به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

نقاش تاکشد اثر ناتوان او

بندد قلم ز سایهٔ موی میان او

از بحر عشق رخت سلامت‌که می‌برد

کشتی شکستن است دلیل‌ کران او

حزنی در ین بساط تحیر نیافتم

شمعی‌که مغز ناله‌کشد استخوان او

راز تو آتشی‌ست‌که چون پرده در شود

کام هزار سنگ شکافد زبان او

دارد وداع عافیت از عشق دم زدن

یعنی چو عود سوختنست امتحان او

آن موج تیغش از سر دریا گذشته است

کایینه دارد از دل گوهر فشان او

در وادیی که محمل امید بسته‌ایم

نالد شکست بر جرس کاروان او

عمر شرار فرصت گلزار زندگی‌ست

از هم‌گذشته‌گیر بهار و خزان او

تمثال نیست غیر غبار خیال شخص

خلقی‌ست خود فروش متاع دکان او

هر ساز از ترانهٔ خود می‌دهد خبر

وهم است اگر زمن شنوی داستان او

بیدل سراغ عالم عنقا تحیر است

آن نیست بی‌نشان‌که تو یابی نشان او

ادامه مطلب
یک شنبه 31 اردیبهشت 1396  - 12:36 PM

 

من سنگدل چه اثر برم زحضور ذکر دوام او

چو نگین نشدکه فرو روم به خود از خجالت نام او

سخن آب‌ گشت و عبارتی نشکافت رمز تبسمش

تک وتاز حسرت موج می نرسید تا خط جام او

نه سری‌که سجده بناکند نه لبی‌که ترک ثناکند

به‌کدام مایه اداکند عدم ستمزده وام او

سر خاک اگربه هوا رسد چونظرکنی ته پا رسد

نرسیده‌ام به عمارتی‌که ببالم از در و بام او

به بیانم آن طرف سخن به تامل آنسوی وهم و وظن

ز چه عالمم‌که به من ز من نرسیده غیرپیام او

تک و پوی بیهده یافتم به هزار کوچه شتافتم

دری از نفس نشکافتم‌که رسم به‌گرد خرام او

به هوا سری نکشیده‌ام به نشیمنی نرسیده‌ام

ز پر شکسته تنیده‌ام به خیال حلقهٔ دام او

نه دماغ دیده‌گشودنی نه سر فسانه شنودنی

همه را ربوده غنودنی به‌کنار رحمت عام او

زحسد نمی‌رسی ای دنی به عروج فطرت بیدلی

تو معلم ملکوت شو که نه‌ای حریف‌ کلام او

ادامه مطلب
یک شنبه 31 اردیبهشت 1396  - 12:30 PM

 

گر از موج‌ گهر نشنیده‌ای رمز خروش او

بیا شور تبسم بشنو از لعل خموش او

حیا ساقی‌ست چندانی‌ که حسنش رنگ ‌گرداند

ز شبنم می‌زند ساغر بهار گلفروش او

چمن جام طرب در جلوهٔ شاخ‌ گلی دارد

که خم ‌گردید از بار سبوی غنچه دوش او

ندانم بوالهوس از گردش ساغر چه پیماید

که شد پا در رکاب از صورت پیمانه هوش او

خروشی می‌کند توفان چه از دانا چه از نادان

جهان ‌خمخانه‌ای د‌ارد که این ‌رنگ است‌ جوش او

نباید بودن از پشت و رخ‌ کار جهان غافل

چو زنبور عسل نیشی است در دنبال نوش او

غرور خود سری را چارهٔ دیگر نمی‌باشد

مگر گردد خیال خاک‌ گشتن عیب پوش او

نوای صور هم مشکل ‌گشاید گوش استغنا

چه نازم بر دل افسرده و ساز خروش او

زبان بو‌ی‌ گل جز غنچه بیدل ‌کس نمی‌فهمد

فغان نازکی دارم اگر افتد به‌ گوش‌ او

ادامه مطلب
یک شنبه 31 اردیبهشت 1396  - 12:30 PM

 

لباس ‌کعبه پوشید از خط مشکین عذار او

نگه را این زمان فرض است طوف لاله‌زار او

بهارم ‌کرد ذوق محرم فتراک او بودن

به خون خویش چندین رنگ می‌نازد شکار او

مرادی نیست غیر از حاصل چشم سفید اینجا

شب حسرت پرستان را سحرکرد انتظار او

به این سامان تمکین دارد آهنگ شکار دل

که پنداری حنا بسته‌ست دست بهله‌دار او

به داغی آشناگشتیم مفت عیش موهومی

در ین‌گلشن ‌گلی چیدیم ما هم از بهار او

ز تکلیف دم تیغش خجالت می‌کشم ورنه

سر سودایی دارم ‌که بی‌مغزی‌ست بار او

حیا می‌خواهد از ما نازک‌اندامی که از شرمش

دو عالم چشم پوشد تا شود یک جامه‌وار او

وطن گر مایهٔ افسردن است آوارگی خوشتر

ز نومیدی گداز سنگ می‌خواهد شرار او

جهانی برد داغ حسرت رنگ قبول اینجا

دلی آورده‌ام من هم به امید نثار او

ز آفات زمان بیدل خدایش در امان دارد

بیاگرد سرش گردیم تا گردد حصار او

ادامه مطلب
یک شنبه 31 اردیبهشت 1396  - 12:30 PM

 

به این موهومی‌ام یا رب‌ که‌ کرد آیینه‌دار او

تحیر تا کجا گیرد ز صفر من شمار او

سراغ خویش یابم تا ره تحقیق او گیرم

مرا در خود نهان دارد جمال آشکار او

حریف ساغر خورشید پیمایی‌ که می‌گردد

سحرها رفت با خمیازهٔ ذوق خمار او

به غیر از ترک هستی از تردد بر نمی‌آید

نفس پر می‌خلد در سینه‌ام از خار خار او

چه امکان است آرد فطرت ما تا به دیدارش

مگر آیینه از بی‌دانشی گردد دچار او

غرورش زحمت آیینه‌داران برنمی‌دارد

تو محو خویش باش اینها نمی‌آید به‌ کار او

امید وصل تدبیر دگر از ما نمی‌خواهد

سفید از چشم قربانی‌ست راه انتظار او

هوس‌پیمای آغوش وصال‌ کیست حیرانم

کنار خود هم افتاده‌ست بیرون ازکنار او

مجازی بر تراشی تا حقیقت ننگ او گردد

دویی افشا نمایی تا کنی تحقیق عار او

تو آگاه از سجود آستان دل نه‌ای بیدل

که بالد صندل عرش از جبین خاکسار او

ادامه مطلب
یک شنبه 31 اردیبهشت 1396  - 12:30 PM

 

پر نارساست سعی تحیر کمند او

ای ناله‌ همتی ز نهال بلند او

برقی به ماه‌ نو زد و گردی به موج‌ گل

از ابروی اشارهٔ نعل سمند او

ناسور را به داغ دوا می‌کنند و بس

جز سوختن چه چاره‌کند دردمند او

آنجا که برق جلوهٔ او عرض ناز داشت

آیینه بود مجمرو جوهر سپند او

زنهار! ازحلاوت دنیا، مخور فریب

تا زندگیت تلخ نگردد ز قنداو

تیغی‌ست آسمان که به انداز زخم صبح

دندان نماست جوهرش از زهرخند او

قصر فنا اگر چه ز اوهام برتر است

یک لغز وار بیش ندیدم‌ کمند او

بیخوابی فسانهٔ طوبی ‌که می‌کشد

ماییم و سایهٔ مژه‌های بلند او

بیدل مباش ایمن از آفات روزگار

چون مار خفته در بن دندان گزند او

ادامه مطلب
یک شنبه 31 اردیبهشت 1396  - 12:30 PM

 

گر قناعت را توانی داد سامان نگین

پشت ناخن نیز دارد در کفت شان نگین

ای حباب از خود فروشی شرم باید داشتن

یک نفس فرصت نمی‌ارزد به بهتان نگین

دوش همت چند زیر بار منت خم شود

مفت آن خاتم ‌که نپسندید احسان نگین

نیست ممکن از طلسم خودفروشی جستنت

نقش نتواندکشیدن پا ز دامان نگین

هر چه نومید است در رفع جنون دستگاه

هرکه را ره نیست در چاک‌ گریبان نگین

گر همین سازگرفتاریست بال اشتهار

دام هم در راه ما چیده‌ست دکان نگین

جوهر اقبال نقد هرتنک سرمایه نیست

فلس ماهی تا کجا نازد به سامان نگین

جز به نرمی منتفع نتوان شد از ارباب جاه

موم شو تا باج‌ گیری از درشتان نگین

سستی طالع ز بس افسردگی دربار داشت

نام ما هم سر به سنگ آمد زدامان نگین

ای نفس سرمایه اقبالت فریبی بیش نیست

چون هوا از شبنمش بندند پیمان نگین

بیدل ازگل کردن نامش گریبان می‌درٌد

نقش چون تار نظر در چشم حیران نگین

ادامه مطلب
یک شنبه 31 اردیبهشت 1396  - 12:30 PM

 

خواه غفلت پیشگی‌ کن خواه آگاهی ‌گزین

ای عدم فرصت دو روزی هر چه می‌خواهی‌گزین

ذره تا خورشید امکان‌گرم از خود رفتن است

یکقدم با هر چه جوشد شوق همراهی‌گزین

هر قدر غفلت فزونتر لاف هستی بیشتر

ای طلسم خواب ازین افسانه ‌کوتاهی‌ گزین

چند در آتش نشانندت به افسون غرور

اختصار ناز چون شمع سحرگاهی‌گزین

دستگاه مشت خاک ناتوان پیداست چیست

ای غبارت رفته بر باد آسمان جاهی ‌گزین

هیچکس خود را نمی‌خواهد غبارآلود عجز

ای گدا گر اختیاری باشدت شاهی گزین

پرتو شمع هدایت درکمین غفلت است

خضر اگر زبن دشت مطلوبست‌گمراهی گزین

جاه اگر بالد همین شاهی‌ست اوج عبرتش

ازکمال فقر باش آگه هواللهی‌گزین

هر دو عالم شوخی پست و بلند ناز اوست

گر نگه قاصر نباشد ماه تا ماهی‌ گزین

در تماشاگاه هستی کور نتوان زبستن

محرم آن جلوه شو یا مرگ ناگاهی ‌گزین

اعتبار اندیشه‌ای بیدل ندامت ساز کن

شمع محفل بودن آسان نیست جانکاهی‌ گزین

ادامه مطلب
یک شنبه 31 اردیبهشت 1396  - 12:30 PM

 

تا به‌کی باشی قفس فرسودهٔ شان نگین

ای خوش آن نامی ‌که نقشش نیست بهتان نگین

گر نه‌ای‌محکوم حرص‌افسانهٔ اوهام چند

بگذر از جام جم و حرف سلیمان نگین

غیر مخموری چه دارد ساغر اقبال جاه

یکقلم خمیازه می‌بالد ز عنوان نگین

هوش اگر آیینه پردازد دلیل عبرت است

خودفروشیهای نام و قید زندان نگین

کاش رسوایی همین‌جا در خور زحمت دهند

رشته واری می‌کشد نام ازگریبان نگین

بس که تخمیر مزاج همت ما وحشت است

نام ما چون‌گرد می‌خیزد ز دامان نگین

چون هلال از پیکر خم سر به گردون سوده‌ام

خاتم است اینجا دلیل عزت وشان نگین

سنگ را هم شیشه می‌سازد تهی از خود شدن

سود نامی هست در اجزای نقصان نگین

صحبت ارباب دنیا مفلسان را می‌گزد

ظاهر است از روی کاغذ نقش دندان نگین

تا کجا وسعت کند پیدا بساط اعتبار

ناقصان گو پهن‌تر چینند دکان نگین

با همه شهرت‌فروشی‌ها بضاعت هیچ نیست

خون همان نام است در زخم نمایان نگین

اعتبارات جهان رنگ پرواز است و بس

در پر طاووس کن سیر چراغان نگین

وحشت تقلید هم بیدل کم از تحقیق نیست

نشئهٔ پرواز دارد چین دامان نگین

ادامه مطلب
یک شنبه 31 اردیبهشت 1396  - 12:30 PM

 

گرگدا دست طمع دزدد ز هم در آستین

می‌کشد خشکی کف اهل کرم در آستین

در قمار زندگی یا رب چه باید باختن

چون حبابم از نفس نقد عدم در آستین

برگ و ساز بی‌بری غیر از ندامت هیچ‌ نیست

سرو چندین دست می‌سابد بهم در آستین

ناله ‌گر بر لوح هستی خط‌ کشد دشوار نیست

خامه‌ام زپن دست دارد صد رقم در آستین

آنقدرکاهیدم از درد سخن کز پیکرم

نال دارد پیرهن همچون قلم در آستین

بسکه چون شمعم تنک سرمایهٔ این انجمن

یک ‌گلم هم درگریبانست و هم در آستین

این زمان در کسوت رنگم گریبان می درّد

همچو گل دستی‌ که بر سر می‌زدم در آستین

وضع آسایش رواج عالم ایثار نیست

پنجهٔ اهل کرم خفته‌ست کم در آستین

بی‌قناعت کیسهٔ حرصت نخواهد پر شدن

تا به کی چون مار می‌گردی شکم در آستین

پیرگشتی‌، غافل از قطع تعلقها مباش

صبح دارد از نفس تیغ دو دم در آستین

تا به رنگ مدعا دست هوس افشانده‌ام

کرده‌ام بیدل گلستان ارم در آستین

ادامه مطلب
یک شنبه 31 اردیبهشت 1396  - 12:30 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 283

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4329082
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث