به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

شاه عالم گداست تا دانی

این گدا پادشاست تا دانی

هر خیالی که نقش می بندی

مظهر حسن ماست تا دانی

در محیطی که نیست پایانش

جان ما آشناست تا دانی

دل مجنون به عاشقی لیلی

مبتلای بلاست تا دانی

دُرد دردش بنوش خوش می باش

که تو را این دواست تا دانی

آفتابی و سایهٔ عالم

مر ترا در قفاست تا دانی

نعمت الله به خلق بنماید

هر چه لطف خداست تا دانی

ادامه مطلب
دوشنبه 9 مرداد 1396  - 1:24 PM

 

غیر حق باطلست تا دانی

عقل از این غافل است تا دانی

موج بحریم و عین ما آبست

عالمش ساحلست تا دانی

هر که عالم نشد به علم رسول

به خدا جاهلست تادانی

آنکه دانست این سخن به تمام

بندهٔ کاملست تا دانی

هر تجلی که بر دلت آید

از خدا نازل است تا دانی

هر که غیر از خداست ای درویش

همه بی حاصل است تا دانی

کشتهٔ عشق و زنده ام جاوید

سیدم قاتل است تا دانی

ادامه مطلب
دوشنبه 9 مرداد 1396  - 1:24 PM

 

گفتم که نقش رویت گفتا در آب بینی

گفتم خیال وصلت گفتا به خواب بینی

گفتم لبت ببوسم گفتا بیار جامی

گفتم چه می کنی گفت تا در شراب بینی

گفتم حجاب بردار تا بی حجاب بینم

گفتا توئی حجابم چون بی حجاب بینی

ای عقل اگر بیابی ذوقی که هست ما را

هر قطره ای درین بحر دُر خوشاب بینی

در بارگاه خسرو گر بگذری چو فرهاد

شوری ز عشق شیرین در شیخ و شاب بینی

گر چشم تو ببیند نوری که دیده چشمم

هر ذره ای که بینی چون آفتاب بینی

از بحر نعمت الله گر جرعه ای بنوشی

دریا و ماسوی الله جمله سراب بینی

ادامه مطلب
دوشنبه 9 مرداد 1396  - 1:24 PM

 

عالمی صورتست و او معنی

صورتی بس خوش و نکو معنی

صورت ار صدهزار می بینی

جز یکی را دگر مگو معنی

زلف هر صورتی که می گوئیم

می شماریم مو به مو معنی

ما ز ما عین آب می جوئیم

آب را دیده سو به سو معنی

خوش حبابی برآب در دورست

جام صورت بود در او معنی

مرد صورت پرست می گوید

همه خود صورتست کو معنی

نعمت الله را اگر یابی

دامنش گیر از او بجو معنی

ادامه مطلب
دوشنبه 9 مرداد 1396  - 1:24 PM

 

ای که می گوئی که هستم از منی

از منی بگذر که این دم با منی

پیش کاید آدمی اندر وجود

معنیش جان بود و در صورت منی

از منی بگذر چو مردان خدا

کز منی پیدا شود مرد و زنی

سروری یابی چو سرداران عشق

گر به پای عاشقان سرافکنی

جان تو چون یوسف و تن پیرهن

یوسف مصری نه این پیراهنی

چون ز هر دل روزنی با حق بود

خاطر موری سزد گر نشکنی

نعمت الله جو که تا یابی مراد

بگذر از دنیا که دونست و دنی

ادامه مطلب
دوشنبه 9 مرداد 1396  - 1:24 PM

بیا بر چشم ما بنشین که خوش آب روان بینی

دمی از خود بیاسائی سر آبی چنان بینی

در آ در گوشهٔ دیده کناری گیر از مردم

که بر دست و کنار آنجا کنارش در میان بینی

خیال عارضش جوئی در آب چشم ما می جو

که نور دیدهٔ مردم درین آب روان بینی

به بحر ما خوشی چون ما در آ با ما دمی بنشین

که ما را عین ما هم چون محیطی بی کران بینی

نشان و نام خود بگذار بی نام و نشان می رو

چو بی نام و نشان گشتی به نام او نشان بینی

حریف بزم رندان شو که عمر جاودان یابی

به میخانه در آ با ما که میر عاشقان بینی

ز سید جام می بستان و جام و می به هم می بین

بیابی لذتی چون ما اگر این بینی آن بینی

ادامه مطلب
دوشنبه 9 مرداد 1396  - 1:24 PM

 

به چشم مست ما نگر که نور روی او بینی

همه عالم به نور او اگر بینی نکو بینی

خیالی نقش می بندی که این جان است و آن جانان

بود این رشته یک تو و لیکن تو دو تو بینی

در آ با ما درین دریا و با ما یکدمی بنشین

که آبروی ما یابی و دریا سو به سو بینی

ز سودای سر زلفش پریشانست حال دل

اگر زلفش به دست آری پریشان مو به مو بینی

بیا آئینه ها بستان و روی خود در آن بنما

که محبوب محبت خود نشسته روبرو بینی

مرا گوئی که غیر او توان دیدن معاذالله

چو غیرش نیست در عالم بگو چون غیر او بینی

به جان سید رندان که من او را به او دیدم

اگر چشمت بود روشن تو هم او را به او بینی

ادامه مطلب
دوشنبه 9 مرداد 1396  - 1:24 PM

 

خرمنی گندم نگر در دانه ای

قرب صد دانه ببین هر شانه ای

گر چه دندانه بسی باشد ببین

یک حقیقت عین هر دندانه ای

از فروغ آفتاب روی او

ماهروئی هست در هر خانه ای

روشنست از شمع بزمش عشق ما

روح اعظم نزد او پروانه ای

برزخ جامع مقام ما و توست

خوش بساز آنجا چو ما کاشانه ای

گر حریف نعمت اللهی بیا

نوش کن شادی ما پیمانه ای

ادامه مطلب
دوشنبه 9 مرداد 1396  - 1:24 PM

 

نیک سیاح جهان گردیده ای

نور چشم عین ما گردیده ای

دیدهٔ اهل نظر دیدی بسی

در نظر ما را چه نور دیده ای

نقد هر کس همچو نقاشان شهر

دیده ای و یک به یک سنجیده ای

خار خوردی همچو بلبل لاجرم

خوش گلی از گلستانش چیده ای

گفتهٔ مستانهٔ رندان شنو

این چنین قولی دگر نشنیده ای

عشقبازی نیک دانی همچو ما

گر چو با این کار ما ورزیده ای

گر چو سید سوختی در آتشش

چون شرر بر جان چرا لرزیده ای

ادامه مطلب
دوشنبه 9 مرداد 1396  - 1:24 PM

 

می حلالت باد اگر در بزم رندان خورده ای

نوش جانت باد اگر باد باده نوشان خورده ای

قوت جان و قوت دل دُردی درد است ای عزیز

قوت و قوت خوشی داری اگر آن خورده ای

در خرابات فنا جام بقا را نوش کن

تا توان گفتن که می با می پرستان خورده ای

ای دل سرمست من جانم فدا بادت که باز

می ز جام جان و نقل از بزم جانان خورده ای

نعمت فردوس اعلی نیست قدرش پیش تو

گوئیا نزل خوشی از خوان سلطان خورده ای

غم مخور گر خورده ای از عشق او جام شراب

کان می پاک حلال است و به فرمان خورده ای

یا حریف نعمت اللهی که این سان سرخوشی

یا ز خم خسروانی می فراوان خورده ای

ادامه مطلب
دوشنبه 9 مرداد 1396  - 1:24 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 268

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4564609
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث