به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

نعمت الله ماست پیر ولی

یادگار محمد است و علی

نعمت الله هست و خواهد بود

نعمت لایزال لم یزلی

یاد او کرده ام به روز و شب

ذکر او گفته ام خفی و جلی

نعمت الله را مشو منکر

ور شوی کافری و در خللی

حق تعالی به او کرم فرمود

ذوق جاوید و عشق لم یزلی

ابدی باشد ای برادر من

هر عطائی که آن بود ازلی

رافضی نیستم ولی هستم

مؤمن پاک و خصم معتزلی

مذهب جد خویشتن دارم

بعد از او پیرو علی ولی

سید ملک نعمت اللهم

با چنین بنده ای چه در جدلی

ادامه مطلب
دوشنبه 9 مرداد 1396  - 1:41 PM

 

به حق آل محمد به نور پاک علی

که کس نبی نشده تا نگشته است ولی

ولی بود به ولایت کسی که تابع اوست

موالیانه طلب کن ولی ولای علی

به هر چه می نگرم نور اوست در نظرم

تو میل مذهب ما کن مباش معتزلی

لطیفه ایست بگویم اگر تو فهم کنی

که دید صورت و معنی حادث ازلی

اگر تو صیرفی چهارسوی معرفتی

چرا به پول سیه سیم خویش می بدلی

قبا بپوش و کمر بند و باش درویشی

چه حاصلست از آن تاج خرقهٔ عملی

ببین در آینهٔ ما به دیدهٔ سید

که تا عیان بنماید به تو خفی و جلی

ادامه مطلب
دوشنبه 9 مرداد 1396  - 1:41 PM

 

جمالش دیده ام در هر خیالی

خیالش بین که دارد خوش جمالی

خیال اوست نقش پردهٔ چشم

ازین خوشتر نمی بینم خیالی

خیالی جز خیال او محالست

محالی را کجا باشد مجالی

مرا چون ذوق می بخشد خیالش

ازو خالی نیم در هیچ حالی

غلام سید سرمست ما شو

که تا یابی از آن حضرت کمالی

ادامه مطلب
دوشنبه 9 مرداد 1396  - 1:41 PM

 

خراباتست و رندان لاابالی

حریفان سر خوشان لاابالی

در میخانه را خمّار بگشود

صلای میخواران لا ابالی

حضور شاهد غیب است اینجا

ندیمان همدمان لاابالی

بگو ای مطرب عشاق بنواز

نوای بیدلان لا ابالی

به دور چشم مست ساقی ما

حیاتی یافت جان لاابالی

ز سرمستان کوی عشق ما جو

نشان عاشقان لاابالی

درون خلوت سید شب و روز

بود بزمی از آن لاابالی

ادامه مطلب
دوشنبه 9 مرداد 1396  - 1:41 PM

 

ای از جمال رویت نقش جهان خیالی

وی ز آفتاب رویت هر ذره ای هلالی

این مظهر مطهر روشن شد از جمالت

در آینه نمودی تمثال بی مثالی

از چشم پر خمارت هر گوشه نیم مستی

وز لعل شکرینت در هر طرف زلالی

دارم هوا که گردم خاک در سرایت

این دولت ار بیابم ما را بود کمالی

صوفی و کنج خلوت رند و شرابخانه

هر یک به جستجوئی باشند و ما به حالی

در خلوت سرایت جان خواست تا درآید

گفتم مرو مبادا یابد ز تو ملالی

سید خیال رویت پیوسته بسته با دل

ای جان من که دارد خوشتر ازین خیالی

ادامه مطلب
دوشنبه 9 مرداد 1396  - 1:41 PM

 

از جرعهٔ جام لایزالی

مستیم و خراب و لاابالی

افتاده خراب در خرابات

فارغ ز وساوس خیالی

بگذار حدیث دی و فردا

معشوق چو حاصل است حالی

در میکده رو شراب در کش

ز آن جام مروق زلالی

می سوز چو شمع در غم عشق

می نال که خوش به عشق نالی

بنگر که ز عشق نی بنالید

با این همه بی زبان دلالی

ماه نظرت چو کامل آید

خواهی قمر است و خواه لالی

من ذره ام و نگار خورشید

خورشید ز ذره نیست خالی

سید مست است و جام بر دست

در مجلس عشق لایزالی

ادامه مطلب
دوشنبه 9 مرداد 1396  - 1:41 PM

 

ای ترک نیم مست به یغما خوش آمدی

وی همچو جان نهفته پیدا خوش آمدی

الا و مرحبا مگر از غیب می رسی

ای شاهد شهادت رعنا خوش آمدی

خالی است خلوت دل ما از برای تو

ور نه قدم به خلوت و فرما خوش آمدی

دیشب خیال روی تو در خواب دیده ایم

ای نور چشم در نظر ما خوش آمدی

دلال عاشقان به سر چهارسوی عشق

گلبانگ می زند که به سودا خوش آمدی

سرمست می رسی ز خرابات عاشقان

دل برده ای به غارت جانها خوش آمدی

ای پادشاه صورت و معنی گدای تو

وی سید مجرد یکتا خوش آمدی

ادامه مطلب
دوشنبه 9 مرداد 1396  - 1:41 PM

 

تا به کی گرد این جهان گردی

گرد این خانهٔ جهان گردی

مدتی این چنین به سر بردی

وقت آن است کان چنان گردی

گنج و گنجینهٔ خوشی یابی

گرچو ما گرد این و آن گردی

در خرابات گرد می گردیم

خوش بود گر تو هم روان گردی

گر نصیبی ز ذوق ما یابی

مونس جان عاشقان گردی

نظری گر کنی به دیدهٔ ما

واقف از بحر بیکران گردی

نعمت الله را اگر یابی

فارغ از نعمت جهان گردی

ادامه مطلب
دوشنبه 9 مرداد 1396  - 1:41 PM

 

گاهی به غم و گهی به شادی

دکان خوشی درش گشادی

هر رخت که بود در خزینه

بر درگه خویشتن نهادی

از خود بخری به خود فروشی

در بیع و شری چه اوستادی

سرمایهٔ ما به باد دادی

با ما تو کجا در اوفتادی

معشوق خودی و عاشق خود

هم عشق و داد خویش دادی

فرزند تو اَند جمله عالم

اسرار تو است هر چه زادی

تو سید عالمی به تحقیق

زآنروی که پادشه نژادی

ادامه مطلب
دوشنبه 9 مرداد 1396  - 1:41 PM

 

گر آینه عین او نبودی

آن روی به ما که می نمودی

بگشاد در سرا به عالم

گر در بستی که می گشودی

او می بخشد وجود ور نه

بودی ز من و ز تو نبودی

بی خندهٔ گل نوای بلبل

در گلشن او که می شنودی

گر نقش خیال او ندیدی

این دیدهٔ ما کجا غنودی

این گفته اگر نه گفتهٔ اوست

از آینه زنگ کی زدودی

دیدم سید که درخرابات

مستانه سرود می سرودی

ادامه مطلب
دوشنبه 9 مرداد 1396  - 1:41 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 268

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4564692
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث