج دشت ودرورنه

رهی‌که پای تو نسپرده است هموار است

حیاکنید به پیری زوانمود طرب

سحر چوآینه‌گیرد نفس شب تار است

چه ممکن است ز افتادگی‌گذشتن ما

که خوابناک ضعیفیم و سایه دیوار است

به این‌گرانی دل بیدل از من مأیوس

صدا اگر همه گردد بلندکهسار است

ادامه مطلب
یک شنبه 24 اردیبهشت 1396  - 3:54 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 283

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4403201
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث