به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

خوشا دلی که چو تو دلبرش بدست افتد

زخمر عشق تو یک ساغرش بدست افتد

چو با کسی تو بیک بوسه در میان آیی

کنار حور ولب کوثرش بدست افتد

سزد که از پر طاوس بادزن سازد

هر آن مگس که چوتو شکرش بدست افتد

مشام روح معطر کند نسیم صبا

گرآن کلاله (عنبرچه اش) بدست افتد

کسی که پای ارادت نهاد بر در تو

بهر قدم که زند صد سرش بدست افتد

مقیم کوی ترا گر بهشت باشد جای

کدام جای ازین خوشترش بدست افتد

مرا چه آرزوی پای زشت طاوس است

چو در میانه مصحف پرش بدست افتد

چو دوست دست دهد مال گو برو از دست

صدف نخواهم چون گوهرش بدست افتد

باهل دل نرسد جان نفس تن پرور

وگر چه دلبر جان پرورش بدست افتد

کجا چو زهره زند گر به ناخنی باصول

وگرچه بربط خنیا گرش بدست افتد

درین مصاف بر اعدای خود ظفر اوراست

که خویشتن کشد ار خنجرش بدست افتد

شکست یابد لابد بکوری نمرود

خلیل را چو بت آزرش بدست افتد

بزیر پای نهد مرد ره چو هشت بهشت

وگر چه پایه هفت اخترش بدست افتد

شکسته بسته دلی داد سیف فرغانی

چو جان فدا کند ار دیگرش بدست افتد

ادامه مطلب
جمعه 30 تیر 1396  - 2:29 PM

 

نسیم باد بهاری گر اتفاق افتد

که ره گذار تو بر جانب عراق افتد

چو بگذری بسر کوی یار من برسان

سلام من اگرش هیچ بر مذاق افتد

بدان نگار که گرماه روی او بیند

شب چهارده ازشرم در محاق افتد

وگر بپرسدت از حال و روزگار دلم

بفرصت ار نفسی با تو هم وثاق افتد

بگو چگونه بود حال آنکه دور از تو

زآب وصل تو درآتش فراق افتد

دلش گداخته از راه دیدگان بچکد

چودر حدیث توبا وصف اشتیاق افتد

بیادگار دل تنگ ما نگه می دار

که باز وصل من وتوکی اتفاق افتد

ادامه مطلب
جمعه 30 تیر 1396  - 2:29 PM

 

نسیم باد بهاری گر اتفاق افتد

که ره گذار تو بر جانب عراق افتد

چو بگذری بسر کوی یار من برسان

سلام من اگرش هیچ بر مذاق افتد

بدان نگار که گرماه روی او بیند

شب چهارده ازشرم در محاق افتد

وگر بپرسدت از حال و روزگار دلم

بفرصت ار نفسی با تو هم وثاق افتد

بگو چگونه بود حال آنکه دور از تو

زآب وصل تو درآتش فراق افتد

دلش گداخته از راه دیدگان بچکد

چودر حدیث توبا وصف اشتیاق افتد

بیادگار دل تنگ ما نگه می دار

که باز وصل من وتوکی اتفاق افتد

ادامه مطلب
جمعه 30 تیر 1396  - 2:29 PM

 

نگارا بارعشقت رادل وجان برنمی تابد

چه جای جان ودل باشد که دو جهان برنمی تابد

چودردل رخت خود بنهاد تن بگریزد اندرجان

چو برجان بار خود افگند تن جان برنمی تابد

فلک راطاقت آن نی وانجم را کجا زهره

ملک را قدرت آن نی وانسان برنمی تابد

کجا با عشق سازد مرد کز محنت بپرهیزد

بدریا چون درآید آنکه باران برنمی تابد

سپاه عشق می آید سوی میدان دل، کم کن

سواری چند ازآن لشکر که میدان برنمی تابد

ترا کبریست ازخوبی که درهر سر نمی گنجد

مرا دردیست ازعشقت که درمان برنمی تابد

دل من شیرخوار لطف و قوتش قهر شد جانا

مزاج شیرخواران را غذا نان برنمی تابد

خیالت در دلم بنشست واین غم برنمی خیزد

مرا یک تخت درخانه دو سلطان برنمی تابد

اگر در دیدن رویت نمایم سعی معذورم

دلم با وصل خو کردست هجران برنمی تابد

گرفتم کین دل غمگین بقوت همچو آهن شد

نیارد تاب آن زخمی که سندان بر نمی تابد

اگر خصمان خون آشام پیش آیند عاشق را

گرش تو پشت باشی رو زخصمان برنمی تابد

برای وصل آن دلبر حدیث جان خود دیگر

مگو ای سیف فرغانی که جانان برنمی تابد

ادامه مطلب
جمعه 30 تیر 1396  - 2:29 PM

 

دلم از وصل تو ای طرفه پسر نشکیبد

چکنم با دل خویش از تو اگر نشکیبد

گر دل و جان زتو ناچار شکیبا گردند

دل از اندیشه و دیده زنظر نشکیبد

کار من نیست شکیبایی ازآن شیرین لب

باورم دار که طوطی زشکر نشکیبد

من لب لعل شکر بار ترا آن مگسم

که چو زنبور عسل ازگل تر نشکیبد

گر بسنگم بزنند از سر کویت نروم

بنده زین کعبه چو حاجی زحجر نشکیبد

سگ که از خوان کس امید بنانی دارد

گرش از خانه برانند زدر نشکیبد

ای شبم روز ز خورشید رخت یک ساعت

بنده از روی تو چون شب زقمر نشکیبد

بنده گر در دگری می نگرد بی رخ تو

خاک چون آب نیابد زمطر نشکیبد

از پی روی تو درویش که اندر کویت

او مقیم است و تو رفته بسفر نشکیبد

سیف فرغانی اگر خون شود اندر غم دوست

دل برآنست که از دوست دگر نشکیبد

ادامه مطلب
جمعه 30 تیر 1396  - 2:29 PM

 

گشت گرد عالم وبر آستانت سر نهاد

دل که تخت خود بر از کرسی هفت اختر نهاد

کشور عشق از حوادث ایمن آمد زآن دلم

پشت برآفاق کرد ورو بدین کشور نهاد

ازخواص خانه تست آنکه دراول قدم

سرنهد بیرون درآنکس که پای اندر نهاد

همچو دانه جان فشاند پیش هر مرغ آنکه او

پای دل در دام عشق همچو تو دلبر نهاد

زآفتاب حسن تو افتاد بر دل نور عشق

پرتو خورشید در اجزای کان گوهر نهاد

پادشاهان را جهان بخشید ومارامهر خود

دیگران راسنگ ومارا در ترازو زر نهاد

چون زسیر عاشقان ازخاک کویت گرد خاست

ازبرای عزتش جبریل بر شهپر نهاد

زآتش آه زبان سوزم نمی یارد خیال

برلب خشکم بخواب اندر دهان تر نهاد

من چو شکر در قصب ایمن بدم ازسوختن

عنبر خطت مرا چون عود در مجمر نهاد

چون توانم حال خود پوشید چون عشقت مرا

در گریبان مشک واندر آستین عنبر نهاد

من بشکر زآن سبب خود رادهان خوش میکنم

کزلبت بردند شیرینی ودر شکرنهاد

حسن تو بالا وپستی زود گیر چون قدت

سر سوی بالا وزلفت سوی پستی سرنهاد

سیف فرغانی ازین پس شعر تو عالی کند

حسن اوکز پایه اعلی قدم برتر نهاد

ادامه مطلب
جمعه 30 تیر 1396  - 2:29 PM

 

حق که این روی دلستان بتو داد

پادشاهی نیکوان بتو داد

در جهان هرچه می خوهی می کن

که جهان آفرین جهان بتو داد

در جهان نیکوان بسی بودند

بنده خود را ازآن میان بتو داد

دل گم گشته باز می جستم

چشم وابروی تو نشان بتو داد

مرغ مرده است دل که صید تو نیست

بتو زنده است هرکه جان بتو داد

حسن روی تو بیش ازین چه کند

که دل وجان عاشقان بتو داد

آفتاب ارچه صورتش پیداست

معنی خویش در نهان بتو داد

زآسمان تا زمین گرفت بخود

وز زمین تا بآسمان بتو داد

هرکه یک روز در رکاب تو رفت

گر بدوزخ بری عنان بتو داد

بخ بخ ای دل (که) دوست در پیری

اینچنین دولت جوان بتو داد

روی نی، شمس غیب باتو نمود

بوسه نی، عمر جاودان بتو داد

آن حیاتی که روح زنده بدوست

از دو لعل شکر فشان بتو داد

بر در دوست سیف فرغانی

سگ درون رفت و آستان بتو داد

بر سر خوان لطف او اصحاب

مغز خوردند واستخوان بتو داد

آنکه عشقش بروح جان بخشد

دل بغیر تو وزبان بتو داد

ادامه مطلب
جمعه 30 تیر 1396  - 2:29 PM

 

از سر صدق ارکسی بر آستانت سر نهاد

تخت بختش پای برکرسی هفت اختر نهاد

حبذا آن عاشق سیار کز صدق طلب

گرد هردر گشت وپیش آستانت سر نهاد

درمقامات ارچه عاشق را مددها کرد عقل

عقل را از عشق قدسی چون توان برتر نهاد

گرچه سوی آسمان همراه باشد جبرئیل

چون تواند پای بر معراج پیغمبر نهاد

حرف عشقت نسخهای کفرو ودین را نسخ کرد

نام آن نسخه سقیم ونام این ابتر نهاد

ازپی احیای اموات وعلاج دردمند

عیسی آمد رخت جالینوس رابر خر نهاد،

کارداران تواند اندر جهان خاک وآب

ای فتاده آتش عشق تو مارا در نهاد

پرتو خورشید کندر طبع معدن زر سرشت

ابر در باران که در جوف صدف گوهر نهاد

هرکه آمد از جهانداران درین حضرت کسی

کو بنام خویش مهری بر جبین زر نهاد

چون غلامان از برای پایگاه خدمتت

گر ملکشاهست عشقت نام او سنجر نهاد

در ره وصف تومسکین سیف فرغانی چه گفت

اسب عقلم سم فگند ومرغ وهمم پر نهاد

ادامه مطلب
جمعه 30 تیر 1396  - 2:29 PM

 

ای زروی تو مه و خور را مدد

از ازل دوران حسنت تا ابد

حسن را از عاشقان باشد کمال

پادشاه از لشکری دارد مدد

در کتاب ما نمی گنجد حروف

درحساب ما نمی آید عدد

معنی اسما همه در ذات تو

مضمر ست ای دوست چون نه در نود

کشته عشقت نمیرد در مصاف

مرده شوقت نخسبد در لحد

صعب باشد در دل شوریده عشق

گرم باشد آفتاب اندر اسد

آدمی بی عشق تو دل مرده ییست

ورفرشته جان خود دروی دمد

در ره عشقت براق همتم

می زند بر توسن گردون لگد

وصف حسنت کی توان گفتن بشعر

کسب دولت چون توان کردن بکد

خامشی بهتر که نتوانم گرفت

خیمه گردون چو خرگه در نمد

نفس اسرار ترا نبود امین

دزد بر جوهر نباشد معتمد

عاشق از چرخ و ز انجم برترست

اختر عاشق نیاید در رصد

از کلام او خلایق بی خبر

وز مقام او ملایک در حسد

ترک گفته جان او ملک دو کون

محو کرده روح او رسم جسد

سیف فرغانی بتو جان تحفه داد

تحفه درویش نتوان کرد رد

ادامه مطلب
جمعه 30 تیر 1396  - 2:29 PM

 

زکوی دوست بادی بر من افتاد

چه بادست این که رحمتها بروباد

بمن آورد از آن دلبر پیامی

چنان شیرین که شوری در من افتاد

بدو گفتم اگر آنجا روی باز

دل غمگین ما را شادکن شاد

بگویش بی تو او را نیم جانیست

وگر در دست بودی می فرستاد

دل چون مومش از مهرت جدا نیست

چو نقش از خاتم و جوهر ز پولاد

وگر آن آب اینجامی نیاید

برو این خاک را آنجا بر ای باد

که یاد بی فراموشیست اینجا

وزآن جانب فراموشیست بی یاد

چو جان او دل شهری خرابست

ز جور هجرت ای سلطان بی داد

نگویم کز پری زادی ولیکن

بدین خوبی نباشد آدمی زاد

اگر چشمت بغمزه دل همی برد

لب لعلت ببوسه جان همی داد

مرا شیرینی تو کشته وتو

چو خسرو شادمان از مرگ فرهاد

بسوی کوی عشقت عاشقان را

ز خود رفتن رهست و بیخودی زاد

بیاد سیف فرغانی بسی کرد

دل غمگین خود را خرم آباد

ادامه مطلب
جمعه 30 تیر 1396  - 2:29 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 98

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4563063
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث