به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

همیشه سنگدلانند نامدار طرب

ز خنده نقش نگین را به هم نیاید لب

زبان حاسد وتمهید راستی غلط است

کجی به در نتوان برد از دم عقرب

سواد فقر اثر مایهٔ صفای دل است

چو صبح پاک‌نما چهره‌ای به دامن شب

به غیر عشق نداریم هیچ آیینی

گزیده‌ایم چو پروانه سوختن مذهب

هنر به اهل حسد می‌دهد نتیجهٔ عیب

ز جوهرست در ابروی تیغ چین‌غضب

هوس چگونه‌کند شوخی از دل قانع

به دامن‌گهر آسوده است موج‌طلب

به دشت عجز تحیر متاع قافله‌ایم

اگر بر آینه محمل‌کشیم نیست‌عجب

چو چشمه زندگی ما به‌اشک موقوف‌است

دگر زگریهٔ ما بیخودان مپرس سبب

بساط زلف شود چیده در دمیدن خط

به چاک سینهٔ صبح است‌چین دامن شب

جهان قلمرو اظهار بی‌نیازیهاست

کدام ذره‌که او نپست آفتاب نسب

سر از ره تو چسان واکشم‌که بی‌قدمت

رکاب با دل سنگین تهی‌کند قالب

ز بسکه دشمن آسودگی‌ست طینت من

چو شعله می‌شکند رنگ؟ از شکستن تب

قدح‌پرستی از اسباب فارغم دارد

کتاب دردسری شسته‌ام به آب غضب

به خامشی طلب از لعل یارکام امید

که بوسه روندهدتا به هم نیاری لب

به پیش جلوهٔ طاقت‌گداز او بیدل

گزید جوهر آیینه پشت دست ادب

ادامه مطلب
یک شنبه 24 اردیبهشت 1396  - 3:09 PM

 

اگر برافکنی از روی ناز طرف نقاب

بلرزد آینه برخود چوچشمهٔ سیماب

به یاد شبنم‌گلزار عارضت عمری‌ست

خیال مشق شنا می‌کند به موج‌گلاب

زبرق حیرت حسنت چوموج درگوهر

درآب آینه محوند ماهیان‌کباب

خیال وصل توپختن دلیل غفلت ماست

کتان چه صرفه برد در قلمرو مهتاب

عروج همت ما خاک شد زشرم نفس

کسی چه خیمه فرازد به این‌گسسته طناب

در این چمن همه‌گر صد بهارپیش آید

ز رنگ رفتهٔ ما می‌توان‌گرفت حساب

چه غفلت است‌که از ما به موج تیغ نرفت

وگرنه قطرهٔ آبی‌ست نشتر رگ خواب

به طبع قطره تپش آرمید وگوهرشد

چه فیضها که ندارد طریقهٔ آداب

فضای بیخودی‌ات خالی از بهاری نیست

برون خرام ز خود، رنگ رفته را دریاب

ز بسکه محوتماشای او شدم بیدل

هزارآینه از حیرتم رسید به آب

ادامه مطلب
یک شنبه 24 اردیبهشت 1396  - 3:09 PM

 

چیست آدم مفردکلک د‌بیرستان رب

کاینهمه اوضاع اسمارست ترکیبش سبب

زادهٔ علم موالیدش جهان ماء و طین

لم‌یلد لم‌یولدش آیینهٔ اصل و نسب

از تصنع‌گر همه ما وتو آرد بر زبان

میم و نون دارد همان شکل‌گشاد و بست لب

احتمالات تمیزش وهم چندین خیرو شر

آفتابی در وبال تهمت رأس و ذنب

آن سوی کون و مکان طیار پرواز انتظار

ششجهت وارستگی آغوش و آزادی طلب

آهوان دشت فطت را خیال او، ختن

کارگاه شیشهٔ افلاک را فکرت حلب

نور از او بی‌احتجاب و ظلمت از وی بی‌کلف

ذات عالمتاب او خورشید روز و ماه شب

حاصل رد وقبول انقسام خوب وزشت

انفعالش دوزخ و اقبال فردوس طرب

شور عشق از فتنه‌آهنگان قانون دماغ

شرم حسن از سایه‌پروردان مژگان ادب

از هزار آیینه یک نوریقینش منعکس

از دو عالم نسخه‌اش یک نقطهٔ دل منتخب

با همه سامان قدرت شخص تسلیم اعتبار

باکمال‌کبریایی پیکر بیدل لقب

ادامه مطلب
یک شنبه 24 اردیبهشت 1396  - 3:09 PM

 

آسودگان گوشهٔ دامان بوریا

مخمل خریده‌اند ز دکان بوریا

بی‌باک پا منه به ادبگاه اهل فقر

خوابیده است شیر نیستان بوریا

بوی‌گل ادب ز دماغم نمی‌رود

غلتیده‌ام دو روز به دامان بوریا

از عالم تسلی خاکم اشاره‌ایست

غافل نی‌ام ز چشمک پنهان بوریا

صد خامه بشکنی‌که به مشق ادب رسی

خط‌هاست درکتاب دبستان بوریا

بی‌خوابی که زحمت پهلوی‌کس مباد

برخاسته است از صف مژگان بوریا

زین جاده انحراف ندارد فتادگی

مسطر زده است صفحهٔ میدان بوریا

فقرم به پایداری نقش بنای عجز

آخر زمین‌گرفت به دندان بوریا

لب بستهٔ حلاوت‌کنج قناعتیم

نی بی‌صداست در شکرستان بوریا

بیدل فریب نعمت دیگرکه می‌خورد

مهمان راحتم به سر خوان بوریا

ادامه مطلب
یک شنبه 24 اردیبهشت 1396  - 3:09 PM

 

در شهد راحتند فقیران بوریا

آسوده‌اند در شکرستان بوریا

بر قسمت فتاده‌کس ازپشت پا زند

نی می‌خلد به ناخنش از خوان بوریا

برگیر و دار اهل جهان خنده می‌کند

رند برهنه پای بیابان بوریا

بر خاک خفتگان به حقارت نظر مکن

آید صدای تیغ ز عریان بوریا

وقت فتادگی مشو از دوستان جدا

این است نقش مسلک یاران بوریا

افتادگی‌ست سرمهٔ آواز سرکشان

در بند ناله نیست نیستان بوریا

درگنج خلوتی‌که بلندست دست فقر

پیچیده‌ایم پای به دامان بوریا

بیدل به‌سرکشان‌جهان چشم‌عبرت است

سرتا به پای زخم نمایان بوریا

ادامه مطلب
یک شنبه 24 اردیبهشت 1396  - 3:09 PM

 

حرص فرصت انتظار و دوررنگ است آسیا

دل ز نوبت جمع‌کن پر بی‌درنگ است آسیا

سعی روزی با بلای بی‌امان جوشیدن است

بیشتر درگردش از باد تفنگ است آسیا

یک ندامت کار چندین دانهٔ دل می‌کند

گرتوانی دست برهم سود ننگ است آسیا

از من و ما هرچه اندوزی‌گداز نیستی‌ست

عاشق این خرمن آتش به چنگ است آسیا

سنگ هم آیینهٔ تحقیق صیقل می‌زند

عمرها شد درتلاش رفع زنگ است آسیا

تا قیامت‌گردش افلاک درکار است و بس

کس نفهمید اینکه می‌گردد چه‌رنگ است آسیا

تا نفس باقی‌ست‌گرد رزق می‌گردیده باش

آب چون واماند از رفتار لنگ است آسیا

زیرگردون ناامید امن تا کی زیستن

دانه‌ها زینجا برون آیید تنگ است آسیا

آسمان هم ناکجا در فکر مردم تک زند

بسکه روزی‌خوار بسیارست دنگ‌است آسیا

نی زمینت عافیتگاه است و نی چرخ بلند

تاچه‌خواهی طرف‌بست آخر دو سنگ‌است آسیا

بیدل ازگردون سلامت چشم نتوان داشتن

الوداع دانه گوکام نهنگ است آسیا

ادامه مطلب
یک شنبه 24 اردیبهشت 1396  - 3:09 PM

 

به نمود هستی بی‌اثر چه نقاب شق‌کنم از حیا

تو مگر به من نظری‌کنی‌که دمی عرق‌کنم از حیا

اگرم دهد خط امتحان‌، هوس‌کتاب نه آسمان

مژه بر هم آرم ازین وآن همه یک ورق کنم ازحیا

چه‌کنم ز شوخی‌طبع دون‌،‌قدحی‌نزد عرقم به‌خون

که ببوسم آن لب لعل‌گون سحری شفق‌کنم ازحیا

ز تخیلی‌که به راه دین غم باطلم شده دلنشین

به من این‌گمان نبرد یقین‌که خیال حق کنم از حیا

چوز خاک لاله‌برون زند، قدح‌شکسته به‌خون زند

هوسی اگربه جنون زند به همین نسق کنم ازحیا

زکمالم آنچه به‌هم رسد، نه زلوح‌ونی زقلم رسد

خط نقش پا به‌رقم رسدکه منش‌سبق‌کنم از حیا

به‌امید وصل تونازنین‌،‌همه رانثار دل است‌و دین

من بیدل وعرق جبین‌که چه در طبق‌کنم ازحیا

ادامه مطلب
یک شنبه 24 اردیبهشت 1396  - 3:09 PM

 

مارا زگرد این دشت‌عزمی است رو به‌دریا

پرکهنه شد تیمم اکنون وضو به دریا

کرکسب اعتبارات دوری ز بزم انس است

یک قطره چون‌گوهرنیست بی‌آبرو به دریا

شرم غنا چه مقدار بر فطرتم‌گران بود

کزیک عرق چوگوهررفتم فرو به دریا

بی‌ظرف همتی نیست درعشق غوطه خوردن

گرحرص تشنه‌کام است ترکن‌گلو به دریا

خفت‌کش خیالی باد سرت حبابی‌ست

تاکی حریف بودن با این‌کدو به دریا

علم و فنی‌که‌داری محو خیالش اولیست

کس نیست مردتحقیق بشکن سبوبه‌دریا

خلقی پی توهم تا ذات می‌رساند

ما نیز برده باشیم آبی ز جو به دریا

سرمایه خفت آنگه سودای خودنمایی

غیر ازتری چه دارد موج از نمو به دریا

بی‌جوهر یقینی از علم و فن چه حاصل

ماهی نمی‌توان شد ای‌کرده خو به دریا

سامان غیرت‌مرد از چشمه‌سار شرم است

آبی‌که درجبین نیست غافل مجوبه دریا

هرچند کس ندارد فهم زبان تسلیم

دست غریقی آخر چیزی بگو به دریا

بیدل تردد خلق محوکنار خود ماند

نگشود راه این سیل از هیچ‌سو به دریا

ادامه مطلب
یک شنبه 24 اردیبهشت 1396  - 3:09 PM

 

ای‌گداز دل نفسی اشک شو به دیده بیا

یار می‌رود ز نظر یک قدم دویده بیا

فیض نشئه‌های رسا مفت تست در همه‌جا

جام ظرف هوش نه‌ای چون می رسیده بیا

نیست دربهار جهان‌فرصت شگفتگی‌ات

هم ز مرغزار عدم چون سحر دمیده بیا

جز تجرد ازکر و فر چیست انتخاب دگر

فرد می‌روی ز نظرگو همه قصیده بیا

از سروش عالم‌جان این‌نداست بال‌فشان

کای نوای محفل انس از همه رمیده بیا

باغ عشق تا هوست‌نیست جزهمین قفست

یک دو روز از نفست مهلت است دیده بیا

تا نرفته‌ام ز نظر شام من رسان به سحر

شمع انتظار توام صبح نادمیده بیا

شمع بزمگاه ادب تا نچیند ازتو تعب

همعنان ضبط نفس لختی آرمیده بیا

سقف‌کلبهٔ فقرا نیست سیرگاه هوا

سربه سنگ تا نخورده اندکی خمیده بیا

بی‌ادب نبردکسی ره به بارگاه وفا

با قدم به خاک شکن یا عنان‌کشیده بیا

تیغ غیرت ز همه‌سو بر غرورکرده غلو

عافیت اگر طلبی با سر بریده بیا

اززیان وسودنفس‌وحشت است‌حاصل‌وبس

جنس این دکان هوس دامن است چیده بیا

بیدل از جهان سخن بر فنون و هم متن

رو از آن سوی تو و من حرف ناشنیده بیا

ادامه مطلب
یک شنبه 24 اردیبهشت 1396  - 3:09 PM

 

به هر جبین‌که بود سطری ازکتاب حیا

ز نقطهٔ عرقم دارد انتخاب حیا

شبی به روی عرقناک او نظرکردم

گذشت عمر وشنا می‌کنم درآب حیا

ز لعل او به خیالم سؤال بوسه‌گذشت

هزار لب به عرق دادم از جواب حیا

دمی‌که ناز به شوخی زند چه خواهدکرد

پری رخی‌که عرق می‌کند زتاب حیا

ز روی یارکسی پردة عرق نشکافت

گشاده چون شد ازین تکمه‌ها نقاب حیا

عرق ز پیکر من شست نقش پیدایی

هنوز پاک نمی‌گردم از حساب حیا

دگر مخواه ز من ثاب هرزه‌جولانی

دویده‌ام عرقی چند در رکاب حیا

ز خوب جستم و چشمی به خویش نگشودم

به روی من‌که فشاند اینقدرگلاب حیا

به چشم بسثن از انصاف‌، نگذری زنهار

به پل نمی‌گذرد هیچکس زآب حیا

ز قطرگی بدر خجلت‌گهر زده‌ایم

جبین بی‌نم ما ساخت با سراب حیا

عرق زطینت ما هیچ کم نشد بیدل

نشسته‌ایم چو شبنم در آفتاب حیا

ادامه مطلب
یک شنبه 24 اردیبهشت 1396  - 3:09 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 283

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4387589
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث