به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

پریر روز به حمام در فقیری را

به فحش و زجر فرو شست خواجه مغرور

فقیر رفت که پاش چو سنگ بوسه دهد

چو شانه ریش گرفتم که دور نیستم دور

از آن پس ز پی عذر داد مشتی گل

فقیر گفت که ای خواجه نیستی معذور

دل مرا که به کلی خراب کرده توست

گمان مبر که به یک مشت گل شود معمور

ادامه مطلب
پنج شنبه 29 تیر 1396  - 5:37 PM

 

طریق نیست سفارش به آسمان کردن

که سایه بر سر سکان ربع مسکون دار

نه عادت است به خورشید درد سر بردن

که رحمتی کن و بر خاک عین لطف گمار

و یا به ابر گهربار درفشان گفتن

که بر بنات از طریق لطف ببار

وگر نداشته بودی هزار پی عرضه

رهی به حضرت خورشید آسمان مقدار

که بنده را ز عزیزان خویش طایفه‌ای

به بارگاه سعادت گزیده‌اند خوار

تو آفتابی و ایشان چو ذره در نظرت

ز حالشان نظر تربیت دریغ مدار

ادامه مطلب
پنج شنبه 29 تیر 1396  - 5:33 PM

 

کدام پیک مبارک قدم دعای مرا

برد به حضرت خورشید آسمان مقدار

پس از دعاب و زمین بوس گوید ای شاهی

که چرخ را همه بر قطب رای توست مدار

کسی که نام تو بر دل نوشت گشت عزیز

به غیر زر که به غایت شدست پیش تو خوار

به دور عدل تو از غصه فتنه شد در خواب

به بانگ کوس تو از خواب بخت شد بیدار

بگرد جاهت اگر زآنچه و هم دایره‌ای

کشد به هم نرسد و هم را سر پرگار

به جنب رای منیر تو آفتاب ز عجز

هزار بار زند پشت عجز بر دیوار

ز تخت و بخت تو عالی است ملک را پایه

ز کلک و تیغ تو تیز است عدل را بازار

به ذکر خلق تو خلقند عنبرین انفاس

به شکر لطف تو داعی است شکرین گفتار

نکرده سنگ وقار تو را زمانه قیاس

ندید بحر عطای تو داعی است شکرین گفتار

هران کمر که نه از بهر خدمتت بندد

به مذهب عقلا باشد آن کمر زنار

به یمن همت تو پیش سائلان همه وقت

سفید و سرخ بود روی درهم و دینار

من آنکسم که به مدح تو می‌کنم مشحون

جریده‌های سیاه و سپید لیل و نهار

همیشه من به ثنای تو می‌چکانم در

چو ابر بی‌طمع و حرص را تب و ادرار

ولی توقعم از لطف شاه می‌باشد

که گه گهی دهدم بر ضمیر خویش گذار

دوم که چون شمری بندگان مخلص را

مرا به اسم غلامی درآوری به شمار

از آن عروس سخن خوش نمی‌نماید روی

که دارد آیینه طبع روشنم ز نگار

تو پادشاه جهانی و ورد من این است

که پادشاه ز شاهی و ملک برخوردار

ادامه مطلب
پنج شنبه 29 تیر 1396  - 5:33 PM

 

پادشاها عالم از انصاف تو معمور شد

همچنین معموره‌اش را تا ابد معمور دار

شرق و غرب ملک را بر التفات توست چشم

گه نظر با رای هندو گاه با فغفور دار

چون میسر شد به زخم تیغ ملک ایرجت

بعد ازین عزم دیار سلم و ملک تور دار

شام را از پرتو شمشیر نور صبح ده

نیم روز از گرد لشکر چون شب دیجور دار

روز و شب کایشان دولالایند بر درگاه تو

در سرای خویششان چون عنبر و کافور دار

پرده را بر غنچه چون یارد دریدن باد صبح

گر تو فرمایی که گل را بعد ازین مستور دار

دین پناها ز آستان حضرتت گر غایبم

زحمت نفس است مانع از بنده را معذور دار

پیری و رنجوری و دوری ز درگاهت مرا

جان به لب نزدیک خواهد کرد یا رب دور دار

بسته‌ام امیدها بر همت شاهانه‌ات

همت شاهانه بر این بنده رنجور دار

در پناه رایتت خلق جهان آسوده‌اند

رایت او را الهی جاودان منصور دار

ادامه مطلب
پنج شنبه 29 تیر 1396  - 5:33 PM

 

ایا شمع جمع و چراغ ملوک

چو پروانه تا چند تابم دهید

شما عین لطفید و دریای جود

چرا وعده چون سرابم دهید

گناهی نکردم خطایی نرفت

چه موجب که چندین عذابم دهید

مرا کز تب محرق انتظار

جگر سوخت یک شربت آبم دهید

به یک شربت تربیت قانعم

وگر نیست شربت جوابم دهید

ادامه مطلب
پنج شنبه 29 تیر 1396  - 5:33 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 97

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4335526
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث