به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

ا‌ی داغ‌کمال تو عیان‌ها و نهانها

معنی به نفس محو و عبارت به زبانها

خلقی به هوای طلب‌گوهر وصلت

بگسسته چو تار نفس موج، عنانها

بس دیده‌که‌شد خاک و نشد محرم دیدار

آیینهٔ ما نیز غباری‌ست از آنها

تا دم زند از خرمی‌گلشن صنعت

حسن از خط نو خیز برآورده زبانها

دریاد تو هویی زد و بر ساغر دل ریخت

درد نفس سوخته سر جوش فغانها

انجاکه ‌سجود تو دهد بال خمیدن

چون تیر توان جست به پروازکمانها

توفان غبار عدمیم آب بقاکو

دریا به میان محو شد از جوش‌کرانها

پیداست به میدان ثنایت چه شتابد‌

دامن ز شق خامه شکسته‌ست بیانها

تا همچو شرر بال‌گشودم به هوایت

وسعت زمکان‌گم شد وفرصت ززمانها

بیدل نفس سوختهٔ ما چه فروشد

حیرت همه جا تخته نموده‌ست دکانها

ادامه مطلب
یک شنبه 24 اردیبهشت 1396  - 3:03 PM

 

ای‌گرد تکاپوی سراغ نو نشانها

واماندة اندیشهٔ راه توگمانها

حیرت نگه شوخی حسن تو نظرها

خامش نفس عرض ثنای تو زبانها

اشکی‌ست ز چشم تر مجنون تو جیحون

لختی ز دل عاشق شیدای توکانها

درکنه تو آگاهی و غفلت همه معذور

دریا ز میان غافل و ساحل زکرانها

عمری‌ست‌که نه چرخ به رنگ‌گل تصویر

واکرده به خمیازة بوی تو دهانها

آن‌کیست شود محرم اظهار و خفایت

آیینهٔ خویشند عیانها و نهانها

بر اوج غنایت نرسد هیچ‌کمندی

بیهوده رسن تاب خیالند فغانها

آنجا که فنا نشئهٔ اسرار تو دارد

پیمانه‌کش جوش بهار است خزانها

هر سبزه درین دشت شد انگشت شهادت

تا ازگل خودروی تو دادند نشانها

از شوق تمنای تو در سینهٔ صحرا

همچون دل بیتاب تپان ریگ روانها

جز ناله به بازار تو دیگر چه فروشیم

اینست متاع جگر خسته دکانها

بیدل ره‌حمد ازتو به‌صد مرحله دوراست

خاموش‌که آوارهٔ وهمند بیانها

ادامه مطلب
یک شنبه 24 اردیبهشت 1396  - 3:03 PM

 

این انجمن عشق است توفانگر سامانها

یک‌لیلی وچندین‌حی‌، یک‌یوسف وکنعانها

ناموس وفا زین بیش برداشتن آسان نیست

بر رنگ من افکندند خوبان‌گل پیمانها

این دیده فریبیها از غیر چه امکان است

بوی تو جنونکار است در رنگ‌گلستانها

خواندیم رموز دهر از تاب و تب انجم

خط‌نیست‌درین‌مکتوب‌جز شوخی‌عنوانها

وحشت ز محیط عشق آثار رهایی نیست

امواج به زنجیرند از چیدن دامانها

در انجمن توفیق پر بی‌اثر افتادیم

تر رفت سرشک آخر از خشکی مژگانها

پیری هوس دنیا نگذاشت به طبع ما

آخ دل از این لذات کندیم به دندانها

تا دل به‌گره بستیم با حرص نپیوستیم

جمعت‌گوهر ریخت آب رخ توفانها

نامحرمی خویشت سد ره آزادیست

چشمی بگشا بشکن قفل در زندانها

مطرب نفسی سر داد، برقم به جگر افتاد

نی این چه قیامت زد آتش به نیستانها

بیدل به‌چه جمعیت چون‌شمع ببالدکس

سرتکمه برون افکند از بندگریبانها

ادامه مطلب
یک شنبه 24 اردیبهشت 1396  - 3:03 PM

ای آینهٔ حسن تمنای تو جانها

اوراق‌گلستان ثنای تو زبانها

بی‌زمزمهٔ حمد تو قانون سخن را

افسرده چو خون رگ تار است بیانها

از حسرت گلزار تماشای تو آبست

چون شبنم‌گل آینه در آینه‌دانها

بی‌تاب وصال است دل اما چه توان‌کرد

جسم است به راهت‌گره رشتهٔ جانها

آنجاکه بود جلوه‌گه حسن‌کمالت

چون آینه محو است یقینها وگمانها

از مرحمت عام تو درکوی اجابت

گم‌گشته اثرها به تک وپوی فغانها

از قوت تأیید توتحریک نسیمی

بر بحرکشد از شکن موج‌کمانها

در چارسوی دهرگذرکرد خیالت

لبریز شد از حیرت آیینه دکانها

در پردة دل غیر خیالت نتوان یافت

جولانکدة پرتو ماهند کتانها

در دیدة بیدل نبود یک دل پر خون

بی‌داغ هوای تو درتن لاله‌ستانها

ادامه مطلب
یک شنبه 24 اردیبهشت 1396  - 3:03 PM

 

در باغ دل نهان بود از رفتگان نشانها

این آتش آگهی داد ما را زکاروانها

چندان‌که شمع‌کاهد باعافیت قرین‌است

بازار ما ندارد سودی به این زبانها

تنگی ز بس فشرده‌ست این‌عرصهٔ جدل را

میدان خزیده یکسر در خانهٔ کمانها

این وادی غرورست فهمیده بایدت رفت

در جاده است اینجا خواباندن سنانها

جوش بهار جسم است آثار سخت جانی

جوهر فکنده بیرون زین رنگ استخوانها

پروازتا جنون‌کردگم شد سراغ راحت

بردیم با پر و بال خاشاک آشیانها

تیغ غرور بشکن درکارگاه گردون

آتش زبانه دارد درگردش فسانها

در بارگاه تعظیم اقبال بی‌نیازی‌ست

تمییز پا و سر نیست منظور آستانها

تقلید فقر نتوان در جاه پیش بردن

بحر ازگهر چه نازد بر راحت‌کرانها

جایی نمی‌توان برد فریاد بی‌رواجی

کشتی شکست تاجرتا تخته شد دکانها

پست و بلند بسیار دارد تردد جاه

همواری‌ات رها کن بام است و نردبانها

پروازوهم بیدل زین بیشتر چه باشد

برده‌ست‌گردش سر ما را به آسمانها

ادامه مطلب
یک شنبه 24 اردیبهشت 1396  - 2:55 PM

 

گفتگو صد رنگ ناکامی دماند ازکامها

وصل هم موهوم ماند از شبههٔ پیغامها

غیر دیر وکعبه هم صد جا تمنا می‌کند

زندگی یک جامه‌وار و اینهمه احرامها

ریشهٔ نشو و نما از دانهٔ ماگل نکرد

ماند چون حرف خموشی در طلسم‌کامها

قطرهٔ ما ناکجا سامان خودداری‌کند

بحر هم از موج اینجا می‌شماردگامها

گل‌کند در وحشت دردسر فرماندهی

چون شررازسنگ ریزد زین نگینها نامها

چون به آگاهی فتدکار، اهل دنیا ناقصند

ورنه در تدبیر غفلت پخته‌اند این خامها

ازنشان هستی ما سکه نامی بیش نیست

صید ما حکم صدا دارد به‌گوش دامها

لاله وگل بسکه لبریزند ازصهبای رنگ

درشکستن هم صدایی سر نزد زین جامها

از تپش آواره‌ها بی‌ریشهٔ جرأت مباش

در زمین ناتوانی گشته‌اند آرامها

بیدل از آیینهٔ زنگار فرسودم مپرس

داشتم صبحی‌که شد غارت نصیب شامها

ادامه مطلب
یک شنبه 24 اردیبهشت 1396  - 2:55 PM

 

چیست‌این باغ و این شکفتنها

سرآبی وسیرروغنها

موج‌رم‌می‌زندچه‌کوه‌وچه دشت

چین گرفته‌ست طرف دامنها

نرهید از امل تجرد هم

رشته دارد قفای سوزنها

شب ما را چراغ فرصت‌کو

خانه روشن‌کن است روزنها

اعتبار زمانه بیکاریست

قطره گوهر شد از فسردنها

کو فضایی‌که واکنیم پری

رفت پرواز با نشیمنها

خاک گردم ره طلب بندم

سرمه بالم به‌کام شیونها

فکر خود بی‌دماغی هوس است

سرگران شد خمیدگردنها

حیف نشکافتیم پردهٔ دل

دانه بوده‌ست مهر خرمنها

یارب از سعی بی‌اثر تا چند

آب‌کوبدکسی به هاونها

گر ننالم‌کجا روم بیدل

ششجهت بیکسی ومن‌تنها

ادامه مطلب
یک شنبه 24 اردیبهشت 1396  - 2:55 PM

 

ای ز چشم می پرستت مست حیرت‌جامها

حلقهٔ زلف گره‌گیرت به گوش دامها

در تبسم کم نشد زهر عتاب از نرگست

کی به شورپسته ریزد تلخی از بادامها

دامنت‌نایاب و من بیتاب‌عرض اضطراب

خواهد از خاکم غبار انگیخت این ابرامها

آتشم از بیم افسردن همان در سنگ ماند

رهزن آغاز من شدکلفت انجامها

تا شود روشن سوادکلبهٔ تاریک من

می‌گذارد چشم روزن عینک ازگلجامها

صیدمحرومی‌چومن در مرغزاردهر نیست

می‌رمد از وحشتم چون موج دریا دامها

بس‌که بنیادم زآشوب جنون جزوهواست

می‌توان از آستانم ریخت رنگ بامها

از بلای عافیت هم آنقدر ایمن مباش

آب‌گوهر طعمهٔ خاک است از آرامها

پیچ‌وتاب شعلهٔ دل‌نامهٔ پیچیده‌ا‌ی‌است

می‌فرستم هر نفس سوی عدم پیغامها

این شبستان جز غبار دیدهٔ بیدار نیست

جمع شد دود چراغ وریخت رنگ شامها

بی‌جمالش بس‌که بیدل بزم ما را نور‌نیست

ناخنه از موج می‌آورده چشم جامها

ادامه مطلب
یک شنبه 24 اردیبهشت 1396  - 2:55 PM

 

پیش آن چشم سخنگو موج می در جامها

چون زبان خامشان پیچیده سر درکامها

رنگ خوبی را ز چشم او بنای دیگر است

روغن تصویر درد حسن ازین بادامها

موج دریا را تپیدن رقص عیش زندگی‌ست

بسمل او را به بی‌آرامی‌ست آرامها

از مذاق ناز اگر غافل نباشد کام شوق

می‌توان صد بوسه لذت بردن از دشنامها

چون خط پرگار، اگرمقصد دلیل عجزنیست

پای آغاز از چه می‌بوسد سرنجامها

ازگرفتاری ما با عشق زیب دیگر است

بال مرغان می‌شود مژگان چشم دامها

شهرهٔ عالم شدن مشکل بود بی‌دردسر

روز و شب چین بر جبین دارد نگین از نامها

سخت دشوار است قطع راه اقلیم عدم

همچو پیک عمر باید از نفس زدگامها

مقصد وحشت خرامان نفس فهمیدنی‌ست

بی‌سراغی نیستند این بوی گل احرامها

نشئهٔ عیشی‌که دارد این چمن خمیازه است

بر پر طاووس می‌بندم برات جامها

هیچکس در عالم اقبال فارغ‌بال نیست

رخش نتوان تاختن بیدل به پشت بامها

ادامه مطلب
یک شنبه 24 اردیبهشت 1396  - 2:55 PM

 

ز برق این تحیرآب شد آیینهٔ دلها

که ره تا محمل لیلی‌ست بیرون‌گرد محملها

کجا راحت‌، چه آسودن‌که از نایابی مطلب

به پای جستجوچون آبله خون‌گشت منزلها

چه دنیا و چه عقبا، سد را‌ه تست ای غافل

بیا بگذرکه از بهرگذشتنهاست حایلها

درین مزرع چه لازم خرمن آرای هوس بودن

دلی‌باید به‌دست‌آری همین تخم‌است حاصلها

به دشت انتظارت از بیاض چشم مشتاقان

سفیدی‌کرد آخر راه از خود رفتن دلها

دماغی می‌رسانم از شکست شیشهٔ رنگی

به خون رفته پرواز دگر دارند بسملها

ز پاس آبروی احتیاج ما مشو غافل

به بازارکرم گوهر فروشانند سایلها

ندارد صید حسن از دامگاه عشق‌، آزادی

همان یک‌حلقهٔ آغوش مجنون است محملها

ما و من اثبات حق درگوش می‌آید

نوای طرفه‌ای دارد شکست رنگ باطلها

خزان‌گلشن امکان بهارواجبی دارد

تراوش می‌ کند حق از شکست رنگ باطلها

زبان شمع فهمیدم‌، ندارد غیر ازین حرفی

که‌گر در خودتوان آتش زدن مفت‌است‌محفلها

تسلسل اینقدر در دور بی‌ربطی نمی‌باشد

گرو از سبحه برد امروز برهم خوردن دلها

کنار عافیت‌گم بود در بحر طلب بیدل

شکست از موج ماگل‌کرد بیرون ریخت ساحلها

ادامه مطلب
یک شنبه 24 اردیبهشت 1396  - 2:55 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 283

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4372837
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث